یادداشتی بر فیلم Venom: فیلم ناتنیِ استودیو؟

ادی بروک یک خبرنگار سابقا موفق است که از کارش اخراج شده و با یک سیمبیوت که برای اشغال زمین به این سیاره آمده‌ مواجه می‌شود. حالا تنها راه نجات جانش مصالحه با آن است.

میان منتقدان و تماشاگران سینما، همیشه رابطه‌ی تنگاتنگی وجود نداشته. بلاک‌باسترها فیلم‌های مورد علاقه‌ی منتقدان نبوده‌اند اما در فصل تابستان گیشه‌ها را به تسخیر خود در می‌آوردند. با این حال طی دهه‌های اخیر و با گسترش اینترنت، رابطه بن این دو گروه عمیق‌تر شد. نمونه‌ی برجسته‌اش سایت راتن تومیتوز است که درصد بالایی از تماشاگران سینما قبل از تماشای فیلم‌ها به آن مراجعه می‌کنند و به‌خاطر قیمت بالای بلیط سینما به ویژه در سالن‌های آیمکس و تری‌دی آیمکس، با توجه به نمره‌ی فیلم در این سایت اقدام به خرید بلیط می‌کنند. به گونه‌ای که بسیاری از فیلم‌هایی که عنوان بلاک‌باستر را به دوش می‌کشیدند، با کسب نمره‌ی پایین در این سایت و سایت‌های مشابه، فروش بدی را تجربه کردند.

اما هر رابطه‌ای بالا و پایین دارد و امسال زمان بدِ این رابطه فرا رسید. بزرگ‌ترین شاهد آن فیلم ونوم (Venom) بود. فیلم ونوم محصول استودیوی سونی در ماه می امسال اکران شد. و با واکنش منفی قریب به اتفاق سایت‌های نقد فیلم مواجه شد. اغلب منتقدها به فیلم تاختند و آن را اثر بدی خواندند. فیلم از سایت راتن تومیتونز نمره‌ی بسیار بد ۲۸ و از سایت متاکریتیک نمره‌ی پایین ۳۵ را دریافت کرد. اکثر منتقدان فیلم را از نمونه‌های بد فیلم‌های ابرقهرمانی خواندند و از آن به عنوان فیلم آشفته‌‎ای که بین اکشن و هارر و کمدی سرگردان است یاد کردند. در حالی که انتظار می‌رفت با یک پروژه‌ی شکست‌خورده‌ی دیگر مواجه شویم، همه چیز تغییر کرد و فیلم با فروش خوبی هم در آمریکای شمالی و هم در سینماهای بین‌المللی روبرو شد.

ونوم به کارگردانی روبن فلچر که سابقه‌ی کارگردانی فیلم خوب سرزمین زامبی (Zombieland) را در کارنامه دارد و با بازی تام هاردی (مکس دیوانه: جاده‌ی خشم)، ریز احمد (شبِ)، میشله ویلیامز (ولنتاین غم‌انگیز) و جنی اسلیت (زوتوپیا) به روی پرده رفت.

این فیلم یک نقطه‌ی مهم در تولیدات آینده‌ی استودیوی سونی بود. اگر موفق به جذب مخاطبان می‌شد، افتتاحیه‌ای بود بر عنوان‌های دیگر سونی در دنیای اسپایدرمن. فیلم که با بودجه‌ای ۱۰۰ میلیون دلاری ساخته شده بود، با افتتاحیه‌ای ۸۰ میلیون دلاری در آمریکا کار خود را آغاز کرد و در انتها به ۲۱۲ میلیون فروش دست یافت. در سینماهای خارج آمریکا هم به فروش ۶۳۸ میلیون دلاری رسید که بخش اعظمی از آن را مدیون سینمای چین است. و در مجموع با فروش ۸۵۱ میلیون دلاری به کار خود خاتمه داد. فروشی که باعث شد کمپانی سونی تصمیم بگیرد ادامه فیلم را بسازد.

حقیقت درباره‌ی فیلم این است که فیلمِ خیلی افتضاحی نیست. ولی متاسفانه آن عنوان خوبی که انتظارش را می‌کشیدیم هم نیست. اسم کارگردان و بازیگران و حواشیِ قبل فیلم و جذابیت شخصیت ونوم در کامیک‌بوک‌ها، خلاصه همه چیز، انتظارات را پیش از تماشای فیلم به شدت بالا برده بود. به خصوص با موفقیت فیلم‌های ددپول که از لحاظ فضا تا حد زیادی مشابه این فیلم بود.

اما مشکل فیلم چیست؟ داستان تکراری‌ترین داستان ممکن است. از سرِ پردردسر ادی بروک تا مشکلی که برای نامزدش ایجاد می‌کند و جدایی‌شان و نحوه‌ی برخوردش با ونوم و ادامه، همه چیز قابل پیش‌بینی است. شخصیت‌ها و امیال و جاه‌طلبی‌هایشان، همه در حد سطح پایین‌ترین کامیک‌بوک‌های کودکان است. شخصیت اصلی دنبال راستی و حقیقت است و شخصیت منفی صرفا به دنبال قدرت. خبری از آنتاگونیست‌های درخشان فیلم‌های ابرقهرمانی اخیر نیست. و این، هدر دادن بزرگ‌ترین سرمایه‌ی داستان است. یک خبرنگار موفق می‌توانست محور داستان پیچیده‌تر و پرتنش‌تری باشد. از آن طرف، شخصیت منفی، یک دانشمند سرمایه‌دار است که می‌توانست هدف‌های عمیق‌تر و جنجالی‌تری داشته باشد. از همه مهم‌تر خود ونوم است. البته شخصیت ونوم جزو معدود ویژگی‌های خوب فیلم است. ولی پتانسیل بالقوه‌ی آن بالفعل نشده است.

فیلم متاسفانه حتی صحنه‌های اکشن چشم‌گیر و به یادماندنی ندارد. اگر آن تعقیب و گریز خیابانی که نسبتا خوب از آب درآمده را فاکتور بگیریم، صحنه‌های اکشن، یا سی‌جی‌آی‌های بی‌خاصیت‌اند یا صحنه‌های نصفه و نیمه‌ای که وسط ماجرا کات می‌خورند. که این مشکل اخیر به دلیل سیاست‌های کمپانی به وجود آمده.

طبق اخبار منتشره، استودیو برای آنکه محدودیت سنی را کم‌تر کند و بتواند فیلم را برای مخاطبان کم سن و سال‌تر پخش کند، صحنه‌های خشن و سر بریدن را از فیلم خارج کرده. این اتفاق نه‌تنها صحنه‌های زد و خورد را ابتر کرده که تمامی لذت یک شخصیت ضدقهرمان جذاب را از آن گرفته. آسیب این تصمیم به فیلم تا جایی پیش رفت که تام هاردی مجبور به واکنش شد و اذعان کرد که صحنه‌های جذاب فیلم را در تدوین نهایی حذف کرده‌اند. این مشکل بزرگ‌تر از چیزی‌ست که ابتدا به نظر می‌رسد. چرا؟ توضیح می‌دهیم.

نکته‌ای که می‌توانست به یکی از بهترین سوژه‌های فیلم‌های ابرقهرمانی اخیر تبدیل شود ذاتِ شخصیت ونوم بود. و خشونتی که در درونش دارد. حالا با یک فیلم اخته مواجه‌ایم که باعث سرخوردگی تماشاگر می‌شود. بارها از زبان شخصیت‌ها راجع‌به «از جا کندنِ کله‌ی افراد» می‌شنویم، اما به چشم نمی‌بینیم. صحنه‌هایی که می‌توانست رذیلت‌های ضدقهرمان را ملموس‌تر و طنز داستان را مطلوب‌تر کند. حالا با شنیدن صرف راجع‌به آن و ندیدنش، احساس ناخوشایندی به مخاطب دست می‌دهد. مشابه زمانی که می‌بینیم یک فرد ترسو در حال بلوف زدن است.

اما چرا فیلم خوب فروخت؟ مسلما اولین دلیل، جذابیت و محبوبیت خود شخصیت ونوم است. اما بعد از آن دلیل اصلیِ فروش فیلم تام هاردی است. هاردی یکی از چهره‌های پرطرفدار سال‌های اخیر هالیوود است که اغلب فیلم‌‎هایش هم با واکنش مثبت تماشاگران و هم منتقدان روبرو شده است. نقش‌آفرینی او همیشه خوب است. حتی در این فیلمِ بد هم، او خوب ظاهر می‌شود. هاردی تمام تلاشش را می‌کند. تا حدی هم موفق می‌شود و یک‌تنه فیلم را بالا می‌کشد. هم در لحظات استیصال و هم در لحظات کمدی، این تام هاردی است که می‌تواند تماشاگر را با خود همراه کند. اما هر صحنه‌ای که او در آن حضور ندارد فیلم دوباره خسته‌کننده می‌شود.

حضور تام هاردی را که از فیلم بگیریم، دیگر چیز خوبی باقی نمی‌ماند. بازی سایر بازیگران هم چنگی به دل نمی‌زند و جزو ضعف‌های بی‌شمار فیلم است. زیرا شخصیت جذابی ندارند که آن را اجرا کنند.

برومنس یا «رابطه‌ی افلاطونی بین دو دوست مذکر» یکی دیگر از نکاتی است که اگر فیلم‌نامه قوی‌تر بود، می‌توانست به نقطه قوت بلکه مهم‌ترین نقطه‌قوت فیلم تبدیل شود. رابطه‌ی ادی بروک با ونوم در انتهای داستان آنقدر رابطه‌ی زیبایی می‌شود که ارزش داشته باشد فیلم را بر اساس آن شکل داد. حتی همین رابطه هم تماما بسته به حضور و بازی تام هاردی‌ست. اما حیف و صد حیف که ضعف فیلم‌نامه، این نقطه‌ی قوت اساسی را از فیلم گرفته. و آن را هم مانند سایر اِلمان‌های هدر داده شده، بدون استفاده رها می‌‎کند.

در انتها فیلم بد است چون قدر پتانسیل‌هایش را نمی‌داند. نه اینکه انتظار داشته باشیم به فیلمی در ستایش بد بودن تبدیل شود، ولی به فیلمی در ستایش «خود بودن» چرا. ایرادی دارد کله‌ی آدم‌بدها را از جا بکنیم؟ بله. ولی این شخصیت کارش این است و کل داستان راجع‌به همین است. که چگونه ادی بروک، ونوم را با تمام ویژگی‌های خوب و بدش می‌پذیرد. کاری که متاسفانه سازندگان نتوانستند با فیلمِ خود انجام دهند. و شخصیت ونوم را آن‌گونه که واقعا هست، نپذیرفتند. سازندگان با فیلم مانند یک فرزند ناتنی برخورد می‌کنند. و انگار آن را آن‌گونه که باید دوست ندارند و نمی‌پذیرند. وگرنه به جای یک فیلم کامیک بوکی سطح پایین و بی‌خاصیت، با یک فیلم به یادماندنی مواجه می‌شدیم.

تانی کال

30nama

  • The French Dispatch

    واکنش منتقدان به فیلم The French Dispatch – گزارش فرانسوی

    واکنش منتقدان به فیلم The French Dispatch – گزارش فرانسوی سیرشا رونان، فرانسیس مک‌دو…
  • The Tomorrow War

    نقد فیلم The Tomorrow War

    نقد فیلم The Tomorrow War در هالیوود امروز کم پیش می‌آید که فیلم بلاک‌باستری اورجینالی بدو…
  • Black Widow

    نقد فیلم Black Widow

    نقد فیلم Black Widow دنیای سینمایی مارول پس از تعطیلی اجباری یک ساله‌اش در پی شیوعِ کرونا،…
  • Roman Holiday

    نقد فیلم Roman Holiday

    نقد فیلم Roman Holiday پرنسس آنایِ (با بازی آدری هپبورن) فیلم تعطیلات رمی، پرنسسی از کشور …
  • Infinite

    نقد فیلم Infinite

    نقد فیلم Infinite آنتوان فوکوآ تهیه‌کننده کارگردان و بازیگر آمریکایی است که از سال ۱۹۹۹ در…
  • A Quiet Place Part II

    نقد فیلم A Quiet Place Part II

    نقد فیلم A Quiet Place Part II بزرگ‌ترین راز دنیای یک مکان ساکت (A Quiet Place) این نیست ک…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *