نقد فیلم به بالا نگاه نکن (Don’t Look Up) | دورنمای فاجعه‌بار دنیای امروز

فیلم Don’t Look Up «به بالا نگاه نکن» در پس التهاب آخرالزمانی خود، هم بیننده را می‌خنداند و هم فضایی دوقطبی را میان تماشاگران ایجاد می‌کند. با نقد این فیلم همراه زومجی باشید.

بعد از شروع پاندمی کرونا، فیلم‌های دیستوپیایی موقعیت خوبی را بین تماشاگران پیدا کردند و وحشت دوران این بیماری توانست، بستر خوبی در ناخودآگاه مخاطب آنهم به‌نفع استریم‌ها و شرکت‌های فیلم‌سازی فراهم سازد. این آثار اکنون قرابت معناداری با دنیای ما پیدا کرده‌اند و ملموس‌تر از همیشه، ذهن مخاطب را درگیر خودشان می‌کنند. نمایش‌های آخرالزمانی هرکدامشان به‌نحوی پایانی را برای دنیا رقم می‌زنند و به دلخواه خود نوع نابودی جهان را به‌تصویر می‌کشند. حال نتفلیکس در این اثر دیستوپیایی خود که با تعداد قابل توجهی از ستارگان گل‌درشت سینما به‌سراغ مخاطب آمده، در اتمسفری کمدی با یک شهاب‌سنگ بزرگِ استعاری، پایان حیات و آدم‌ها را رقم می‌زند.

Don’t Look Up، به‌نحوی آخرالزمان و شهاب‌سنگ را بهانه‌ی خود قرار می‌دهد تا بتواند به جهان‌بینی موردنظر خودش برسد و انتقادات نیمه‌جان خود را مطرح کند. این فیلم باتوجه‌به فضای طنزآلودش راحت‌تر از دیگر آثار این زیرژانر می‌تواند مخاطب را در دست بگیرد. به بالا نگاه نکن قدرت نگه داشتن بیننده را تا بالا آمدن تیتراژ دارد اما مسئله‌ای که مخاطبِ ریزبین سینما را آزرده می‌کند، دم‌دستی بودن بعضی از موقعیت‌ها و اتفاقات فیلم‌نامه‌ای است که گنجایش‌ و فرصت عمیق‌تر شدن به مسائل دولت‌ها، جامعه و رسانه‌ی منفعت‌طلب را داشت. به بیان دیگر نتفلیکس در این فیلم مشغول موج‌سواری است. این استریم با علم بر روانِ انسان امروزی و وارد شدن به دیستوپیا، هم قصد هیجان‌انگیز کردن فیلم را دارد و هم اینکه از آن فرمول طلایی قدرتمند «تاثیرات پوستر فیلم» استفاده کرده است. حال در ادامه‌ی این نوشتار بیشتر به بررسی این قسمت خواهیم پرداخت.

در ادمه بخش‌هایی از داستان فیلم به بالا نگاه نکن مشخص می‌شود

میندی و کیت در حال کار با موبایل در فیلم به بالا نگاه نکن

دکتر رندال میندی (Leonardo DiCaprio) و دانشجویش کیت دیبیاسکی ( Jennifer Lawrece) هنگام بررسی ابرنواخترها متوجه می‌شوند که شهاب‌سنگی بسیار بزرگ در حال نزدیک شدن به زمین است و آن‌ها فقط 6 ماه و چند روز فرصت دارند تا چاره‌ای برای این اتفاق آخرالزمانی پیدا کنند. این دو نفر برای حل این مشکل و به امید کمک‌های دولتمردان به کاخ سفید می‌روند و وقتی‌که رئیس جمهور ناامیدشان می‌کند، سر از رسانه‌ها در می‌آورند و این شهاب‌سنگ آخرالزمانی بهانه‌ای برای خلق موقعیت‌هایی کمدی در باب رسانه، مردم و دولت می‌شود. Don’t Look Up، از آن فیلم‌هایی است که هر چند وقت یکبار ظهور می‌کند و ستارگان زیادی را کنار یکدیگر در یک قاب جای می‌دهد، به‌همین دلیل این اثر برای مخاطبان، جذاب و پرطنطنه خواهد بود، مخصوصا که بعد از مدت‌ها لئوناردو دی کاپریو با آن میمیک‌ها و درهم‌آمیختگی‌های حسی‌ همیشگی‌اش، در یک اثر کمدی ظاهر شده است.

به بالا نگاه نکن جز آن دسته از فیلم‌هایی است که مخاطب ریزبین سینما نمی‌تواند به‌عنوان اثری پُرملات به آن نگاه کند و منتظر اتفاقات عمیقی در زیرژانر سیاسی اجتماعی‌اش باشد

آدام مک‌کی (Adam McKay) که در فیلم‌های معاون (Vice) و رکود بزرگ (The Big Short)، سیاست را با یک شوخی لطیف مورد انتقاد قرار می‌دهد، در فیلم Don’t Look Up نیز سعی بر این دارد فیلم را در چنین بستری بیندازد و ساختارش را استوار به‌حرکت درآورد اما مک‌کی در رسیدن به این هدف ناکام مانده است. فیلم‌های معاون و رکود بزرگ نمودی موفق از کارکرد و قالب طنز برای روایت‌های سیاسی اجتماعی هستند که فیلم به بالا نگاه نکن نمی‌تواند به عمق دراماتیکی طنز مورد استفاده در این دو فیلم برسد و در سطح باقی می‌ماند به بیان دیگر آن دیدِ موشکافانه که کمدی به اثری سیاسی اجتماعی می‌دهد، در این نمایش قدرتش رنگ باخته است.

فیلم Don’t Look Up، که در جدول جهانیِ پخشِ پربیننده‌ترین‌هایِ نتفلیکس جز رتبه‌های اول قرار گرفت، یک دوقطبی ملایم را بین مخاطبان به‌راه انداخت، تاجائیکه عده‌ای آن‌را ستودند و عده‌ای دیگر، فیلم را نپسندیدند. به بالا نگاه نکن جز آن دسته از فیلم‌هایی است که مخاطب حساس سینما نمی‌تواند به‌عنوان اثری پُرملات به آن نگاه کند و منتظر اتفاقات عمیقی در زیرژانر سیاسی اجتماعی‌اش باشد اما اگر بخواهد Don’t Look Up را از دریچه‌ی نمایشی سرگرم‌کننده و خنده‌آور ببیند‌، برایش اثری قابل تحمل خواهد بود.

مریل استریپ و دیکاپریو در حال راه رفتن در فیلم به بالا نگاه نکن

نتفلیکس بیشترین برنامه‌ریزی سرمایه‌گذاری خود را روی بازیگرانش انجام داده و موفقیت فیلم از دیدگاه مخاطبان را اینگونه تضمین کرده است. دی کاپریو، کیت بلانشت، مریل استریپ، جنیفر لارنس، تیموتی شالامی، آریانا گرانده، چهره‌های مشهور و وسوسه برانگیزی هستند که هر بیننده‌ای برای یکبار هم که شده دلش می‌خواهد فیلم را ببیند. تیموتی شالامی گواهی بر این مدعاست، شخصیتی که یکهو در نیمه‌ی پایانی فیلم ظاهر می‌شود و کار خاصی هم نمی‌کند، بازیگری که صد در صد برای پوستر فیلم آمده است. این اثر بیشتر با زرق‌و‌برق ستارگانش پیش می‌رود و تمام حواس خود را روی این موضوع معطوف می‌کند. اگر Don’t Look Up، این تعداد از چهره‌های مشهور را در خودش جمع نمی‌کرد، بیننده با نگاهی عمیق‌تر با فیلم رو‌به‌رو می‌شد و آن زمان بود که این استریم تعداد بازدید کمتری را برای این نمایش تجربه می‌کرد.

Don’t Look Up، از آنجائیکه به مسائل سطحی سیاسی می‌پردازد و از بحث‌های عمیق دوری می‌کند، نمی‌تواند خودش را به‌عنوان اثری تأثیرگذار به مخاطب سختگیر سینما نشان دهد

مک‌کی هنگام نگارش فیلمنامه‌ی این اثر بدون نظر گرفتن کارایی و پرداخت بُعد اجتماعی آن شروع به وارد کردن مسائل جمعی و مدنی به سناریوی خود کرده است. درواقع در این فیلم، نمایشِ مسائل اجتماعی از کار درنیامده و بیننده نمی‌تواند به‌عنوان فیلمی استخوان‌دار از منظر پرداخت‌های اجتماعیِ مردمی به آن نگاه کند. مک‌کی درست است که مردم را عصبانی به‌تصویر می‌کشد، آن‌ها را در موقعیتی برای تخریب اموال و ساختمان‌ها قرار می‌دهد و در سکانس‌هایی هم آدم‌ها را در قالب افرادی بی‌تفاوت و بدون فکری می‌گذارد که برای خلاصی از وضعیت پیش آمده‌یِ تهدیدکننده‌ی بقایشان، هیچ همبستگی مثمره ثمری از خود نشان نمی‌دهند اما او همه چیز را در همین‌جا تمام می‌کند و بیشتر از این جلو نمی‌رود. این اتفاقی که برای فیلمنامه می‌افتد مانند ارائه‌ی یک تصویر کمرنگ از رویدادی بزرگ است. مسئله‌ی خشم و اجتماع مردم در این فیلم مطرح است اما آنگونه که باید جلوه‌گری نمی‌کند و موقعیت تفکربرانگیز خاصی نیز از آن وارد طنز اثر نمی‌شود.

فیلم هدفی بلندپروازانه دارد و سیاست آمریکا را سیبل خود قرار می‌دهد. مک‌کی قصد دارد به‌وسیله‌ی اوضاعِ این روزهای جهان و بالاخص آمریکا، مخاطب را با خودش همراه کند و برای اتفاقات ملموسی که روزانه جلوی چشم او رخ می‌دهد، موقعیت‌هایی طنزگونه ایجاد کند. Don’t Look Up، از آنجائیکه به مسائل سطحی سیاسی می‌پردازد و از بحث‌های عمیق دوری می‌کند، نمی‌تواند خودش را به‌عنوان نمایشی تأثیرگذار به مخاطب سختگیر سینما ارائه دهد. درواقع این فیلم دست روی مباحثی گذاشته که همه‌ی آدم‌های کره‌ی زمین از آن باخبر هستند اگر بخواهیم راحت‌تر در این‌باره صحبت کنیم، باید بگوییم که، به بالا نگاه نکن تنها می‌خواهد قدری اعصاب مخاطب را آرام‌تر کرده و به بیننده بگوید که با این اوضاع کنار بیا! شرایط آنقدرها هم بد نیست!

دکتر میندی در حال خرید در فیلم به بالا نگاه نکن

وقتی نمایشی مخاطب را با مسائلی می‌خنداند که بیننده از قبل به آن‌ها واقف بوده و نیازی ندارد که به چالش اعصاب خوردکنی کشیده شود، آن اثر یقینا در بین تماشاگران جایگاه خوبی را پیدا خواهد کرد؛ چراکه انسان‌ها، هم دوست دارند بخندند و هم اینکه بدون کوچترین ناراحتی به مسائل و مشکلات عمیق‌شان فکر کنند. آدام مک‌کی هم، بسیار زیرکانه از این واقعیت استفاده کرده و به بالا نگاه نکن را باتوجه‌به این شرایط پیش برده است. همین اتفاق باعث شده این اثر فیلمی ساده از آب دربیاید و ریزبینی دیگر آثار مک‌کی در آن نمود پیدا نکند.

فیلم رسانه را مسئله‌ای بزرگ نشان می‌دهد، وسیله‌ای که می‌تواند همه چیز علی‌الخصوص بقای انسان‌ها را هم به شیوه‌ی خودش مورد نگرش قرار دهد

Don’t Look Up، اثری است که سازندگانش از آن به‌عنوان فیلمی یاد کرده‌اند که شهاب سنگ را استعاره‌ای از تهدیدات آب‌وهوایی می‌داند و به‌شدت هم نگران تغییراتی است که در جای‌جای کره‌ی زمین رخ می‌دهد. حال اگر از کنایه‌ی آخرالزمانی آن بگذریم و وارد ابعاد دیگری از فیلم شویم، اولین چیزی که خودنمایی می‌کند، مسئله‌ی رسانه است، آنتنی که شدیدا تحت تاثیر سیاست‌ها هدایت می‌شود و مردم ناگزیر و به صورتی ناخودآگاه تحت تاثیرش قرار می‌گیرند. فیلم رسانه را مسئله‌ای بزرگ نشان می‌دهد، وسیله‌ای که می‌تواند همه چیز علی‌الخصوص بقای انسان‌ها را هم به شیوه‌ی خودش مورد نگرش قرار دهد و موضوعات را به‌دلخواه سیاست‌های جاری تدوین کند. دی کاپریو که در ابتدای فیلم دانشمندی متعهد بود، تحت تاثیر همین رسانه‌ها به شهرتی پوچ رسید و از هدف مهم خود دور ماند. مک کی با انتخاب شخصیت دکتر میندی نشان می‌دهد که رسانه می‌تواند همه چیز را نابود کند و به قهقرایی از بی‌تفاوتی‌ها و ابتذال اخلاقی و شغلی بکشاند.

فیلم نشانی از تهی بودن زندگی و سیاست‌های خودخواهانه‌ی اجرایی حکومت‌ها است؛ و انکار حقایق و خوراک نادرست محتوایی مغز بشر که قسمت جدایی ناپذیر زندگیِ این روزهای او شده است، را به‌تصویر می‌کشد. Don’t Look Up، از انکار حقایق به‌وسیله‌ی سیاستمدران و رسانه‌ها حرف می‌زند و این سؤال را پیش می‌کشد که به‌راستی نتیجه‌ی این عمل به‌نفع چه کسی تمام خواهد شد؟ این جهان‌بینی‌ها و فکرهای خوب فیلم همانگونه که قبل‌تر هم به آن اشاره شد در همین سطح باقی می‌ماند و نمی‌تواند همانند یک اثر پرسش‌گر و تأثیرگذار طرح خود را بیان کند و پیش برود.

کیت و میندی در برنامه تلویزیونی در فیلم به بالا نگاه نکن

فیلم هم بُعد کمدی سیاه خود را گم کرده است و هم اینکه درام آنگونه که باید پیش نمی‌رود. به بالا نگاه نکن حتی در بسط کارکترها و نوع بازی هم مشکل دارد، مریل استریپ و مارک رایلنس که از شخصیت‌های ترامپ و ایلان ماسک الگوبرداری شده‌اند، گویی در یک سرگردانی گیر افتاده‌اند و بین مقلد بودن و بازیگر ماندن دست‌وپا می‌زنند. مک‌کی خیلی دوست دارد که چالشی بین اطلاعات درست این روزها و اخبار سرگرمی فاقد ارزش برقرار کند و پاسخ را به‌عهده‌ی مخاطب‌اش بگذارد. او در Don’t Look Up، می‌خواهد نشان دهد که چگونه و چرا همه‌ی مسائل و واقعیات در یک چشم بهم زدنی حزبی و سیاسی می‌شوند و بقای مردم به‌دست ثرتمندان و سیاسیون می‌افتد. این فیلمساز گاها بی‌تفاوتی مردم نسبت به خودشان را مسبب چنین وضعیتی می‌داند اما خیلی زود از این قسمت عبور می‌کند و نمی‌گذارد که این دیدگاه تبدیل به بُعد عمیقی از فیلم شود.

فیلم Don’t Look Up، «به بالا نگاه نکن»، نامش استعاره‌ای از خواسته‌های سیاست‌مدارانی است که عوام‌فریبی را سرلوحه‌ی کار خود قرار داده‌اند

فیلم Don’t Look Up، «به بالا نگاه نکن»، نامش استعاره‌ای از خواسته‌های سیاست‌مدارانی است که عوام‌فریبی را سرلوحه‌ی کار خود قرار داده‌اند و از مردم می‌خواهند در مسائل بزرگ دخالت نکنند. آدام مک‌کی دست روی موضوعات تازه‌ای گذاشته که دنیا در حال رو‌یارویی با آن‌ها است. رسانه‌، شبکه‌های اجتماعی منحرف‌کننده، سیاست‌های عوام‌فریبانه‌، غرق شدن در شهرت‌های پوشالی، تحریف حقایق و دخالت ثروتمندان در سرنوشت آدم‌ها، بااین‌حال، این فیلم اثری متوسط خواهد بود، نمایشی که به‌واسطه‌ی عمیق نشدن در جهان‌بینی خودش، سقوط آزادی را در ورود به باکس آثار تجاری تجربه می‌کند. مک کی هم عصبانی است و هم نیست، هم انتقاد می‌کند و تلنگر می‌زند و هم اینکه تماشاگر را به بی‌خیالی تشویق می‌کند. اگر کمی دقیق‌تر به این اثر بنگریم متوجه خواهیم شد که به بالا نگاه نکن فقط می‌خواهد مخاطب عصبانی و ناراحت را بخنداند و او را از اصل موضوع دور کند و به‌همین علت فیلم در هیچ مسئله‌ای عمیق نمی‌شود و خودش را با اتفاقاتی در سطح سرگرم می‌کند
تانی کال

زومجی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *