در این جا با ۱۰ تله عاطفی که منجر به تحریف ذهن می شود آشنا شوید. این افکار تحریف شده منجر به ایجاد مشکلات احساسی و عواطف منفی می شود. اگر می خواهید بدانید که آیا شما هم گرفتار این تله ها شده اید یا نه موارد زیر را بخوانید.

تفکر همه یا هیچ

همه چیز را یا سفید می بینید یا سیاه. اگر زیاد در چیزی عالی نباشید کاملا خودتان را شکست خورده می دانید. با یک اشتباه کوچک در محل کار تصور می کنید اخراج می شوید. چون در امتحان نمره B گرفته اید دنیا به آخر رسیده است. چون همسرتان به ماشین بنزین نزده تصور می کنید او اصلا دوست تان ندارد. تصور می کنید کمال گرا هستید و همین باعث می شود مدام خودتان را مقصر همه چیز بدانید چون هیچ کس از نظر شما کامل نیست. در نتیجه دچار اضطراب و استرس می شوید.

برچسب زدن

برچسب زدن نیز یکی از موارد تله عاطفی تفکر همه یا هیچ است. به عنوان مثال زمانی که یک اشتباه می کنید به جای این که بگویید اشتباه کردم به خودتان برچسب احمق بودن را می زنید. همسرتان شما را رها می کند و به جای این که بگویید او مرا دوست نداشت می گویید من دوست داشتنی نیستم. امتحان که سخت باشد به جای این که بگویید امتحان سخت بود می گویید من احمق هستم.

بیش از حد عمومیت دادن

یکی دیگر از تله های عاطفی استفاده از همه یا هیچ است. به عنوان چیزی از دستتان می افتد و به خودتان می گویید من دست و پا چلفتی هستم یا وقتی اشتباهی می کنید تصور می کنید که هیچ وقت نمی توانید آن کار را درست انجام دهید.

پالایش ذهنی

در شرایط پیچیده ای که هم شامل عوامل مثبت است و هم منفی شما فقط منفی ها را در نظر می گیرید. به عنوان مثال همسرتان از غذاهایی که برای شب تولدش درست کرده اید تعریف می کند و تنها انتقادی که می کند به خشک بودن کیک تولد است. در این شرایط همه تعریف ها را نادیده می گیرید و فقط آن انتقاد را می چسبید. همینطور در محیط کار یک انتقاد کوچک باعث می شود تصور کنید رئیس تان از شما متنفر است و همین روزهاست که اخراج شوید در حالیکه تنها چیزی که نیاز دارید یک اصلاح کوچک در کارتان است.

بی ارزش دانستن مثبت ها

آیا تا به حال با خودتان این چیزها را گفته اید؟ آن هیچ ارزشی ندارد یا هیچ کس نمی تواند این کار را انجام دهد. همه همکلاسی های تان از اجرای شما تعریف می کنند اما شما می گویید: نه زیاد هم خوب نبود. این تله عاطفی یعنی بی ارزش دانستن مثبت ها.

زود نتیجه گیری کردن

این تله عاطفی شامل ۲ بخش است: خواندن ذهن و خواندن آینده. در خواندن ذهن به این نتیجه می رسید که واکنش طرف مقابل تان به شما منفی است. به عنوان مثال دو نفر از دوستان تان با هم در حال گفتگو هستند و با رسیدن شما ساکت می شوند. شاید حرف هایشان در لحظه ورود شما تمام شده باشد اما نتیجه ای که شما می گیرید این است که آن ها پشت سر شما حرف می زدند به همین دلیل با آمدن شما حرفشان را قطع کردند. در خواندن آینده بدترین پیشگویی ها را می کنید. به عنوان مثال چون امتحان سخت بود نتیجه می گیرید که قبول نمی شوید.

از کاه کوه ساختن

در این تله عاطفی اهمیت یک موضوع را بیش از حد بزرگ می کنید. به عنوان مثال چاه دستشویی گیر کرده و شما تصمیم می گیرید که تمام لوله کشی خانه را عوض کنید.

دلیل عاطفی آوردن

این تله عاطفی زمانی که احساس تان را با واقعیت اشتباه می گیرید رخ می دهد. به عنوان مثال: چون من از پرواز می ترسم پس حتما خطرناک است. چون روز تولد برادرم را فراموش کردم پس آدم بدی هستم.

وضعیت باید و نباید

در این نوع تله عاطفی همیشه خودتان را سرزنش می کنید. مسابقه فوتبال را خیلی خوب بازی کردید اما چون یکی از گل ها را از دست دادید مدام خودتان را سرزنش می کنید که باید گل می زدم نباید این یک فرصت را از دست می دادم. یا شکلات می خورید و به خودتان می گویید نباید شکلات را می خوردم. این تله عاطفی شامل بایدها و نبایدهاست.

خود را سرزنش کردن

در این مورد مدام خودتان را مسئول چیزهایی می دانید که از کنترل تان خارج است. مثلا کودکتان در مدرسه به دردسر افتاده و شما خودتان را مادر بدی می دانید. به دلیل ترافیک دیر به قرار می رسید اما خودتان را فردی بی مسئولیت می بینید.

تله های عاطفی بر پایه واقعیت نیستند. هیچ چیزی منفی و مشکل نیست. اما همه چیز در ذهن شما منفی و بد است. تمام استرس های جسمی، ذهنی و احساسی در اثر عواطف و احساسات منفی ایجاد می شوند. اگر تشخیص دادید که گرفتار یکی از این تله های عاطفی شده اید باید خودتان را از افکار و باورهای منفی دور کنید تا دچار استرس، اضطراب و افسردگی نشوید.

بدونیم