جیسون استاتهام (Jason Statham) در بیست و ششم جولای سال ۱۹۶۸ در شایربروک، واقع در شمال شرقی دربی شر در انگلستان به دنیا آمده است و در این مطلب سراغ بیوگرافی وی رفته‌ایم.. مادرش ایلین، رقصنده و پدرش بری، دست فروشی بود که گاهی اوقات در رستوران‌ها یا کلوپ‌ها به خوانندگی می‌پرداخت. جیسون دوران نوجوانیش را در کنار وینی جونز سپری کرد. کسی که بعدها به فوتبالیستی حرفه‌ای بدل شده و حتی دو فصل هم برای تیم مطرح چلسی توپ زد. جیسون نیز به واسطه‌ی وینی، وارد رشته‌ی فوتبال شد و به مدت ۵ سال برای تیم محلی گرامر اسکول به بازی پرداخت. پس از گذراندن این دوره، فوتبال را به طور کامل کنار گذاشته و وارد رشته‌ی شنا و شیرجه شد. در شرایطی که سایر شناگران از سنین چهار پنج سالگی وارد این رشته می‌شوند او از سن پانزده سالگی بود که شنای حرفه‌ای را آموخت و  تمریناتش را تا حدی ادامه داد که در نهایت وارد تیم ملی شیرجه‌ی بریتانیا شد و در ادامه به مدت ۱۲ سال در عضویت آن باقی ماند. او تمام زمان خارج از مدرسه‌اش را در مرکز ورزش‌های ملی کریستال پالاس به تمرین می‌پرداخت. جیسون در سه المپیک ۱۹۸۸ سئول، ۱۹۹۲ بارسلونا و ۱۹۹۶ آتلانتا برای تیم بریتانیا به میدان رفت. او در تمام این مدت به واسطه‌ی انضباط، شجاعت و تلاش بی وقفه‌اش مورد تحسین مربیان مختلف قرار می‌گرفت.

jason statham

استاتهام در دوران ورزشی

ژیمیناستیک، تنیس، کیک بوکسینگ و اسکواش، از دیگر ورزش‌هایی بود که استاتهام در دوران نوجوانی و جوانی، آنها را تجربه کرد. او در این میان هنرهای رزمی را نیز آموخت.

این مسئله که من با وجود تلاش‌های بی‌وقفه‌ام در دنیای ورزش، هرگز موفق به گرفتن مدالی نشدم، در نهایت باعث شد که منظبط‌‌‌‌‌‌‌تر و جدی‌تر از گذشته راهم را ادامه دهم. به من آموخت که باید از این هم بیشتر تلاش کنم و همین عامل، مرا برای رسیدن به موفقیت مصمم‌تر کرد.

در ادامه استاتهام به عنوان مدل به استخدام کمپانی مد و لباس French Connection درآمد. سخنگوی فروشگاه‌های زنجیره‌ای این کمپانی دلیل انتخاب جیسون را اینگونه عنوان می‌کند که آنها برای مدل شرکت خود، به دنبال فردی بودند که کاملا مثل مردم معمولی به نظر برسد و حالتی مردانه داشته باشد. جیسون با وجود این شغل، مجبور شد سراغ کار پدرش برود و در گوشه‌ای از خیابان، جواهرات بدلی و عطر تقلبی بفروشد. در همین زمان در چند موزیک ویدئو از گروه‌هایی همچون The Shamen و The Beautiful South، نقش‌های کوتاهی را ایفا کرد.

جیسون با وجود فعالیت در دنیای مد، مجبور شد سراغ کار پدرش برود و در گوشه‌ای از خیابان، جواهرات بدلی و عطر تقلبی بفروشد

جیسون همزمان با کار به عنوان مدل کمپانی French Connection، توسط اطرافیانش به کارگردان بریتانیایی، گای ریچی معرفی شد. ریچی که برای تکمیل گروه بازیگران فیلم قفل، انبار و دو بشکه باروت (Lock, Stock and Two Smoking Barrels) به دنبال هنرپیشه‌ای می‌گشت که سابقه‌ی دستفروشی داشته باشد، استاتهام را بهترین گزینه برای نقش مورد نظرش یافت. جیسون در این فیلم با دوست صمیمی‌اش، وینی جونز همبازی شد که او نیز همچون وی، اولین نقش سینمایی‌اش را تجربه می‌کرد. قفل، انبار و دو بشکه باروت (Lock, Stock and Two Smoking Barrels) پس از نمایش، با استقبال بسیار خوب تماشاگران و منتقدان همراه شد و در این میان، استاتهام نیز توانست نقش آفرینی باورپذیر و بامزه‌ای را ارائه دهد. البته او برای بازی در فیلم بعدیش، دو سال انتظار کشید و در نهایت با حضور در دومین فیلم گای ریچی تحت عنوان قاپ زنی (Snatch) بود که تصویر وی یک بار دیگر روی پرده‌ی سینماها رفت. جیسون در این فیلم با ستارگانی جهانی همچون برد پیت و بنیسیو دل تورو همبازی شد و در ادامه نیز موفقیت فوق العاده‌ی فیلم، منجر به باز شدن پای وی به دنیای هالیوود شد.

jason statham

استاتهام در کنار گای ریچی

استاتهام به عنوان نخستین آثارهالیوودی‌اش، در فیلم ارواح مریخی (Ghosts of Mars) با جان کارپنتر همکاری کرد و در اکشن تخیلی بی‌همتا (The One) نیز همبازی جت لی شد. او در ادامه در فیلم جنگ (War) و مجموعه فیلم‌های بی‌مصرف‌ها (The Expendables) دوباره در کنار جت لی به ایفای نقش پرداخت.

استاتهام در طول تصویربرداری ترانسپورتر (The Transporter)، تمام صحنه‌های اکشن فیلم را خودش بدون بدلکار پیش برد و در صحنه‌های تعقیب و گریز نیز شخصا پشت فرمان نشست

اولین نقش اصلی استاتهام در هالیوود به فیلم ترانسپورتر (The Transporter) و بازی در نقش یک سرباز سابق ارتش، به نام فرانک مارتین بر می‌گردد که با تکیه بر هوش خود و تواناهای ویژه‌اش در رانندگی به عنوان مامور انتقال به فعالیت می‌پردازد. او در این شغل از سه قانون پیروی می‌کند: اول اینکه معامله را تغییر ندهد. دوم اینکه هیچ نامی در کار نباشد و سوم اینکه هیچ‌گاه در بسته‌ها را باز نکند. لوک بسون، فیلمنامه‌نویس و کارگردان سرشناس فرانسوی که کار نگارش فیلمنامه‌ی این اثر را بر عهده داشت، پس از تماشای فیلم بی‌همتا (The One) بود که از جیسون خوشش آمده و نقش فرانک مارتین را به طور اختصاصی برای وی نوشت. استاتهام نیز با اینکه از قبل با دفاع شخصی و کیک بوکسینگ آشنایی داشت، اما برای این نقش دوباره به آموزش یک سری از فنون رزمی پرداخت و آنها را با دانسته‌های خود ترکیب کرده و سبک منحصر به فردی را خلق کرد. او همچنین مدت زیادی را صرف یادگیری رانندگی کرد به طوری که در طول تصویربرداری، تمام صحنه‌های اکشن فیلم را خودش بدون بدلکار پیش برد و در  صحنه‌های تعقیب و گریز نیز شخصا پشت فرمان نشست. ترانسپورتر (The Transporter) پس از نمایش، مورد توجه علاقه مندان به فیلم‌های اکشن قرار گرفت تا جایی که قسمت‌های دوم و سوم آن نیز در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸ ساخته شد. در این زمان بسیاری از منتقدان سینما ضمن تحسین توانایی‌های فیزیکی استاتهام، از وی به عنوان نسخه‌ی میان وزن وین دیزل نام می‌بردند.

استاتهام در همین سال در فیلم مین ماشین (Mean Machine) نقش مونک، دروازه‌بان تیم فوتبال زندانیان را بازی کرد که برای دستیابی به آزادی با تیم زندانبانان به رقابت می پردازد. در این فیلم به جز استاتهام و وینی جونز که نقش کاپیتان سابق تیم ملی انگلستان را بازی می‌کند که بر سر مسائلی سر از زندان درآورده، تعدادی از فوتبالیست‌های قدیمی انگلستان نیز به ایفای نقش پرداخته‌اند که از میان آنها می‌توان به چارلی هارتفیلد، بازیکن سابق شفیلد یونایتد و برایان گری، بازیکن سابق ویمبلدون و منچستر سیتی اشاره کرد. استاتهام در ادامه در فیلم شغل ایتالیایی (The Italian Job) که بازسازی فیلمی به همین نام محصول سال ۱۹۶۹ بود، با ستارگانی همچون مارک والبرگ، شارلیز ترون و ادوارد نورتون همبازی شد. او برای ایفای بهتر نقشش طی یک دوره‌ی ۲ روزه آموزش ریزه‌ کاری‌های رانندگی را زیر نظر دیمون هیل، قهرمان سابق مسابقات فرمول یک گذراند و در ادامه به تمرین حرکات مارپیچ پرداخت. با این حال به گواه تمام عوامل فیلم، رانندگی هیچکس در این مجموعه حتی به گرد پای شارلیز ترون هم نمی‌رسید. جیسون در فیلم وثیقه (Collateral) به کارگردانی مایکل مان، حضور بسیار کوتاهی دارد. شخصیت وی در فیلم به نوعی به شخصیت فرانک مارتین در ترانسپورتر اشاره می‌کند که در اینجا در همان سکانس اول، کیفی را به شخصیت وینسنت با بازی تام کروز رسانده و بدون گفتن کلام اضافه ناپدید می‌شود. او در فیلم تلفن همراه (Cellular) به کارگردانی دیوید آر الیس و نویسندگی کریس مورگان، برای اولین بار در نقشی کاملا منفی ظاهر می‌شود. جالب اینجاست که نقش منفی بعدی جیسون با بازی در نقش شخصیت دکارد شاو در مجموعه فیلم‌های سریع و خشمگین (The Fast and the Furious) رقم می‌خورد که نویسندگی این مجموعه نیز بر عهده‌ی کریس مورگان است.

گای ریچی که پس از موفقیت دو فیلم نخستش، با ساخت فیلم گمگشده (Swept Away) همه را ناامید کرده بود، برای احیای مسیر حرفه‌ای خود و بازگشت به سینمای مخصوصش تصمیم به ساخت فیلم جنایی هفت‌تیر (Revolver) گرفت و برای بازیگر نقش اصلی آن نیز دوباره سراغ جیسون استاتهام رفت. فیلم اگرچه هم در گیشه شکست خورد و هم در نزد منتقدان ولی طرفداران ویژه ریچی از نتیجه‌ی کار او رضایت داشتند و از بازگشت وی به مسیر فیلمسازی خودش خرسند بودند. استاتهام در همین سال در درام عاشقانه‌ی لاندن (London) در کنار بازیگرانی نظیر کریس ایوانز و جسیکا بیل قرار گرفت. او در این فیلم در قالب یکی از دراماتیک‌ترین نقش آفرینی‌های کارنامه‌ی بازیگریش، با صرف نظر از کلاهگیس مضحکی که روی سرش گذاشته، بازی متقاعد کننده‌ای را ارائه می‌دهد.jason statham

استاتهام در فیلم Revolver

کرانک (Crank) به کارگردانی مارک نولدین و برایان تیلور، اکشنی بدون توقف با رگه‌هایی از کمدی سیاه بود که استاتهام در آن نقش آدمکشی به نام چو چلیوس را ایفا می‌کند که پس از تزریق نوعی سم به قلبش، ناچار است دائما در جنب و جوش باشد و در صورت پایین آمدن تحرکش، در اثر این سم به کما خواهد رفت. جیسون در ابتدا مایل به بازی در کرانک (Crank) نبود چرا که احساس می‌کرد برای ایفای نقش چلیوس، به حد کافی بامزه نیست و بدین ترتیب قادر به سرگرم کردن تماشاگران نخواهد شد. در مقابل، نولدین و تیلور از جیسون خواستند که بدون نگرانی فقط جلوی دوربین قرار بگیرد چرا که با توجه به اتفاقات فیلم و دیالوگ‌ها، او نیز ناخودآگاه بامزه به نظر خواهد رسید. قسمت دوم فیلم در سال ۲۰۰۹ تحت عنوان کرانک: ولتاژ بالا (Crank: High Voltage) به نمایش درآمد که البته هرگز به موفقیت قسمت اول نرسید. با توجه به ریتم دیوانه‌وار قسمت دوم، نولدین و تیلور در مدت ۳۰ روز تصویربرداری، بیش از ۳۰۰ ساعت فیلم گرفتند که پس از تدوین، آن را به ۹۶ دقیقه رساندند. در هر دو قسمت کرانک، تمام صحنه‌های مربوط به مبارزه و رانندگی با اتومبیل، بدون استفاده از بدلکار و توسط خود استاتهام انجام شد.

جیسون در گام بعدی، در فیلم پرهزینه‌ی به نام پادشاه: داستان محاصره سیاهچال (In the Name of the King: A Dungeon Siege Tale) به کارگردانی اوه بول، در نقش قهرمان اصلی فیلم حضور پیدا کرد. بول آلمانی که سابقه‌ای طولانی در تبدیل بازی‌های ویدئویی به فیلم‌های سینمایی دارد، این فیلم را بر اساس بازی Dungeon Siege کارگردانی کرد که البته نتیجه‌ی کار، شکستی مفتضاحنه از آب درآمد که دلیل اصلی آن نیز به جلوه‌های ویژه‌ی مصنوعی فیلم و فیلمنامه‌ی پراشکالش باز می‌گشت.

در هنگام تماشای فیلم‌های اکشن، معمولا شما نمی‌فهمید که چه کاری را چه کسی انجام می‌دهد. چرا که این صحنه‌ها به وسیله‌ی تدوینی سریع، تکه تکه شده و به واسطه‌ی تصویربرداری خاص این آثار، شما فقط شاهد قسمت‌هایی از بدن بازیگران هستید. برای کار در سینما، افرادی همچون بروس لی و جکی چان الهام‌بخش من هستند. شما آنها را می‌توانید در یک نمای باز و در یک سکانس طولانی در حال مبارزه ببینید. دیگر خبری از کات‌های متعدد و تکنولوژی‌های پیچیده نیست. انگار خود شما هم در صحنه حضور دارید. اما امروزه آنقدر در سینما از جلوه‌های کامپیوتری و پرده‌ی سبز استفاده می‌شود که دیگر مادربزرگتان هم می‌تواند ستاره‌ی فیلم‌های اکشن شود. من فکر می‌کنم که این تصاویر هیچگاه نمی‌توانند جایگزین تصاویر واقعی شوند.

سرقت بانک (The Bank Job) به کارگردانی راجر دنالدسون، یکی از تحسین شده‌ترین فیلم‌های کارنامه‌ی جیسون استاتهام است که وی در آن نقش صاحب یک گاراژ اتومبیل را بازی می‌کند که به دلیل مشکلات مالی، تصمیم به سرقت از بانک می‌گیرد ولی در ادامه با یافتن اسنادی مبنی بر فساد اخلاقی و فساد مالی بسیاری از سردمداران کشور از صندوق امانات بانک، این ماجرا به بحرانی بزرگ بدل می‌شود. منبع الهام سرقت بانک (The Bank Job) به ماجرای واقعی دزدی خیابان بیکر لندن در یازدهم سپتامبر سال ۱۹۷۱ برمی‌گردد که طی آن آبروی اداره‌ی پلیس، تعدادی از مقامات بریتانیایی و خانواده‌ی سلطنتی در معرض خدشه دار شدن قرار گرفت ولی در ادامه مقامات کشور به دلیل حفظ امنیت ملی، رسانه و روزنامه‌ها را از پیگیری ماجرا و انتشار اخبار مربوط به این حادثه منع کردند. دونالدسون در این فیلم با ترکیب کردن این ماجرا با داستانی جذاب و پر تعلیق، سعی در فاش کردن بخشی از حقایق تاریخی بریتانیا را دارد که تا به آن روز کمتر به آن پرداخته شده بود. آرموند وایت، منتقد نیویورک پرس، در نقد خود بر آثار استاتهام، ضمن تحسین روند سریع پیشرفت وی، از او به عنوان یک ستاره‌ی واقعی و موفقترین بازیگر اکشن سینمای معاصر نام برد.

آرموند وایت، منتقد نیویورک پرس، در نقد خود بر آثار استاتهام، ضمن تحسین روند سریع پیشرفت وی، از او به عنوان یک ستاره‌ی واقعی و موفق‌ترین بازیگر اکشن سینمای معاصر نام برد

استاتهام در فیلم مسابقه‌ی مرگ (Death Race) به کارگردانی پل دبلیو. اس. اندرسون، نقش جنسن ایمز، قهرمان سابق اتومبیلرانی را ایفا می‌کند که پس از به قتل رسیدن همسرش، در طی توطئه‌ای به زندان می‌افتد. او در زندان در یک مسابقه‌ی اتومبیلرانی با الهام از مبارزه‌ی گلادیاتورها شرکت می‌کند که در آن، اتومبیل‌ها به جان هم افتاده و سعی در نابودی یکدیگر دارند. راجر کورمن که در سال ۱۹۷۵، فیلم درجه‌ی B مسابقه‌ی مرگ ۲۰۰۰ (Death Race 2000) را با داستانی مشابه تهیه کنندگی کرده بود، کار ساخت این اثر را نیز با همکاری تام کروز بر عهده گرفت. در ادامه کورمن به عنوان تهیه کننده‌ی اجرایی پروژه، تنها شرط حضور کروز در بین تهیه کنندگان فیلم را نقش آفرینی وی به عنوان قهرمان اصلی داستان عنوان کرد و از آنجایی که کروز فیلمنامه را دوست نداشت و خواستار تغییراتی در آن بود، در ادامه از کار کنار گذاشته شده و استاتهام جایگزین وی شد. البته کروز بعدها به جمع تهیه کنندگان فیلم بازگشت. جیسون برای بازی در نقش ایمز، تحت آموزش یکی از افسران نیروی دریایی قرار گرفت و تمرینات بدنسازی دشواری را از سر گذراند. از آنجایی که مسابقه‌ی مرگ (Death Race) نیز همچون ترانسپورتر (The Transporter)، تلفیقی از صحنه‌های مبارزه و صحنه‌های اتومبیلرانی است، سازندگان فیلم از جیسون خواستند که نقش ایمز را به گونه‌ای ایفا کند که این شخصیت، هیچ شباهتی به فرانک مارتین در ترانسپورتر نداشته باشد. استاتهام برای درک هر چه بهتر حال و هوای زندان، به همراه اندرسون به زندان کورکوران که مخوف‌ترین موسسه‌ی اصلاحی کالیفرنیا به حساب می‌آید رفته و تحقیقات گسترده‌ای را درباره‌ی خلق و خوی زندانیان و نحوه‌ی نگهداری از آنها آغاز کردند.

در اواسط سال ۲۰۰۸، استاتهام از بازی در نقش اصلی فیلم  The Grabbers با الهام از فیلم گنج‌های سیرا مادره (The Treasure of the Sierra Madre) خبر داد و دیوید و ژانت پیپلز، نویسندگان فیلم دوازده میمون (Twelve Monkeys) نیز کار نگارش فیلمنامه را بر عهده گرفتند. استاتهام این فیلم را همچون اثر ماندگار جان هیوستون، داستانی درباره‌ی حرص و طمع توصیف می‌کرد و اینکه زیاده خواهی‌های انسان چگونه می‌تواند او را به مرز دیوانگی بکشاند. با این حال ساخت فیلم تا به امروز به دلایلی نامعلوم میسر نشده است و با این وضعیت باید دید آیا در سال‌های بعد، استاتهام را در نقشی شبیه به آنچه هامفری بوگارت، هفت دهه قبل در گنج‌های سیرا مادره به تصویر کشیده بود مشاهده خواهیم کرد یا خیر؟

jason statham

استاتهام و وینی جونز در یک مسابقه‌ی فوتبال خیریه

استاتهام در ادامه به دعوت از سیلوستر استالونه، در فیلم بی‌مصرف‌ها (The Expendables) در کنار تعدادی از بازیگران باسابقه ی اکشن سینما همچون دولف لاندگرن و جت لی قرار گرفت و در دو قسمت بعدی فیلم نیز با ستارگانی نظیر آرنولد شوارتزنگر، بروس ویلیس، چاک نوریس، مل گیبسون، وسلی اسنایپز، آنتونیو باندراس، هریسون فورد و ژان کلود ون دام همبازی شد. مکانیک (The Mechanic) به کارگردانی سایمون وست، بازسازی فیلمی به همین نام محصول سال ۱۹۷۲ بود که جیسون در آن در نقش آدمکشی به نام آرتور بیشاپ ظاهر شد. نقشی که پیش از آن، چارلز برانسون آن را به شکل ماندگاری ایفا کرده بود. فیلم اگرچه به موفقیت تجاری بزرگی دست نیافت ولی قسمت دوم آن نیز، ۵ سال بعد تحت عنوان مکانیک: رستاخیز (Mechanic: Resurrection) روانه‌ی سینماها شد. چند فیلم بعدی استاتهام نیز همچون امن (Safe) و قاتل زبده (Killer Elite) در گیشه نمایش متوسطی داشته و به موفقیت قابل توجهی دست نیافتند. هوم فرانت (Homefront) عنوان فیلمی بود که سیلوستر استالونه فیلمنامه‌ی آن را سال‌ها قبل نوشته بود و قرار بود به عنوان یکی از قسمت‌های مجموعه فیلم‌های رمبو، خودش نیز در آن نقش آفرینی کند. ولی پس از گذشت چندین سال و ساخته نشدن این اثر، فیلنامه‌ی کار به دست استاتهام افتاد و او نیز موافقتش را با حضور در نقش اصلی کار اعلام کرد. هوم فرانت (Homefront) با وجود بهره گیری از بازیگران سرشناسی همچون جیمز فرانکو و وینونا رایدر، با بازخوردهای مناسبی روبرو نشد و در گیشه نیز شکست خورد. جیسون در فیلم پارکر (Parker) به کارگردانی تیلور هکفورد، نقش خلافکاری را ایفا می‌کند که پس از یک سرقت میلیون دلاری، مورد خیانت همدستان خود قرار می‌گیرد. شخصیت بی‌رحم پارکر در دنیای ادبیات در ۲۴ رمان از مجموعه آثار دونالد ای. وستلیک حضور پیدا کرده و تا به امروز اقتباس‌های زیادی از داستان‌های وی صورت گرفته که از مهم‌ترین آنها می‌توان به نقطه پوچ (Point Blank) با بازی لی ماروین و تقاص (Payback) با بازی مل گیبسون اشاره کرد. البته پارکر نخستین فیلم بر اساس رمان‌های وستلیک است که این شخصیت با نام اصلی خود در آن ظاهر می‌شود.jason statham

استاتهام در فیلم Redemption

در هنگام انتخاب بازیگران ششمین قسمت از مجموعه فیلم‌های سریع و خشن (Fast & Furious)، جیسون استاتهام برای بازی در نقش منفی اصلی فیلم یعنی اوون شاو انتخاب شد ولی از آنجایی که وی تحت تعهد دو فیلم پارکر (Parker) و وایلد کارد (Wild Card) بود امکان بازی در این نقش را نیافت و در نهایت در نقش کوتاه برادر بزرگتر اوون، دکارد شاو ظاهر شد. دکارد در ادامه در فیلم‌های خشن ۷ (Furious 7) و سرنوشت خشمگین (The Fate Of The Furious) به یکی از شخصیت‌های اصلی داستان تبدیل شد.

فیلم جاسوس (Spy) به کارگردانی پل فیگ، به نوعی هجویه‌ای بر سری فیلم‌های جاسوسی جیمز باند است که جیسون در آن، نقش ماموری با اعتماد به نفس و عصبی را بازی می‌کند که دست به هر کاری که می‌زند، خرابی به بار می‌آورد. پل فیگ که خودش از طرفداران جدی فیلم‌های اکشن استاتهام به حساب می‌آید، اعلام کرده که نقش ریک را به طور ویژه برای وی نوشته است که این نقش ترکیبی است از شخصیت معروف جان رمبو و بازرس کلوزو (شخصیت کارآگاه در سری فیلم های پلنگ صورتی). جاسوس (Spy) پس از نمایش با استقبال خوب منتقدان روبرو شد و در گیشه نیز به فروش بسیار خوبی دست یافت. در این میان نقش آفرینی کمدی استاتهام نیز با تحسین‌های فراوانی همراه شد.

جدیدترین اثر استاتهام فیلمی هیجان انگیز تحت عنوان مگ (Meg) خواهد بود که با بودجه‌ی ۱۵۰ مییلیون دلار، پس از سری فیلم‌های سریع و خشن (Fast & Furious)، پرهزینه‌ترین فیلم کارنامه‌ی وی به حساب می‌آید. جیسون در این فیلم نقش جوناس تیلور، افسر نیروی دریایی و یک متخصص غواصی را بازی می‌کند که پس از مواجهه با مگالودون (بزرگ دندان)، تلاش می‌کند دیگران را درباره‌ی آنچه که دیده است متقاعد کند ولی از آنجا که نسل این کوسه‌ها بیش از یک میلیون سال است که منقرض شده، کسی حرف‌های وی را باور نمی‌کند. او در ادامه برای اثبات ادعایش وارد کار باستان شناسی می‌شود و تحقیقات وسیعی را درباره‌ی مگالودون‌ها آغاز می‌کند ولی همچنان اطرافیان وی، او را دیوانه خطاب می‌کنند. در همین زمان گروهی از دانشمندان چینی در حین تحقیقات خود در اقیانوس، اسیر یک مگالودون ۷۰ فوتی (۲۱ متری) می‌شوند و جوناس تلاش می‌کند تا جان آنها را نجات دهد.

استاتهام در طول حضور نزدیک به دو دهه‌ایش در سینما در بیش از ۴۰ فیلم سینمایی در نقش‌های اصلی و مکمل به هنرنمایی پرداخته و در این میان پیشنهاد بازی در چندین نقش مختلف را نیز رد کرده که از مهم‌ترین آنها می‌توان به نقش مامور ۴۷ در هیتمن (Hitman) و کوپر در سربازان سگی (Dog Soldiers) اشاره کرد.  او همچنین پیشنهاد بازی در نقش چارلز برانسون در فیلم برانسون (Bronson) به کارگردانی نیکلاس ویندینگ رفن را رد کرد که این نقش در ادامه به تام هاردی رسید و او نیز با اجرایی هنرمندانه، نام خود را برای نخستین بار به عنوان بازیگری توانا بر سر زبان‌ها انداخت.

jason statham

استاتهام در کنار همسرش رزی هانتینگتون وایتلی

جیسون هیچگاه در مصاحبه‌هایش علاقه‌ای به صحبت درباره‌ی زندگی شخصی‌اش ندارد. او از سال ۱۹۹۷ تا سال ۲۰۰۴ با مدل و بازیگر انگلیسی، کلی بروک رابطه داشت. جیسون در سال ۲۰۱۰ با همراهی رزی هانتینگتون وایتلی در جشنواره موسیقی کواچلا، رابطه‌اش را با این مدل و بازیگر سرشناس عمومی کرد. آنها در دهم ژانویه‌ی ۲۰۱۶، خبر نامزدی خود را رسانه‌ای کرده و در ژوئن ۲۰۱۷ صاحب فرزند پسری به نام جک اسکار شدند. استاتهام برای خرید خانه‌ای ۳۰۰ متری در شهر ساحلی ملیبو در حومه‌ی غربی لس‌آنجلس، رقم ۱۰ میلیون و ۶۲۵ هزار دلار هزینه کرده است. او همچنین صاحب خانه‌ای ۲۰۰ متری در هالیوود هیلز است  که آن را در سال ۲۰۰۵ به قیمت ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار خریده است.

فهرست فعالیت‌های هنری جیسون استاتهام:

زمینه کارگردان نام سال
فیلم سینمایی گای ریچی Lock, Stock and Two Smoking Barrels ۱۹۹۸
فیلم سینمایی گای ریچی Snatch ۲۰۰۰
فیلم سینمایی رابرت آدتویی Turn It Up ۲۰۰۰
فیلم سینمایی جان کارپنتر Ghosts of Mars ۲۰۰۱
فیلم سینمایی جیمز وانگ The One ۲۰۰۱
فیلم سینمایی بری اسکولنیک Mean Machine ۲۰۰۱
فیلم سینمایی لوئیز لتریر The Transporter ۲۰۰۲
بازی ویدئویی مارکو برتولدو Red Faction II ۲۰۰۲
فیلم سینمایی اف. گری گری The Italian Job ۲۰۰۳
بازی ویدئویی کیت آرم Call of Duty ۲۰۰۳
فیلم سینمایی مایکل مان Collateral ۲۰۰۴
فیلم سینمایی دیوید آر. الیس Cellular ۲۰۰۴
فیلم سینمایی لوئیز لتریر Transporter 2 ۲۰۰۵
فیلم سینمایی هانتر ریچاردز London ۲۰۰۵
فیلم سینمایی گای ریچی Revolver ۲۰۰۵
فیلم سینمایی تونی گیگلیو Chaos ۲۰۰۵
فیلم سینمایی شاون لوی The Pink Panther ۲۰۰۶
فیلم سینمایی مارک لولدین٬ برایان تیلور Crank ۲۰۰۶
فیلم سینمایی اووه بول In the Name of the King: A Dungeon Siege Tale ۲۰۰۷
فیلم سینمایی فیلیپ جی اتول War ۲۰۰۷
فیلم سینمایی راجر دونالدسون The Bank Job ۲۰۰۸
فیلم سینمایی پل دبلیو. اس. اندرسون Death Race ۲۰۰۸
فیلم سینمایی الیویه مگاتون Transporter 3 ۲۰۰۸
فیلم سینمایی مارک لولدین٬ برایان تیلور Crank: High Voltage ۲۰۰۹
فیلم سینمایی گلا بابلوانی 13 ۲۰۱۰
فیلم سینمایی سیلوستر استالونه The Expendables ۲۰۱۰
فیلم سینمایی سایمون وست The Mechanic ۲۰۱۱
فیلم سینمایی کلی آزبوری Gnomeo & Juliet ۲۰۱۱
فیلم سینمایی الیوت لستر Blitz ۲۰۱۱
فیلم سینمایی گری مک‌کندری Killer Elite ۲۰۱۱
 فیلم سینمایی بواز یاکین Safe ۲۰۱۲
فیلم سینمایی سایمون وست The Expendables 2 ۲۰۱۲
 فیلم سینمایی تیلور هکفورد Parker ۲۰۱۳
 فیلم سینمایی استیون نایت Redemption ۲۰۱۳
 فیلم سینمایی جاستین لین Fast & Furious 6 ۲۰۱۳
 فیلم سینمایی گری فلدر Homefront ۲۰۱۳
 فیلم سینمایی پاتریک هیوز The Expendables 3 ۲۰۱۴
 فیلم سینمایی سایمون وست Wild Card ۲۰۱۵
 فیلم سینمایی پل فیگ Spy ۲۰۱۵
 فیلم سینمایی جیمز وان Furious 7 ۲۰۱۵
 فیلم سینمایی دنیس گانسل Mechanic: Resurrection ۲۰۱۶
 فیلم سینمایی اف. گری گری The Fate of the Furious ۲۰۱۷
سریال تلویزیونی Viva La Madness ۲۰۱۷
 فیلم سینمایی جان ترتل‌تاب Meg ۲۰۱۸
 فیلم سینمایی Untitled Hong Kong Action Thriller
 فیلم سینمایی Spy 2

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *