مهندسی کامپیوتر یا علوم کامپیوتر؟
یکی از بستگان که امسال در آزمون ورودی دانشگاه‌ها شرکت کرده بود و رتبه خیلی خوب هم کسب کرد، مردد بود که بین دو رشته علوم کامپیوتر و مهندسی کامپیوتر کدام را انتخاب کند. برای من که کاربردهای کامپیوتر در دنیای امروز را به طور جدی و با علاقه دنبال می‌کنم، فرصتی پیش آمد که نگاهی واقعی‌تر به کشور خودم داشته باشم و به این فکر کنم که اگر کسی علوم کامپیوتر با آن حجم از واحدهای نظری را بخواند و در این رشته فارغ‌التحصیل شود، آیا در کشور نیازی به تخصص او وجود خواهد داشت؟ با توجه به روند جهانی و محبوبیت روزافزون سامانه‌های هوشمند و توجه به اینکه می‌توان انتظار داشت ایران هم از این روند تأثیر بگیرد، شاید انتخاب علوم کامپیوتر خیلی هم ریسک بزرگی نباشد. با این حال، راهنمایی کسی که می‌خواهد برای آینده‌اش تصمیم بگیرد داستان دیگری است.

او به هر دو رشته علاقه داشت و چون رتبه‌اش هم حق انتخاب می‌داد، چند روزی را به طور اساسی به تحقیق درباره دانشگاه‌های ممتاز و بررسی این دو رشته گذراند. اطلاعات بسیار مبهم بودند و یک دید واقعی از اینکه مهندسی کامپیوتر بهتر است یا علوم کامپیوتر به دست نمی‌دادند. به‌نظر من برای کسی با این سطح علاقه و پایه درسی قوی و استعداد، انتخاب رشته علوم کامپیوتر یک انتخاب بدیهی است. اما در ایران زمان گرفتن تصمیماتی به این مهمی باید پارامترهای متعدد دیگری را نیز در نظر داشته باشیم که یکی از مهم‌ترین آن‌ها بازار کار است. شاید برخی درس می‌خوانند که درسی خوانده باشند و مدرکی گرفته باشند، اما برخی هم هستند که درس می‌خوانند تا از آن به‌عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف‌های بزرگ‌ترشان استفاده کنند و این گروه هم به دو دسته تقسیم می‌شوند: آن‌ها که می‌خواهند استخدام شوند و آن‌ها که می‌خواهند استخدام کنند. شاید فرد بخواهد با دانشی که کسب کرده بازار جدیدی در کشور بگشاید؛ با این حال، توجه ویژه به بازار کار رشته یکی از ملزومات زندگی است.
او فهرستی از چند دانشگاه برتر را به من داد که برخلاف انتظارم نشان می‌داد، مهندسی نرم‌افزار خواهان بیشتری دارد و رشته علوم کامپیوتر هم با فاصله زیادی در میان پرمخاطب‌ها بود. این طور به نظر می‌رسید که این تمایل کمتر به رشته علوم کامپیوتر، علاوه بر پیچیده بودن تحصیل در این رشته، به بازار کار آن هم مربوط است. آنچه در این فهرست بود را با آمار بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی مقایسه کردم که در طی یکی دو سال، رشته علوم کامپیوتر با آمار بیکاری 30 تا 40 درصدی روبه‌رو بود. علوم کامپیوتر رشته سطح بالایی است و به‌قول یکی از مشاوران «پلی است بین ریاضی و کامپیوتر» و این یعنی دانشجو با انبوهی از واحدهایی سر و کار خواهد داشت که تا چشم کار می‌کند فقط در آن فرمول‌های ریاضی دیده می‌شود! این رشته زیرساخت‌های ویژه‌ای لازم دارد و به گمانم از آن رشته‌ها است که خودش زیرساخت ایجاد می‌کند تا رشته‌های دیگری نظیر مهندسی کامپیوتر بر آن بستر راحت‌تر کار کنند. رشته‌ای با دایره کاربرد گسترده که بر لبه دانش قدم می‌زند و مشکل از همین جا آغاز می‌شود.

برخلاف تصور خیلی‌ها که «لبه دانش اصولاً چیز خوبی است» یک واقعیت مهم وجود دارد و آن اینکه «لبه دانش اصولاً چیز خوبی است، اگر مشکلی از مشکلات واقعی کشور را حل کند» دانشی که چالش‌های امروز را حل کند و نیم‌نگاهی هم به آینده داشته باشد. روند این روزهای جهان، هوشمندسازی همه ارکان زندگی است. از نیروگاه‌ها گرفته تا قهوه‌جوش داخل آشپزخانه، از نرم‌افزار روی موبایل تا خودرویی که در بزرگراه در حرکت است. خوب یا بد همه چیز باید هوشمند شود و همین باعث می‌شود در چنین جوامعی به متخصصان علوم کامپیوتر توجه ویژه‌ای شود. آن‌ها هستند که باید الگوریتم‌ها را با روش‌هایی که آموخته‌اند بهینه سازند تا وقتی یک مهندس کامپیوتر، سخت‌افزار یا حتی برق خواست آن را روی سخت‌افزار پیاده کند، بهترین نتیجه را بگیرد. سامانه‌ای که بهترین درجه هوشمندی را داشته باشد، کمترین منابع سخت‌افزاری را صرف کند و نیاز به کمترین توان الکتریکی را داشته باشد. همه این بهبودها در کارایی، نتیجه مستقیم و غیرمستقیم استفاده از ریاضیات، معادلات و منطق و استدلال‌هایی است که متخصص علوم کامپیوتر در آن‌ها خبره است. متخصص علوم کامپیوتر در کنار همه این‌ها باید مدیر هم باشد. او باید کار گروهی را پیش ببرد و نگاهی به آینده داشته باشد.
سال‌ها قبل، زمانی که من هنوز در مقطع راهنمایی بودم، در رادیو و تلویزیون بحث از این بود که در دهه‌های آینده، اگر کسی نتواند با کامپیوتر کار کند بی‌سواد است. آن زمان که تازه کلاس‌های کامپیوتر راه افتاده بود و کامپیوترهای بزرگ با نمایشگرهای چشمک‌زن و فلاپی‌خور، یک ابزار اشرافی به حساب می‌آمدند، کسی چنین ادعاهایی را جدی نمی‌گرفت و اکنون که زمان آن پیش‌بینی فرا رسیده و کاملاً واضح است که اگر کسی کار با کامپیوتر یا به بیان دقیق‌تر کار با سامانه‌های پردازشی را نیاموخته باشد، عملاً بخشی از زندگی روزمره‌اش فلج شده است؛ حال این سامانه می‌خواهد یک دستگاه خودپرداز باشد، یک لپ‌تاپ باشد، گوشی باشد یا حتی یک تلویزیون. این روزها فرقی نمی‌کند در کجای کره زمین زندگی می‌کنید. ابزارهای دیجیتال و پردازشی همه‌جا هستند و باید روش کار با آن‌ها را بدانیم. این افزایش کاربردهای سامانه‌های پردازشی دیجیتال و به‌طبع آن افزایش کاربران آن‌ها، نیاز به متخصصانی دارد که باید در سطحی بالاتر به مسائل، چالش‌ها و نیازها بنگرند و قادر باشند آن‌ها را به‌طور بهینه در قالب سامانه‌های پردازشی پیاده کنند. علوم کامپیوتر این امکان را به ما می‌دهد، اما آیا آن‌قدر آماده هستیم تا از توانایی‌های فارغ‌التحصیلان این رشته به‌خوبی و در جای خود استفاده کنیم؟ یا اینکه به آن‌ها در حکم یک مهندس کامپیوتر صرف نگاه می‌کنیم؟

تانی کال

شبکه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *