چشم هایش را باز می کند. بازهم آن کابوس های دیوانه کننده. شب شده است و باز هم تاریکی مطلق! باز هم آن باران لعنتی. باز هم آن دریای خروشان که بارها و بارها در خواب دیده است. در میان امواج خروشان دریا دائم در فکر این است که چه چیزی در انتظارش می باشد. او پس از آخرین ماجراجویی خطرناک خود درس های زیادی آموخت و اکنون باتجربه تر از گذشته است. اما این کافی نیست. از جایش بر می خیزد و باز هم دردسر… باری دیگر چشم هایش را باز می کند، خود را در خشکی می یابد. تاریکی خاصی حکم فرما شده است. مفهوم این ظلمت مطلق را درک نمی کند. و باز هم چشمانش را باز می کند، این بار با تمام وجود می دود و موجودی شرور را در تعقیب خود حس می کند موجودی که حیات از تاریکی گرفته و ترس، موجودی بی شکل که حضورش تن را به رعشه وا می دارد. او همچنان در حال دویدن است و در نهایت راهش به بی راهه ختم می شود، بی راهه‌ای که پایانش بن بست است و مرگ، چرا که تلاش هایش برای فرار بی فایده است. مشت هایش به دور قبضه شمشیر گره می خورد و نگاهش خیره به شرارتی محض، خیره به محافظ زمان … تاریکی … این بار، خود را در جایی می باید که سرنوشت خواسته … در سرزمین جنگ جویان.

افسانه ی یک شاهزاده… داستان یک جنگجوی ماهر که وارد دنیای شیاطین می شود. روایتی که در آن تاریکی است، درد است، رنج است و یک قهرمان را با تاریکی های درونش آشنا می کند

افسانه و داستان هایی که در دنیای تخیل روایت می شوند. دنیایی که یا شیاطین آن را احاطه کرده اند، یا اژدهایان بر آن حاکم اند و یا موجودات ماوراء الطبیعه را به تصویر می کشد و گاهی، به قلمرو احساس انسان ها وارد شده و عشق و نفرت، عاطفه و احساس و سختی های انسان را به تصویر می کشند. دقیقاً از همان ابتدا که بشر رو به زندگی اجتماعی نهاد، سعی داشته است که با استفاده از تخیلات و ایده هایش، به وسیله زبان و کلمات، ارتباط گرفته و داستان هایی را روایت کند. این موضوع را به خوبی می توان در غارهای تاریخی و صخره های قدیمی یافت که انسان هایی در گذشته سعی داشته اند با کشیدن اشکالی بر روی سنگ موضوع، مطلب و یا داستانی را به دیگری بگویند. این روند از همان ابتدا همواره در حال گسترش بوده است و اکنون به لطف این ایده پردازی و داستان گویی، ما شاهد فیلم ها، بازی های ویدیویی، داستان ها، رمان های زیادی در موضوعات مختلف هستیم. داستان هایی که حرف از عشق ها و نفرت ها می زنند، از عواطف و احساسات می گویند و حول غم و شادی انسان ها شکل می گیرند و به صورت یک رمان زیبا یا در دسترس فیلمنامه نویسان قرار می گیرد و یا به عنوان یک کتاب منتشر می شود. این فرایند، اما در کنار انتشار رمان ها و ساخت فیلم ها در سینما، در میان بازی های ویدئویی هم وجود داشته است. سری عناوین «Prince Of Persia» که توسط استودیوی «یوبی سافت» (Ubisoft) توسعه یافته است، یکی از فاخرترین بازی های رایانه ای است که روایتی همواره سرگرم کننده و زیبا داشته. در حقیقت داستان آن اقتباسی از افسانه‌ها و روایت های گذشته سرزمین پارس می باشد. این سری یکی از بهترین عناوینی بود که به مخاطب اجازه برقراری ارتباط با داستانش را می داد. قصه این سری روایتگر دنیایی پژمرده بود که شیاطین بر آن حاکم اند. این سری برای اولین بار در اکتبر ۱۹۸۹ در قالب یک بازی رایانه ای روانه ی بازار شد که پیش از هر چیز داستان سرایی زیبای آن توانست توجه مخاطبان را به خود جلب کند. آخرین نسخه سری نیز در سال ۲۰۱۰ عرضه شد و پس از آن تا کنون شاهد عرضه نسخه جدیدی از این سری زیبا نبودیم. در طی سال ها بیش از ۱۵ عنوان زیبا از سری Prince Of Persia بر روی پلتفرم های مختلف عرضه شده که همگی در نوع خود زیبا بودند.

اهریمنی از جنس تاریکی که همیشه در طول بازی به دنبال شما است. موجودیت وی تاریکی است و با چشمان قرمزی که دارد محال است او را خیلی زود فراموش کنید. هر وقت که سر و کله اش پیدا می شود سریعاً باید از دست او فرار کنید. بدون شک فرار از دست این موجود یکی از زیباترین لحظات بازی محسوب می شود.

سری «Prince Of Persia» از ابتدای ظهورش توانست با بهره گیری از اساسی ترین المان های سبک هک اند اسلش، خودش را به عنوان یکی از نمایندگان این سبک ثابت کند و در کنار بزرگان سبک قرار بگیرد. همچنین این سری از ابتدا بر روایت داستان شاهزاده ای تمرکز می کند که همواره در حال جنگیدن با شیاطین بوده است. این موضوع سبب شد که «Prince Of Persia» به یکی از بهترین عناوین شرکت «یوبی سافت» از لحاظ روایت داستان تبدیل شود. عنوانی که اگر یوبی سافت ساخت آن را ادامه می داد مطمئناً محبوب تر نیز می شد. سری «Assassin Creed» که اکنون به عنوان جایگزین اصلی سری «Prince Of Persia» شناخته می شود هم، در قدم اول، وام دار شاهزاده دوست داشتنی ماست. زیرا ایده اصلی سری بازی های «Assassin Creed» بر اساس نسخه خاصی از سری «Prince Of Persia» که با نام «Prince Of Persia: Assassin» شناخته می شود، شکل گرفته و به به عنوان یک بازی جدید، به مرحله توسعه رسیده است. بدون شک وقتی نام «Prince Of Persia» به میان می آید، کلمات و جملات از وصف این عنوان بزرگ قاصرند. این سری همواره موفق بوده که طرفدارن را راضی نگه داشته و با تکیه بر گیم پلی زیبا و داستان خوبش، بازخورد های مثبتی دریافت کند. سری بازی های «Prince Of Persia» به عنوان یک سری کلاسیک و زیبا، که متاسفانه به دست فراموشی سپرده شده است، همواره توانسته که نام خود را در میان بازی های بزرگ و به یادماندنی قرار دهد.

در این مقاله قصد داریم بازی «Prince Of Persia Warrior Within» که هفتمین نسخه این سری به حساب می آید و در سال ۲۰۰۴ به صورت رسمی برای پلتفرم های پلی استیشن ۲ و رایانه های شخصی عرضه شد را مورد بررسی قرار دهیم. پس در ادامه با ما همراه باشید.

و بار دیگر این قهرمان وارد یک حماسه جدید می شود. بدون شک او در طی راه زخم های زیادی خواهد خورد. اما در مقابل خون زیادی نیز خواهد ریخت…

بدون شک بخشی از موفقیت سری عناوین «Prince Of Persia» مربوط به داستان سرایی آن می باشد که  نویسندگان کاربلد «یوبی سافت مونترال» وظیفه نوشتن و پرداختن به آن را بر عهده داشتند. اکنون ۶ سال از وقایع نسخه «Prince of Persia: The Sands of Time» گذشته است و حال شاهزاده معروف داستان ما، دیگر آن شاهزاده ۶ سال پیش نیست! پس از اتفاقاتی که در ماجراجویی پیشینش رخ داد، اکنون او پادشاه سرزمین پارس شده و بر همه چیز قدرت یافته است. شاهزاده اما هر شب در کابوسی وحشتناک، خود را طعمه موجودی عجیب، ترسناک و زاده شده از تاریکی می بیند، موجودی که شاهزاده توان مبارزه با او را نداشته و مدام، تصمیم به گریز می گیرد، گریزی که هیچ گاه به سرانجامی خوب نمی رسد. شاهزاده در کابوس هایش، هیچگاه به هویت این موجود پی نمی برد و در پی این اتفاقات پیشگویان به فرمانش نزد او می آیند و پیشگویی آن ها خبر از ماجراجویی دیگر می دهد. آن ها تعبیر خواب های پادشاه پارس را چنین بیان کردند که در جایی از دریا های خروشان، در جزیره زمان، موجودی اهریمنی به دنبال اوست و می خواهد او را از بین ببرد. وقتی این قهرمان پارسی متوجه می شود که نمی تواند سرنوشتش را عوض کند با سربازانش راهی سفری پر فراز و نشیب می شود که سرانجامش، پیچیده شده در تار و پودِ بی کران سرنوشت است. داستان بازی در ابتدا شخصیت اصلی  را در میان دریای خروشان به تصویر می کشد که باز هم درگیر دردسری عظیم شده‌اند. داستان در ابتدا گنگ آغاز می شود، اما بعد از مدتی، گسترش یافته، سرراست تر می شود و سوال های اساسی خودش را مطرح می کند و در واقع با گذشت زمان روایت آن لذت بخش تر می شود. داستان بازی به قدری خوب کار شده است که مشابه آن کم تر پیدا می شود. وقتی در حال پرسه زدن در محیط بازی هستید و ناگهان برای اولین بار آن موجود سیاه که مدت هاست شخصیت اصلی بازی در خواب می بیند را ملاقات می کنید، یکی از بهترین صحنه های بازی رقم می خورد. صحنه‌ای که تا مدت ها در ذهنتان باقی خواهد ماند. هر چه که در بازی پیش می روید روایت داستان از حالت گنگ بودن در می آید و پاسخ بسیاری از سوال های به وجود آمده را به زیبایی مشخص می کند. علت سفر عظیم شاهزاده به جزیره زمان، هویت موجود تاریکی که هرشب به شکار خوابِ شاهزاده می امده و در نهایت عامل این تیره بختی عظیم، به مرور مشخص می شود. در واقع روایت بازی، در میانه های راه و درست در اواسط داستان است که معنی دار تر می شود و پیکره اصلی خودش را می یابد. همچنین پرداخت به شخصیت ها، تمایلات و امیالشان هم به شکل زیبایی صورت می گیرد، این موضوع بیش از هر شخصیت دیگری در رابطه با شاهزاده اهمیت پیدا می کند، چرا که مخاطب هم درست همانند او، با سوالات بسیاری پا به این سفر خطیر نهاده و به خوبی پتانسیل همذات پنداری با شاهزاده را در وی می بیند. سازنده ها نیز به درستی از این مزیت بهره برده اند و با دقت در روند پرداخت شخصیت شاهزاده، میزان این همذات پنداری را افزایش داده‌اند.

همه چیز از اینجا آغاز می شود. پس از آن وارد مکان های تو در تو و پیچیده ای خواهید شد که در کنار معما های دیوانه کننده ی بازی حس خوبی را به مخاطب القا می کند. البته نباید منکر آن بود که معما های بازی گاها بسیار اعصاب خرد کن هستند.

 طی پیش روی در بازی، بازیباز با دشمنان و شخصیت های جدیدی رو به رو خواهد شد که هر یک داستان مخصوص به خود را دارند. شخصیت پردازی آن ها نیز به قدری هوشمندانه صورت گرفته است که سبب می شود بازیباز به درک درستی از آنها برسد و به خوبی با شخصیت ها رابطه برقرار کند. اما همانطور که اشاره کردم، پرداخت شخصیت شاهزاده به قدری خوب است که دیگران را زیر سایه خود قرار می دهد، شخصیتی که در طی بازی و با اتفاقاتی که رخ می دهد جلوه های مختلفی از شخصیت وی برای شما اشکار می گردد. حالا شخصیت وی با ان چه از شاهزاده بازی قبلی به یاد داریم بسیار متفاوت است. او به علت فشار های ناشی از اتفاقات بازی قبلی، دچار بحران های فراوانی است و با خشم و بی قراری نهانی دست و پنجه نرم می کند. شاهزاده ما خشن تر شده و با کوچکترین تلنگری دست به شمشیر هایش می برد. همچنین باید گفت در این نسخه میان پرده های زیبا و تأثیر گذار تری نسبت به نسخه های قبلی به نمایش در می آید. داستان بازی در ابتدا بسیار سربسته روایت می شود، اما با پیش روی در آن، این روایت بسیار زیبا و صد البته معنی دار خواهد شد. باید بدانید که داستان بازی با روایتی که به تصویر می کشد، زمینه ها را برای فهمیدن داستان نسخه ی بعدی نیز فراهم می کند. به طور کل داستان «Prince Of Persia Warrior Within» حرف های زیادی برای گفتن دارد و مطمئناً یکی از زیباترین روایت های میان عناوین «هک اند اسلش» می باشد.

مبارزات بازی یکی از دشوارترین لحظات آن را رقم می زند. از لحظه ای که بازی شروع می شود دائم باید در حال مبارزه باشید که این کار به مراتب دشوار و دشوار تر می شود.

گیم پلی بازی نیز دست کمی از داستان سرایی آن ندارد و تلفیقی از اکشن و ماجراجویی و سبک «هک اند اسلش» می‌باشد. البته باید اشاره کرد که از این عنوان نباید انتظار گیم پلی «هک اند اسلش»  چون سری «Devil May Cry» را داشت. سری «Prince Of Persia» در زمینه مبارزات سبک متفاوتی را برگزیده که بیشتر بر پایه مبارزاتی دقیق پایه گذاری می شود و نه مبارزاتی که به واسطه فشار دادن چند دکمه و انجام چند ضرب های کورکورانه صورت بگیرد. گیم پلی بازی در مقایسه با نسخه های قبلی خود پیشرفت زیادی داشته و بسیاری از مشکلاتی که در نسخه قبلی وجود داشتند را در این عنوان مشاهده نخواهید کرد. در واقع گیم پلی این نسخه بی شباهت به نسخه قبلی نیست، اما مبارازت و چندضرب ها پیچیده تر شده و از تنوع بسیاری برخوردارند. اکنون سازندگان تنوع زیادی را از لحاظ گیم پلی به بازی بخشیده و سبک مبارزاتی کاملا جدیدی را به آن اضافه کرده اند. به عنوان مثال در این نسخه می توان با استفاده از محیط بازی حرکات زیبایی را خلق کرد که هر از گاهی شما را شگفت زده می کند. تغییراتی که گاه سبب شده است بازی بهتر از نسخه های قبلی سری جلوه کند و برای بازی باز به قدری جذاب باشد که او را وادار کند که ساعت ها به تجربه ی بازی بپردازد.  متاسفانه با وجود سیستم مبارزاتی عالی بازی، مراحل آن چندان چنگی به دل نمی زنند و در طی بازی به طور مداوم باید از یک مکان به مکان دیگری رفت و دوباره به همان مکان اولی برگشت که این روند در بازی به تعداد زیادی تکرار می شود. این امر عامل اصلی تکراری شدن بازی است و از جذابتیت های آن کم می کند. به عنوان مثال شما پس از گذراندن مسیری طولانی وارد مکانی می شوید که نمی توانید از آن بگذرید و در این حالت باید به مکان مشخصی در بازی بازگردید و با استفاده از مکانیک های خاص و معماها به تغییر دادن محیط بپردازید. مکانی که از قضا دسترسی به آن چندان هم آسان نیست. زیاد و سخت بودن معماهای مراحل و باس فایت های بازی، سبب گشته است که گاها تجربه بازی هفته ها طول بکشد. به خصوص وقتی که به معما های دیوانه کننده بازی بر بخورید که باید زمان زیادی بر روی حل کردن آن ها بگذراید. البته ماهیت معماهای بازی، متفاوت از معماهای معمول است و اغلب به معماهای محیطی خلاصه می شود. اما همین معماهای محیطی و در ظاهر ساده، می توانند به شدت آزاردهنده ظاهر شوند. درجه و قوس سختی بازی هم یکی دیگر از عواملی است که می تواند حسابی عرقتان را در بیاورد (نه در مقایسه با عناوینی مثل سری سولز). به خصوص اگر درجه سختی بازی بر روی آخرین حد قرار داشته باشد! این درجه چنان بازی باز را به چالش خواهد کشید که می تواند آن ها را از ادامه دادن بازی منصرف کند. درجات آسان بازی نیز سختی خود را داشته و می توانند چالش برانگیز ظاهر شوند اما باید به این نکته نیز اشاره کنیم که لذت تجربه بازی از لحاظ پشت سر گذاشتن چالش ها بر روی آخرین حد درجه سختی، بسیار افزایش می یابد.

بیشتر وقایع بازی در این مکان رخ می دهد. محیط های بازی انصافاً پیچیده کار شده اند و هر از گاهی آدم می ماند که از کجا آمده و به کجا باید برود…

اما در رابطه با هوش مصنوعی دشمنان باید گفت که در سطح متوسطی قرار دارد و اگر می خواهید مبارزه با دشمنان بازی برایتان خاص شود باید بازی را بر روی درجه بسیار سخت تجربه کنید. هر چه که به مراحل بالاتر می روید، باس های اصلی به کنار، دشمن های بازی نیز پیشرفته تر و سریع تر شده. در نتیجه استراتژی های متفاوتی را برای مبارزه و حملات خود انتخاب می کنند. این موضوع باعث می شود که قوس سختی بازی حفظ شده و بازی همچنان چالش برانگیز جلوه کند. همچنین فصول مربوط به فرار از داهاکا، خود تجربه ی لذت بخش دیگریست که هر قسمت از بازی ممکن است رخ دهد. این فصول با وجود کم تعداد بودن، به شدت چالش برانگیز و وحشتناک هستند و می توانند هر بازی باز تشنه چالشی را راضی کنند. این فصول معمولاً با تعقیب شدن شاهزاده توسط داهاکا شروع شده و به پنهان شدن شاهزاده در پس پاکی و قداست آب می انجامند. بازی در اواخر روند لذت بخشی را در پیش می گیرد و تنها باید دشمنان بازی را که اکنون بسیار قوی تر شده اند و هر کاری از آن ها بر می آید را شکست دهید. در کل «Prince Of Persia Warrior Within» دارای گیم پلی دیوانه کننده است که هر از گاهی لذت خاصی را به خود می گیرد و با المان های «هک اند اسلشی» که در آن وجود دارد تجربه خوبی را برای بازی بازان رقم می زند. البته گاها خسته کننده نیز می شود، اما این موضوع نمی تواند به تجربه بی نظیر بازی خدشه وارد کند. با این همه «Prince Of Persia Warrior Within» در زمان عرضه حرف های زیادی برای گفتن داشته و اکنون که مدت بسیار زیادی از انتشار آن می گذرد هنوز هم لذت بهش است و به شخصه هر از گاهی دوباره به یاد گذشته ها بازی را اجرا و مشغول تجربه ی آن می شوم. اما در آخر باید به این نکته اشاره کنیم که «Prince Of Persia Warrior Within» حداقل در مبارزاتش، تفاوت های بسیاری با دیگر عناوین سبک «هک اند اسلشی» دارد.

عکس بالا به اصطلاح عامیانه یکی از باحال ترین حرکاتی که می توان در بازی انجام داد را نشان می دهد که گاهاً استفاده از آن باعث می شود دشمنان را گروهی از بین ببرید. در کنار این موضوع، باید اضافه کنیم که تنوع سلاح ها چندان چنگی به دل نمی زند و در طول بازی تنها از شمشیر های تکراری استفاده خواهید کرد، اما تنوع زیادی در حرکات وجود دارد که بدون شک مبارزات بازی را لذت بخش می کند.

گرافیک بازی نیز در مقایسه با عناوین منتشر شده در سال ۲۰۰۴ در سطح قابل قبولی قرار دارد. البته نباید منکر این بود که سازندگان «Prince Of Persia Warrior Within» با توجه به سخت افزار کنسول افسانه‌ای «پلی استیشن ۲» می توانستند گرافیک بهتری نیز خلق کنند. در سال ۲۰۰۴ عناوین بسیاری منتشر شده‌اند که در زمینه گرافیک عملکرد بسیار بهتری نسبت به «Prince Of Persia Warrior Within» داشته‌اند. اما با این همه گرافیک فنی «Prince Of Persia Warrior Within» در سطح قابل قبولی قرار دارد و توانسته توجه عامه مردم و صد البته منتقدان را در زمان خود به بازی جلب کند. نقص هایی در بخش جلوه های بصری بازی دیده می شود و به عنوان مثال اگر به نماهای دور دست بازی بنگرید، شاهد پردازش کوه ها وجنگل های تیره و بی رنگی هستید که همگی آن ها بیانگر این است که سازندگان اصلاً به عمق دید در بازی توجه نکرده اند. هر از گاهی نیز شاهد مشکل دیر بارگذاری شدن بافت ها هستید که اصلا جالب نیست. اما گذشته از این مسئله، طراحی شخصیت های موجود در بازی و دشمنان به خوبی کار شده و مشکل خاصی در آن یافت نمی شود. طراحی محیط بازی نیز حرف های زیادی برای گفتن دارد و بدون شک یکی از بزرگ ترین نقاط قوت بازی همین مسئله است. طراحی محیط های بازی زیبا و همگی دارای تنوع هستند و به هیچ وحه تکراری به نظر نمی رسند. هر مکان بسته به شرایط خود، ممکن است تخریب شده و یا پوشیده از درختان و سبزه باشند که مطمئناً در آن جا تماشای نور شگفت انگیز خورشید در محیط های بیرونی بازی از شکاف ها و شاخ و برگ های درختان، حس خوبی را به مخاطب القا می کند. در واقع طراحی بسیاری از محیط‌ ها چشم‌ نواز است و می‌ توان بخش طراحی هنری این بازی را عالی در نظر گرفت. سایه زنی ها چندان جالب نیستند و در سطح نسبتاً پایینی قرار دارند که البته این موضوع چندان هم مهم نیست و اثر جندانی بر تجربه شما از بازی ندارد. همانطور که در نسخه ی قبلی نیز دیده بودیم، میان پرده های بازی کاملا از پیش رندر شده هستند و از گرافیک بالایی بهره می برند.
و اما به موسیقی و صداگذاری بازی می رسیم. متاسفانه بازی در این زمینه چندان درخشان ظاهر نمی شود، و قطعاً بخش موسیقی را نمی توان یکی از نقاط قوت «Prince Of Persia» دانست. اما در زمینه صداگذاری، بازی چند جهش موفق نسبت به نسخه پیشین داشته است. صداگذاری بازی، باعث شده که نبرد ها زنده تر به نظر بیایند. همچنین شنیدن صدای شخصیت ها و دیالوگ های انها به دلیل کیفیت عالی صداگذاری، بدون شک برای بازی بازان بسیار دلچسب می باشد.

این تصویر مربوط به نسخه ی رایانه های شخصی است. کیفت بالای نورپردازی بازی، کیفیت تکسچرها و خیلی موارد دیگر را می توان در این عکس مشاهده کرد (نسبت به زمان خود). «Prince Of Persia Warrior Within» یکی از زیباترین عناوین از لحاظ گرافیکی در این سری می باشد.

«Prince Of Persia Warrior Within» یک شاهکار نبود، اما بدون شک برای طرفداران و علاقمندانی که آن را تجربه کرده اند و به این سری عشق می ورزند از شاهکار نیز فراتر است. این عنوان با حفظ سبک نسخه قبلی خود روانه ی بازار شد تا با حماسه ی جدید خود، هر بازیبازی را تا ساعت ها سرگرم کند. چه بازی را تجربه کرده باشید و چه نه، تجربه آن حتی برای دقایقی از نظر بنده بسیار دلچسب خواهد بود. امید است که بار دیگر «یوبی سافت» به این سری بی نظیر و زیبا جان ببخشد و ماجراجویی زیبا و جدیدی را در قالب شاهزاده پارسی برای ما رقم بزند.

گیمفا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *