نقد فیلم Ocean’s 8 – هشت یار اوشن

در سال‌های اخیر، هالیوود از شدت رو آوردن به خلق اقتباس‌هایی از فیلم‌های محبوب چند سال گذشته یا شروع دوباره‌ی مجموعه‌های جواب پس‌داده‌ی قدیمی، بعضا جلوه‌هایی از تکرار را نشان مخاطبان خود داده است که کمتر کسی می‌تواند کیفیت پایین آن‌ها را انکار کند. این وسط شاید بدترین و آزاردهنده‌ترین نوع این آثار، همان فیلم‌هایی باشند که تنها خلاقیت‌شان تبدیل کردن شخصیت‌های مرد داستان‌هایی گفته‌شده به زن‌هایی است که باید خصوصیات همان کاراکترها را یدک بکشند. به همین سبب، با توجه به آن که خود سه‌گانه‌ی «یازده یار اوشن» به کارگردانی استیون سودربرگ، ابدا فیلم‌های بی‌نقصی را ارائه نمی‌کرد و در فیلم دوم و سوم صرفا سعی داشت که در چارچوب جذابیت‌های فیلم اول قصه‌سرایی کند و این که اصلا خود Ocean’s Eleven هم فیلم کاملا اوریجینالی نبود و اقتباسی قابل احترام و پرشده از ایده‌های جدید از فیلمی با همین نام در سال ۱۹۶۰ میلادی به حساب می‌آمد، همه‌چیز کاری می‌کرد باور کنیم «هشت یار اوشن» به کارگردانی گری راس نمی‌تواند حتی محصولی یک‌بار مصرف ولی سرگرم‌کننده و جذاب باشد. به خصوص با توجه به این که شاید تنها فیلم شناخته‌شده و قابل دفاعِ کارنامه‌ی او نخستین قسمت از مجموعه‌ی The Hunger Games بود که انصافا بسیاری از خواسته‌های‌مان از یک اثر آینده‌نگرانه با ایده‌های عجیب را تقدیم تماشاگران خود می‌کرد. اما خبر خوب آن است که Ocean’s 8، ابدا فیلم بد یا حتی متوسطی نیست و به جای این‌ها، تبدیل به دنباله‌ی به خصوص و جذابی برای مجموعه خلق‌شده توسط سودربرگ می‌شود.

Ocean’s 8 همان‌قدر که می‌تواند یک دنباله برای داستانی تعریف‌شده باشد، شانس جذب مخاطبان کاملا تازه را هم دارد

چون هم بسیاری از اصلی‌ترین بخش‌های آن مانند بهره‌برداری همیشگی از موسیقی‌های هیجانی، کات زدن به شیوه‌های خاص و روایت داستانی با محوریت به سرانجام رساندن سرقتی بزرگ را درون فیلم‌نامه‌اش به خوبی جای داده است و هم در نود درصد مواقع، ابدا حس و حال تکرار یا کپی‌برداری مطلق از بهترین ثانیه‌های آن مجموعه را به مخاطب نمی‌دهد. Ocean’s 8، همان‌قدر که می‌تواند یک دنباله برای داستانی تعریف‌شده باشد، شانس جذب مخاطب کاملا تازه را هم دارد و همان‌قدر که کم و بیش نکات مثبت و منفی فیلم‌های قبلی را یدک می‌کشد، از عناصر هیجان‌انگیز یا ناامیدکننده‌ی تازه هم بهره می‌برد. همه‌ی این‌ها هم کاری می‌کند که بتوانیم خیلی عیب‌ها از آن بگیریم ولی با اطمینان هم بگوییم که اگر کسی همه‌ی فیلم‌های «اوشن» را دوست داشت، احتمالا از این یکی هم لذت انکارناپذیری می‌برد.

فیلم در عین هدر دادن واضح استعداد برخی از ستاره‌های بزرگش، همیشه از آن‌ها نهایت کشش و جذابیت ممکن برای تماشاگر را هم بیرون می‌کشد

یکی از دست‌نخورده‌ترین قسمت‌های «هشت یار اوشن» که دقیقا در حد و اندازه‌ی فیلم‌های قبلی مجموعه‌ی خود ظاهر می‌شود، شخصیت‌پردازی‌های آن است. این‌جا هم کاراکترها هرگز انسان‌هایی بیشتر از تیپ و شکل ظاهری‌شان نیستند و مدام در حد و اندازه‌ی همان توصیفات مشخص و محدودی که نویسنده برای‌شان در نظر گرفته است، ظاهر می‌شوند. آن‌ها نه رفتارهایی متضاد با شخصیت‌شان دارند، نه قرار است عمق خاصی پیدا کنند و نه حتی در ارتباط برقرار کردن تک به تک با یکدیگر، به حد و اندازه‌ی خلق یک شیمی مناسب و قابل لمس می‌رسند. با این حال کل گروه به عنوان آدم‌هایی بامزه که هدف مشترکی دارند و به دنبال تمام کردن پروژه‌ی بزرگ دزدی‌شان هستند، رابطه‌ی خوبی با بیننده برقرار می‌کنند و فیلم هرگز لحظه‌ای را نشان‌تان نمی‌دهد که در آن نحوه‌ی برخورد آن‌ها با یکدیگر یا چگونگی گفت‌وگو‌های‌شان برای‌تان غیر قابل پذیرش یا حوصله‌سربر باشد. اتفاقا به کمک بازی کاملا قابل قبول اکثر بازیگران و در راس‌شان کیت بلانشت و ساندرا بولاک که همین تیپ‌های ساده‌ی شخصیتی را به ایده‌آل‌ترین و پخته‌ترین حالت ممکن نمایش می‌دهند، باعث می‌شود همیشه این گروه، اعضایش و تمامی تعاملات آن‌ها با یکدیگر برای مخاطب جذاب به نظر برسد. مخصوصا با توجه به آن که ماهیت سرقت قرارگرفته در مرکز داستان «هشت یار اوشن»، کاملا متفاوت با فیلم‌های قبلی به نظر می‌رسد و زن بودن همه‌ی قهرمانان اصلی داستان، روی تک‌تک قسمت‌های نقشه‌ی آن‌ها هم تاثیر می‌گذارد.

Ocean

همه‌ی این‌ها در کنار یکدیگر کاری می‌کنند که فیلم در عین هدر دادن واضح استعداد برخی از ستاره‌های بزرگش، همیشه از آن‌ها نهایت کشش و جذابیت ممکن برای تماشاگر را هم بیرون بکشد و در عین ضعف داشتنِ کاملا جدی در پردازش شخصیت‌ها، از پس خلق کاراکترهایی خواستنی و لایق تماشا که به سبب جنس روایت فیلم‌نامه و توجه به ذات مجموعه، مخاطب عام ابدا با آن‌ها مشکلی پیدا نخواهد کرد، بربیاید. مسئله‌ی بعدی، خود نحوه‌ی روایت داستان است که انصافا فیلم در آن عالی ظاهر می‌شود. Ocean’s 8، به جز ضعف بزرگ و قابل لمسی که در افشاسازی نهایی رمز و رازهای داستان که یکی از امضاهای مجموعه‌ی «اوشن» محسوب می‌شود دارد، در مابقی قسمت‌ها یا در حد و اندازه‌ی بهترین بخش‌های فیلم‌های قبلی ظاهر می‌شود، یا حتی مثلا در جذب مداوم مخاطب و عدم ارائه‌ی مقدمه‌پردازی‌های خسته‌کننده، پایش را از آن‌ها هم فراتر می‌گذارد. گری راس نیز در مقام کارگردان به خوبی از پس دنبال کردن همه‌ی کاراکترها به طوری که مخاطب برعکس فیلم‌های قبلی هیچ‌کدام‌شان را فراموش نکند برآمده است و ثانیه‌های فیلمش را طوری سر و شکل می‌بخشد که به سبب رخ دادن مداوم اتفاقات، بیننده فرصت خسته شدن یا احساس رویارویی با کش داده شدن داستان را نداشته باشد. به همین سبب، Ocean’s 8 تقریبا سریع‌ترین روایت کل مجموعه را دارد و با دخالت دادن پررنگ‌تر همه‌ی اعضای گروه در طول داستان، مخاطبش را در لحظه‌ای به خصوص به طرز دیوانه‌واری هیجان‌زده نمی‌کند ولی باعث می‌شود که او از ابتدا تا انتهای ماجرا را مشتاقانه و با هیجان دنبال کند.

ایده‌ی داستانی فیلم اما برخلاف مابقی بخش‌ها، به طرز آزاردهنده‌ای کهنه به نظر می‌رسد. یک مجرم از زندان آزاد می‌شود، نزد دیگر دوستانش می‌رود که هر کدام به شکل ویژه و اغراق‌شده‌ای در حال پیش بردن زندگی‌های‌شان هستند، به همراه آن‌ها گروهی از دزدهای کاربلد را به وجود می‌آورد و بعد، سعی به دزدیدن شی پراهمیت و شدیدا ارزشمندی می‌کند. کلیشه‌ای بودن واضح داستان هم که در تمامی بخش‌های آن جریان پیدا کرده است و به سبب اطمینان مطلق مخاطب به برنده شدن شخصیت‌ها و نیوفتادن یک خراش بر روی بدن‌شان تا انتهای داستان، «هشت یار اوشن» حتی در بهترین ثانیه‌هایش هم تنها در به دست آوردن تمپوی مناسب به در بسته نمی‌خورد و هیچ تعلیق جدی و باورپذیری ندارد.

بدتر از همه آن که دقیقا به مانند «دوازده یار اوشن» و «سیزده یار اوشن» که ابدا نتوانستند به اندازه‌ی فیلم اول در به تصویر کشیدن یک سرقت واقعا بزرگ و روانی‌کننده که بخش به بخش آن بر پایه‌ی کار کردن ایده‌هایی پیش می‌رفت که مخاطب را خیره می‌کردند و به واقع‌گرایانه‌ترین حالت ممکن قصه را پیش می‌بردند موفق باشد، «هشت یار اوشن» انقدر از ایده‌های واضح و مشخصی برای به سرانجام رساندن سرقت استفاده می‌کند که در پس مشاهده‌ی آن هیچ لذت و تحسین به خصوصی خلق نمی‌شود. یعنی اگر در انتهای ساخته‌ی عالی سودربرگ ما دنیل اوشن و یازده همراهش را از صمیم قلب تحسین می‌کردیم، این‌جا آن‌قدر به موفقیت سرقت اطمینان داریم که دلیل خاصی برای به یاد سپردن همیشگی فیلم وجود ندارد.

Ocean

Ocean’s 8 یکی از آن فیلم‌هایی است که فضاسازی‌های متناسب با خود را می‌شناسند و همگام با آفرینش به درد بخور آن‌ها، حرکت می‌کنند. فیلم بازیگران و از آن مهم‌تر بازی‌هایی دارد که سخت می‌توانید با دیدن کیفیت و شدت جذابیتی که به کل گروه می‌بخشند، بخش‌های دیگری از آن را زیر ذره‌بین ببرید. «هشت یار اوشن» به جز در فیلم‌نامه و خود ایده‌های داستانی که ضعف‌های زیادی را یدک می‌کشد، یک فیلم سرقتی راضی‌کننده است. پرشده از کاراکترهایی با عناصر شخصیتی مشخص و جذاب، سکانس‌هایی اغراق‌شده و هیجانی و صد البته یک کارگردانی کم‌اشکال که ذهن مخاطب را در کنار کل گروه، مدام بیشتر و بیشتر به سمت لحظه‌های مهم قصه‌اش می‌برد. طوری که بدون شک موقع رتبه‌بندی «هشت یار اوشن» در بین پنج فیلمی از تاریخ سینما (با احتساب اثر لوئیس مایلستون در سال ۱۹۶۰) که خواسته یا ناخواسته قسمتی از این مجموعه به شمار می‌روند، مطمئن باشیم که قرار نیست جایگاه اول را تقدیمش کنیم و به طور موازی بدانیم که با رتبه‌ی آخر هم فاصله‌ی محسوسی دارد. ساخته‌ای که یکی از آن پاپ‌کرنی‌های سرگرم‌کننده‌ی یک‌بار مصرف ۲۰۱۸ است و به همین خاطر، بسیاری از سینمادوستان و مخصوصا طرفداران فیلم‌های سرقت‌محور که خرده‌کمدی‌های دل‌نشینی هم دارند، راضی خواهد کرد.

تانی کال

زومجی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *