انیمه Attack On Titan را می‌توان از بهترین انیمه‌های سبک بقا و آخرالزمانی دانست. اثری که ضمن ارائه داستانی بسیار جذاب و درگیر کننده، دنیایی ارائه می‌دهد که به مانند دنیای واقعی دارای فرهنگ، معماری و حتی زبان نوشتن مجزای خود است! فصل دوم این اثر تا قبل از انتشار، از مورد انتظارترین انیمه‌ها بود و با تاخیرهای فراوانی مواجه شد. بعد از انتشار این فصل، سوالی برای مخاطب پیش می‌آید که آیا ارزش این همه مدت صبر کردن را داشت و یا توانسته چیزی باشد که سوال‌های بی‌جواب را جواب دهد؟ این فصل سنت شکنی‌هایی را مرتکب شده و تفاوت‌های زیادی با فصل اول دارد، تفاوت‌هایی که برای عده‌ای خوشایند و برای عده‌ای هم ناخوشایند است. برای پاسخ به سوالات خود در باره کیفیت این فصل و نقد آن، با سینماگیمفا همراه باشید.

در مقاله، شاهد نکاتی از داستان این فصل و فصل دوم خواهید بود لذا در صورتی که انیمه را مشاهده نکرده‌اید، بخش‌هایی از آن برای شما اسپویل خواهد شد!

 فصل دوم طبیعتاً مناسب‌ترین ادامه ساخته شده برای یک انیمه است؛ بدون هیچ مقدمه و پیش‌زمینه گویی یا پرداختن به انحرافات، به سرعت به ادامه داستان دقیقاً از جایی که فصل اول به پایان رسید می‌پردازد و داستان را مطابق منبع آن، یعنی مانگا، بدون ذره‌ای تفاوت، خلاصه کردن و یا جدا شدن از آن ادامه می‌دهد. داستان انیمه همانطور که فصل اول نیز ثابت کرده بود، بسیار استثنایی است و غافل‌گیری‌ها، صحنه‌های غم‌انگیز و شوکه کننده و مرگ‌های زیادی را در خود دارد. این فصل نیز از قاعده فصل اول مستثنی نیست و به همان وجه به داستان سرایی و پیش‌برد اهدافش می‌پردازد. داستان درست از جایی شروع می‌شود که بخشی از دیوار سینا به دلیل مبارزه ارن و آنی تخریب می‌شود و ما در کمال تعجب و ناباوری غولی زنده را درون آن مشاهده می‌کنیم! بعد از آن به سرعت یکی از کشیش‌های کلیسای دیوار (افرادی که اعتقاد دارند دیوارها ناجی آن‌ها هستند و از آنان در برابر شیطان محافظت می‌کنند!) می‌آید و می‌گوید که بایستی غول را بپوشانید! بعد از این صحنه حدس و گمان‌های زیادی در مورد ماهیت دیوارها زده می‌شود که اصلی‌ترین‌شان این است که آن‌ها از غول ساخته شده‌اند. این فرضیه به مرور در انیمه تا حدودی مورد قبول اکثر شخصیت‌ها قرار می‌گیرد ولی مهر تاییدی به صورت رسمی نمی‌خورد. سپس انیمه به دوازده ساعت قبل از مبارزه ارن و آنی باز می‌گردد و اعضای دیگر گروه شناسایی را نشان می‌دهد که با هدفی نامعلوم (بعدها در جریان این فصل معلوم می‌شود هدف چه بوده است) وسایل و لباس‌های‌شان از آنان گرفته شده و در مکانی دور از شهرها درون دیوار رز هستند. ناگهان غول‌ها رویت می‌شوند و به نظر می‌آید که دیوار رز فرو ریخته است؛ حال بدبختی افراد ماهر گروه شناسایی بیشتر می‌شود و بایستی ضمن مبارزه با غول‌ها و تلاش برای بقا، از افراد جوان گروه نیز که تجهیزاتی ندارند، محافظت شود. افراد گروه به سرعت سوار اسب شده و سعی می‌کنند از منطقه دور شوند ولی غول‌ها ناگهان شروع به دویدن کرده و به آنان حمله می‌کنند. در این بین، غولی دیده می‌شود که بسیار متفاوت است! آن غول بدنی پوشیده از پشم دارد و مانند یک میمون است. به نظر می‌آید او بسیار حائز اهمیت است زیرا توانایی حرف زدن و حتی فکر کردن را دارد و وسایلی مانند جلیقه سه بعدی که ارتش استفاده می‌کند را می‌دزد!

غولی که در فصل دوم بسیار بر روی وی مانور داده می‌شود و حرکات و رفتارش، سوالات بسیاری را به وجود می‌آورد. از قابلیت‌های احتمالی وی، می‌توان به دستور دادن به غول‌ها، حرف زدن، داشتن هوش بالا و … اشاره کرد.

از جذابیت‌های داستان این فصل، می‌توان به روایت تند آن اشاره کرد که تا حد زیادی مشکل کم بودن قسمت‌ها را جبران می‌کند. گرچه در این فصل بر خلاف فصل قبل شاهد صحنه‌هایی طولانی از گذشته و یا بیان داستان‌هایی حوصله سر بر و بدون خلاقیت در چند قسمتی هستیم ولی روایت سرعتی اکثر قسمت‌ها و مبارزات بسیاری که در فصل رخ می‌دهد، داستان را بیش از پیش حائز اهمیت می‌کند. تئوری‌های داستانی بسیاری با وجود اتفاقات رخ داده در فصل در ذهن بیننده به وجود می‌آید ولی انیمه با زیرکی از کنار آن گذشته و ضمن تایید نکردن آن، سرنخ‌ها و اتفاقات بیشتری را نمایش می‌دهد که بیننده را به فکر وا داشته و دقت بیشتری در تماشا به خرج می‌دهد. حتی این ویژگی پا را از این نیز فراتر گذاشته و ممکن است باعث شود که چند باری از اول برخی قسمت‌ها را برای مشاهده سرنخی کوچک از رویدادها تماشا کنید! این ویژگی انیمه در فصل اول انیمه نیز وجود داشت ولی فصل دوم بسیار این ویژگی را بهبود بخشیده و با کم بودن قسمت‌ها به قدری آن‌ها را حساس ساخته است که احساس می‌کنید این ۱۲ قسمت ارزش ۲۵ قسمت فصل اول و حتی بیشتر را دارد! گرچه حقایقی نیز بر ملا می‌شود ولی اکثر حقایق مهم و جواب‌ها تنها به صورت اشاره‌ای کوچک نمایان می‌شود. برای مثال در صحنه‌ای که ارن توسط راینر و برتولد دزدیده می‌شود، بیننده به طور واضح از رفتار و حالات آنان مشاهده می‌کند که مجبور به این کار بوده‌اند و گویا کس دیگری پشت این وقایع است ولی زمانی که به برملا شدن هویت این فرد یا حتی تایید وجود او نزدیک می‌شویم، انیمه بلافاصله موضوع را عوض کرده و دیگر حرفی از وی به میان نمی‌آورد! همین باعث حدس و گمان بسیاری می‌شود که آیا کسی که پشت این رویدادها است، از افراد بالا رتبه ارتش است یا خیر فردی است که کلاً ناشناس است و در انیمه نبوده است. بیش از این، انگیزه وی نیز برای به راه انداختن این جریانات و قتل عام دسته جمعی انسان‌ها بیشتر از هویت فرد برای بیننده اهمیت پیدا می‌کند.

پایانی مخوف‌تر از فصل اول! غول حیوانی در واقع انسان است و اکثر رویدادها را به نظر می‌آید از برنامه‌های او باشد. آیا او همان رهبر مخوف افرادی است که خود را جنگجو خطاب می‌کنند یا وی نیز تنها عضوی از یک ارتش بزرگ‌تر است؟

این فصل را به جرات می‌توان یکی از پرتنش‌ترین داستان‌ها دانست. داستانی که ضمن ارائه شوک‌های بسیار به بیننده وقایعی را نمایش می‌دهد که هر کسی را در جای خود میخکوب کرده و حتی باعث ایجاد ترس در وی می‌شود! داستان به حدی تو در تو و پیچیده است که به نظر می‌رسد هرگاه حقیقتی کوچک نمایان شود، هزاران سوال بیشتر را به دنبال خود دارد. حتی داستان این فصل ثابت می‌کند که در انیمه، شخصیت‌پردازی به حدی قدرتمند است که حتی به بی‌گناه‌ترین و وفادارترین اشخاص نیز نمی‌شود اعتماد کرد؛ زیرا حقایقی بسیار برای مخفی کردن دارند و رازهای مخوفی چه در مورد گذشته و چه در مورد زمان حال آن‌ها وجود دارد. به جرات می‌توان گفت انیمه در زمینه شخصیت‌پردازی به حدی عمیق عمل کرده است که امکان حدس زدن برخی چیزها را به صفر رسانده و حتی با وجود شواهد و مدارک فراوان نیز نمی‌توان چیزی را تایید و یا رد کرد! هر شخصیت به قدری غیرقابل پیش‌بینی است که درست زمانی که بیننده احساس می‌کند ته و توی وی را در آورده و با اخلاقیاتش به صورت کامل آشنا شده است، شوکی بزرگ می‌خورد و بار دیگر به قدرت شخصیت‌پردازی انیمه می‌رسد زیرا شخصیت مذکور، به چیزی تبدیل می‌شود که شناختی که بیننده از وی داشته، حتی در بدترین حالت نیز در سرشت وی نمی‌گنجیده است!

شخصیت‌پردازی فصل دوم، به دلیل فلش بک‌هایی به گذشته، نسبت به فصل اول پیشرفت زیادی داشته و ما از طریق آشنا شدن با گذشته شخصیت‌ها، با آن‌ها بهتر ارتباط برقرار خواهیم کرد و اعمال آنان برای‌مان قابل قبول خواهند بود.

شخصیت‌پردازی این فصل، شناختی که بیننده با تماشای فصل اول از شخصیت‌ها به دست می‌آورد را کاملاً دگرگون می‌کند. بسیاری از آنان درگیر دسیسه‌ها و توطئه‌های مختلفی هستند که در فصل اول، به هیچ وجه حدس زده نمی‌شد. در واقع این فصل شخصیت‌پردازی انیمه را به حد تکامل می‌رساند و تا حد زیادی این کار را با استفاده از صحنه‌هایی که روایتگر گذشته شخصیت‌ها هستند انجام می‌دهد. اکثر افرادی که بیننده نسبت به اعمال، کارهای شجاعانه و فداکاری‌های آنان در فصل اول به وجد آمده بود، در این فصل عوض شده و بیننده به طور کامل از آنان متنفر می‌شود. پس در این فصل شاهد شخصیت‌ها بسیار پخته‌تر از فصل اول هستند و تاثیر بسیاری در روند داستان می‌گذارند، حتی کم اهمیت‌ترین شخصیت‌ها! در باره شخصیت پردازی این فصل می‌توان گفت بیننده یا چیزی که از فصل اول دیده بود را به صورت بهتری مشاهده می‌کند و یا کاملاً تصوراتش دچار تغییر شده و احساسات او نسبت به شخصیت‌ها دچار دگرگونی می‌شود. یکی از نوآوری‌های این فصل نسبت به فصل اول همانطور که اشاره شد، صحنه‌هایی است که به گذشته شخصیت‌ها می‌پردازد. طبیعتاً این صحنه‌ها برای اکثر بینندگان خوشایند نیست و آنان به چشم تلف شدن وقت‌شان به آن نگاه می‌کنند که تا حدی درست است، زیرا بعد از تاخیرات بسیار زیاد این فصل، چیزی که بیننده انتظار دارد، ادامه داستان و برملا شدن حقایق بیشتر بدون کوچک‌ترین وقت تلف کنی و پرداخت به بخش‌های نامعتارف است که تاثیری در داستان ندارند. البته می‌شود صحنه‌های گذشته را جوری توجیه کرد به شخصیت‌پردازی کمک می‌کند ولی این کار می‌توانست برای شخصیت‌هایی در حال حاضر یا در آینده حائز اهمیت هستند انجام شود، نه شخصیت‌هایی که تاثیر زیادی در داستان ندارند! برای مثال قسمت دوم فصل به طور کامل یک وقت تلف کنی است! بدون هیچ چشم داشتی به زندگی ساشا، گذشته وی و تغییرات کوچکی که در شخصیت وی رخ می‌دهند اشاره دارد ولی به طور قطع می‌توان گفت این کار یک اشتباه است زیرا ساشا آن‌چنان شخصیت حائز اهمیتی نیست (کسانی که مانگا را مطالعه می‌کنند، به این حقیقت آگاه هستند). به غیر از مشکلات ذکر شده، انیمه در بخش شخصیت پردازی در حد بسیار بالایی برخورد کرده و شخصیت‌ها بسیار بهبود داشته‌اند پس می‌توان این روند را برای فصل یا فصل‌های بعدی نیز در نظر داشت.

طراحی‌های این فصل، صحنه‌های زیبایی را در خود گنجانده است ولی نقص‌هایی نیز دارد.

فصل دوم، طراحی‌ها انیمه را وارد بخش جدیدی می‌کند. دیگر شاهد نماهای درون شهری و ساختمان‌های بزرگ، نیستیم و تمام این‌ها جای خود را به جنگل، درختان و خانه‌های کوچک روستایی یا قلعه‌های مخروبه داده‌اند؛ حتی در یکی از صحنه‌ها، شاهد برف و بوران نیز هستیم که زیبایی انیمه را دو چندان می‌کند. طراحی چهره شخصیت‌ها درست مانند فصل اول است و نه کمبودی داشته و نه بهبودی نیز نیاز بوده است. البته در بعضی قسمت‌ها، گرافیک نسبت به فصل اول پسرفت‌هایی دارد؛ برای مثال، طراحی غول عظیم الجثه در فصل اول، بسیار مخوف، و پر جزئیات است در حالی که در این فصل، این غول بیشتر احمقانه، کند و بدون قدرت خاصی جلوه می‌کند که به جای اعمال ترس به بیننده، تنها سعی می‌کند بزرگی خود را به نمایش بگذارد! بدن و دست‌های وی از جزئیات گذشته بهره‌مند نیستند و سازندگان به جای زحمت دادن خود و خلق همان شاهکار مخوف فصل اول، غولی مقوایی ساخته‌اند که هیچ وحشتی ایجاد نمی‌کند. البته به غیر از وی طراحی در بیشتر صحنه‌ها همانند فصل اول عالی عمل می‌کند و تخریب ساختمان‌ها، جنگل‌ها، دود کور کننده و مبارزات و خونریزی‌ها با جزئیات بالایی به تصویر کشیده می‌شوند. حتی گاهی اوقات صحنه‌های زیبا و چشم‌اندازهای متفاوت دنیایی نابود شده و آخرالزمانی را نیز خواهیم دید که پیشرفت خوبی محسوب می‌شود. صحنه‌های خون، خونریزی و کشتار همانند گذشته وجود دارند و حتی بیشتر نیز شده‌اند! طراحی‌ها در نشان دادن درماندگی انسان در برابر غول‌ها بسیار عالی عمل می‌کند صحنه‌های مبارزه یا کشته شدن افراد، به حدی حماسی و قدرتمند است که نظیرش بسیار کم است. در کل بخش طراحی نسبت به فصل اول مقداری پسرفت داشته و از طرف دیگر با بهبودهای زیادی نیز مواجه بوده است که تا حدی موفق به جبران کاستی‌های آن شده است.

موسیقی اوپنینگ، مانند فصل اول کار گروه Linked Horizon بوده و بسیار حماسی‌تر و متفاوت‌تر از فصل اول طراحی شده است.

موسیقی انیمه در بیشتر صحنه‌ها حالت حماسی دارد و به مبارزات، پیروزی‌ها و حتی شکست‌ها روح تازه‌ای می‌دمد. در بعضی صحنه‌ها نیز موسیقی روند خود را تغییر داده و به موسیقی احساسی تبدیل می‌شود که دقیقاً نیاز همان صحنه است. موسیقی متن بسیار زیبا است و کاملاً هماهنگ با فضا و تم انیمه است. در مبارزات، به کمک موسیقی شاهد جذابیت بیشتری خواهیم بود و بیشتر و بیشتر درون مبارزه فرو می‌رویم و در صحنه‌های احساسی نیز موسیقی کاملاً ما را با دنیای خشن انیمه آشنا می‌کند و می‌گوید که اینجا امیدی نیست. اوپنینگ هم به زیبایی اوپنینگ فصل اول و حتی به مراتب بهتر و دیدنی‌تر است. گروه Linked Horizon چه بسا موسیقیی بسیار متفاوت و حماسی را در اوپنینگ به نمایش می‌گذارند که به خوبی بیننده را برای وارد شدن به فضای انیمه آماده می‌کند و ویژگی‌های آن را در نگاهی کوچک و چند دقیقه‌ای به بیننده نشان می‌دهد. اندینگ انیمه نیز زیبا است و موسیقی آرامی را پخش می‌کند گویی می‌خواهد بگوید که طوفان به پایان رسیده است اما انتقادهایی به صحنه‌های پخش شده در اندینگ وارد است. این صحنه‌ها ممکن است در ظاهر بی‌معنی باشند ولی افرادی که مانگا را مطالعه کرده‌اند، می‌دانند بخش اساسیی از داستان در اندینگ گنجانده شده است و کسی که به بررسی آن بپردازد، حقایق زیادی برای وی اسپویل خواهد شد. اندینگ این فصل می‌توانست مانند فصل قبل ساده باشد ولی این سادگی تنها در موسیقی به چشم می‌خورد و صحنه‌های پخش شده حائز اهمیت فراوانی هستند که موجب اسپویل شدن بخش مهمی از داستان می‌شود. در کل می‌توان گفت هم موسیقی متن و هم اوپنینگ، بسیار عالی عمل کرده‌اند ولی اندینگ تا حد زیادی خسته کننده است و افراد کمی تصمیم به تماشای آن می‌گیرند زیرا با فضای انیمه همخوانی زیادی ندارد و صحنه‌های آن نیز برای کسی که به مطالعه مانگا نپرداخته است، بی‌معنی به نظر می‌رسد.

فصل دوم Attack On Titan، در رابطه با مبارزات، همان چیزی است که بیننده انتظارش را دارد ولی در قبال برملا ساختن حقیقت، تنها سوالات بیشتری ایجاد می‌کند و فرضیه‌هایی بدون مدارکی برای تایید را ارائه می‌دهد.

به طور کلی می‌توان گفت با انیمه‌ای طرف هستیم که از نظر حماسی بودن و مبارزات بسیار جذاب و درگیر کننده در سطح بسیار بالایی قرار دارد و بسیاری از افراد را به وجد می‌آورد. از طرفی دیگر، برای طرفداران انیمه که چند سالی منتظر نمایش این فصل بوده‌اند، به دلیل قسمت‌های کم و موکول کردن اتفاقات حائز اهمیت انیمه و نیز حقایقی که همه منتظرش بودند به قسمت‌های آینده، چندان خوشایند جلوه نمی‌کند. البته حتی این دسته از افراد و افرادی که به مطالعه مانگا پرداخته‌اند، از انیمه لذت خواهند برد زیرا مبارزات بسیار عالیی در انتظارشان است و خوانندگان مانگا نیز با کیفیت بسیار بالایی می‌توانند بهترین مبارزات موجود را مشاهده کنند. انیمه برای تازه کارانی که فصل اول را دیده‌اند بسیار مناسب است و حتی می‌تواند بهتر از فصل اول باشد ولی برای طرفدارانی که مدت‌ها منتظر عرضه این فصل بوده‌اند، زیاد نمی‌تواند عالی جلوه کند. همچنین برای کسانی که به مطالعه مانگا پرداخته‌اند چیزی جز رویدادهای مانگا به صورت رنگی در پیش ندارد، مگر هیجانی که از مبارزات نسیب بیننده می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *