بعد از موفقیت سریال های Daredevil (بی باک)، Jessica Jones (جسیکا جونز) و Luke Cage (لوک کیج)، حال مارول و نتفلیکس اولین قدم اشتباه بزرگ خود را برداشتند. با نقد و بررسی فصل اول سریال Iron Fist (مشت آهنین) همراه ما باشید.

بعد از سه پیروزی موفق خلاقانه و راحت و معرفی سه کاراکتر بالاتر از حد متوسط، همکاری بین مارول و نتفلیکس سرانجام بد عمل کرد و پای خود را در جای اشتباهی قرار داد. در هر صورت، این سخن به این معنی نیست که سریال های بی باک، جسیکا جونز یا لوک کیج سریال های بی نقصی بوده اند. اصرار و پافشاری نتفلکیس یا مارول برای ساخت فصل های ۱۳ قسمتی در یک قالب بی نیاز به این چنین استحکامی است که سبب تاریکی و تیرگی هر سریال در نقاط مختلف شده است. هر سریال تن و لحنی دارد که سبب شده است سریال همانند یک برنامه ی تلویزیونی ابرقهرمانی بغرنج باشد که شکاف برداشته است.

این طور به نظر می رسد که سریال مشت آهنین در هر سطح یک قدم به عقب بر گشته است، یک نا امیدی بزرگ دیگر نیز مشکلات داستان سرایی سریال می باشد و سریال از این موضوع صدمه دیده است و احتمالا اگر این سریال به سریال مورد انتظار Defenders (مدافعان) متصل نبود، به راحتی می شد از سریال صرف نظر کرد.

فین جونز نقش دنی رند را بازی می کند که یک امپراطوری تجاری چندین میلیارد دلاری را به ارث برده است. پس از سقوط هواپیمای خانوادگی اش در هیمالیا، مدت ها تصور می شد که او مرده است، اما او به شهر نیویورک باز می گردد و فقط به دنبال این است که هویت خود را بیابد، اما شرکای قدیمی، وورد میچام و خواهرش جوی، به بالای شرکت رند صعود کرده اند و مشتاق به پذیرفتن غریبه ی ژولیده و پابرهنه به عنوان دنی رندی که ۱۵ سال پیش می شناختند، نیستند.

بدیهی است که این دنی همان دنی گذشته نیست. او وقت خود را صرف یاد گرفتن آموزش هنرهای رزمی بدلکاری و همچنین زه کشی عرفانی و نژادی فلسفه آسیا کرده است، که باعث آماده شدن او برای مواجه شدن با نیروهای اهریمنی شده است. او به عنوان تهدیدی برای تجارت سلسله جدید رند و یک تهدید کلی برای شروران متجاوز شهر می باشد. با وجود یک دست که در فواصل زمانی ظاهرا تصادفی با نیروی فوق طبیعی می درخشد و با قدرتی کاملا تصادفی، او نمی تواند این کار را به تنهایی انجام دهد و نیاز به کمک دارد. او حمایت صاحب باشگاه جودو، کالین وینگ را بدست می آورد که یک جنگجوی با استعداد است که هنوز به دنی نیاز دارد تا منشانه کونگ فو و معنویت را برای او توضیح دهد.

بنابراین خیلی از چیزهای خوب که قبلا مارول و نتفلیکس انجام داده بود، در سریال مشت آهنین وجود ندارد و سریال از فقر آنها رنج برده است. در ادامه به شرح این ویژگی ها خواهیم پرداخت.

یکی از این ویژگی ها، اصالت خیابانی می باشد. از محله ی هلز کیچین در سریال بی باک تا محله هارلم در سریال لوک کیج، این سریال ها در محل فیلمبرداری در نیویورک و ساکنان محله نشاط پیدا کرده اند و کاراکترهایی ساخته اند که این طور احساس می شود که آنها در آن محیط رشد کرده اند. هر چند که آنها نسخه های داستانی از بخش های واقعی شهر هستند، اما آنها احساس ذاتی را منتقل می کنند. برای ثروتش، دنی رند در حال حاضر کمترین همدردی و همیاری را از این کاراکترهای جدید دریافت کرده است. بزرگترین تصمیم او در قسمت های اولیه، پذیرفتن یک توافق ۱۰۰ میلیون دلاری یا نگه داشتن خشمش برای قسمتی از کمپانی که حقش است، می باشد. با وجود ریاضت آموزش رهبانی اش، مال او آپارتمان های گران و لوکس شهر نیویورک و ناز و نعمت طراحی شده و فلش بک هایی به هیمالیا می باشد. بالاخره ممکن است که ما یک قسمت با فلش بک های واقعی داشته باشیم اما تاکنون شهر عرفانی کاون لون فقط برف های الکیِ شناور و شخصیت هایی که نشسته اند و سخن می گویند، می باشد.

دیگر ویژگی که سریال فاقد آن است، مفهوم ضمنی می باشد. دردویل با احساس گناه کاتولیکی خود، جسیکا جونز با جراحت های تجاوز و رضایت کردار و لوک کیج با تاریخ چند قرنی آمریکا برای از بین بردن مرادنگی سیاهان هدایت می شوند و قدرت می گیرند. مشت آهنین در یک سوارخ عمیق در میان نگرانی هایی در مورد موی فرفری و شخصیت بور وارد می شود که فرهنگ آسیا را برای خود منظور کرده است. هیچ ویژگی دیگری به جز بحران کلی هویت برای دنی وجود ندارد و به سختی می توان با کاراکتر همدردی کرد و بازیگر نقش نیز برای نشان دادن عذاب داخلی دنی، شخصیتی بسیار آرام و متین دارد و نمی تواند آن طور که لازم است بیننده را وارد این بحران هویتی بکند. آرامش او ناشی از آموزش های عرفانی اش نیست بلکه فقط می توان گفت که او همانند دمای اتاق ولرم و متعادل است. به جای اینکه او نمایان گر کسی باشد که روشن فکری را از طریق تجربه ی فجایع و جدایی از تربیت بدست آورده است، دنی بیشتر همانند یک پسر لوس مُحصل می باشد که یک کلاس مذهبی برداشته است و تلاش بسیاری برای ارتباط بر قرار کردن انجام می دهد.

دیگر ویژگی که کمبود آن بسیار به چشم آمد، وجود یک دشمن در خور برای قهرمان می باشد. فصل اول سریال دردویل با حضور وینست د اونفریو در نقش ویلسون فیسک یا کینگپین توانست بسیار متعالی شود و رشد خوبی را داشته باشد و همین موضوع سبب شد که در فصل دوم سریال عدم حضور او کاملا احساس شود. دیوید تننت در نقش کیلگریو نیز در سریال جسیکا جونز بسیار کامل و مناسب بود و حضور او در آن زمان بسیار هیجان انگیز و شوکه کننده بود. سریال لوک کیج نیز زمانی که کوتنموث و ماریا دیلارد با بازی ماهرشالا علی و آلفری وودارد برجسته بودند در این سطح بهترین بود. پیشخوان سریال آهنین با وورد میچام لوس و کج خلق و حضور گاه گاه پدرانه ی سلطه جو هارولد میچام پر شده بود ولی به نظر من، شرور اصلی سریال، سازمان دست (The Hand) می باشد که مسئول یکنواختی بیش از حد نینجا ها می باشد و این سازمان در فصل دوم سریال دردویل از بین رفت. وجود یک شخصیت شرور و بد جذاب برای سریال های منحصر به فرد در راستای ساخت یک قهرمان، بسیار مهم است و سریال مشت آهنین از عدم حضور چنین موردی بسیار رنج می برد.

بدون دشمن منحصر به فرد جالبی که در مقابل دنی رند بایستاد، مدیر اجرایی اسکات باک و نویسندگان سریال، فشار و کاری بیش از حد تحملِ کاراکتر یا بازیگر را در نظر گرفتند و این بار را بر روی دوش کاراکتر دنی و بازیگر فین جونز قرار داده اند. جونز که بیشتر برای بازی نقش لوراس در سریال Game of Thrones (بازی تاج و تخت) شناخته می شود، هیچ چیز تاریکی در کشمکش درونی دنی پیدا نمی کند. بازیگر در بهترین حالت خود در سر هم بند کردن نقش دنی می باشد که قطعا این موضوع قرار نبوده است در قلب سریال باشد.

معلوم نیست که آیا کمبود قدرت اجرایی فیزیکی جونز سبب کاستن توانایی مشت آهنین به عنوان یک سریال اکشن شده است یا عدم جذابیت کاراکتر مشت آهنین برای داشتن یک سریال اکشن مجزا، سبب خنثی کردن قدرت اجرایی فیزیکی جونز شده است. برای پنج قسمت، مبارزات دنی به شکل ضعیفی به نمایش در آمدند و همه ی آنها بیش از حد کوتاه بودند. آنها حتی وانمود به قدرت نمایی نقش اصلی سریال نکردند. در سریال قدرت دنی و توانایی های افزایش یافته اش به ندرت و به سختی توضیح داده می شوند و این قدرت ها اغلب متناقض به تصویر کشیده می شدند و درصد بیش از حدی از قسمت های اولیه به جای اینکه به دنی رند ِ مشت آهنین بپردازد، وقت خود را صرف دنی رندِ تنظیم کننده ی عمومی شرکت می کند. قسمت ششم اولین باری است که دنی در اکشن بدون وقفه ای حضور می یابد، حتی بدون حضور هوادار سینمایی کونگ فو در پشت دوربین برای کارگردانی قسمت یعنی آقای آر زد ای، این معرفی و حرکات خاظره انگیز بودند.

نگرانی های داخلی زیاد در مورد پاک کردن تم آسیایی در مرکز داستان وجود داشت و این موضوع سبب بهبود یافتن سریال شد که در نتیجه ی آن تعجبی ندارد اگر شما با بازی خوب هنویک شگفت زده شده باشید و خواهان تمرکز بیشتر سریال بر روی کاراکتر کالین وینگ باشید. در کمترین حالت ممکن، می توان بیان کرد که صحنه های مبارزه ی او قانع کننده تر هستند.

غیبت تعدادی از کاراکترهای اساسی که انتظار حضورشان در سریال مشت آهنین می رفت، سبب سردرگمی و گیج کنندگی شده است. هیچ شروری در سریال وجود ندارد و علاوه بر این هیچ تسکین خنده دار یا صدای نفوذ قدرت و تفسیری که به خوبی نمایش داده شود، وجود ندارد. در پایان هیچ کسی وجود ندارد که شما دوست داشته باشید وقت خود را صرف تماشای آن بکنید. شخصیت وورد ناخوشایند است و هر تصمیم او از تصمیم قبلی اش بدتر و کم انگیزه تر است. شک و تردید جوی نسبت به دنی کاملا سزاوار و مناسب است اما بیش از حد همه جانبه می باشد. شرایط و موقعیت هارولد عجیب و غریب است، ولی قانع کننده نیست، و بازیگر ونهام نیز جز نیمه ی بازیگرانی است که سعی دارند لهجه ی خود را آمریکایی حفظ کنند. کلر تمپل با بازی روزاریو داوسون بالا آمد و بعد از ۵ فصل از ۴ سریال نتفلیکس مارول کسی هنوز پی نبرده است که چه اندازه نقش او در این جهان متداوم است.

در طول قسمت های ابتدایی، علاوه بر اینکه سریال در معرفی کاراکتر اصلی آن طور که من منتظرش بودم، شکست خورد، بلکه نتوانست مقصود و قوسی را ارائه بدهد تا من آن را برای شما توصیف کنم. به هر حال، با چهار قهرمان بزرگ که در یک سریال گرد هم آمده اند، از این قدم اشتباه مارول و نتفلیکس اندکی می توان چشم پوشی کرد. با این حال، ما منتظر این تیم از ابرقهرمان ها هستیم، چون به جز سریال مشت آهنین، مارول و نتفلیکس در سه سریال دیگر خوب ظاهر شده است و ما این کاراکترها را دوست داریم.

بیاتومگ

  • نقد سریال Katla

    نقد سریال Katla

    نقد سریال Katla میلان کوندرا در کتاب «سبکی تحمل ناپذیر» می‌گوید: تمامی‌ محکومیت انسان در ا…
  • Lupin

    نقد سریال Lupin

    نقد سریال Lupin کم پیش می‌آید سریالی توانسته باشد در فصل دوم یا بخش دوم خود به اندازه سری‌…
  • Loki

    نقد سریال Loki – قسمت ششم

    نقد سریال Loki – قسمت ششم سریال Loki از همان ابتدا خودش را به‌عنوان یک سریال متفاوت …
  • Sweet Tooth

    نقد سریال Sweet Tooth

    نقد سریال Sweet Tooth در روزهایی که ساخت اقتباس‌های سینمایی و تلویزیونی ابرقهرمانی داغ است…
  • City On Hill

    نقد سریال City On Hill

    نقد سریال City On Hill چند سالی است که سریال‌های پلیسی/جنایی که هدف شان عیان ساختن پشت پرد…
  • The Good Doctor

    نقد سریال The Good Doctor

    نقد سریال The Good Doctor سریال‌های پزشکی همیشه علاقه‌مندان پیگیر خودشان را دارند. ایده‌ی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *