خانه سینما و تلویزیون ایستر اگ‌های قسمت چهارم از فصل هفتم سریال Game of Thrones

ایستر اگ‌های قسمت چهارم از فصل هفتم سریال Game of Thrones

0

در این مقاله قصد داریم به تمامی نکات مخفی و ایستر اگ‌هایی که در قسمت چهارم فصل هفتم سریال Game of Thrones وجود داشتند، بپردازیم.

خطر اسپویل: اگر تا به حال موفق به تماشای قسمت چهارم از فصل هفتم سریال نشده‎اید از خواندن ادامه متن خودداری کنید.

قسمت چهارم از فصل هفتم این سریال محبوب با نام «غنیمت‌های جنگ» در یک‌شنبه گذشته پخش شد و علی‌ رغم لو رفتن آن چند روز پیش از پخش رسمی، به پربیننده‌ترین قسمت در تاریخ این سریال تبدیل شد. در غنیمت‌های جنگ مشاهده کردیم که سرانجام مادر اژدهایان سوار بر بزرگ‌ترین اژدهای خود به لشکر لنیسترها حمله کرد و در جدالی بسیار حماسی آن‌ها را به آتش کشید. هرچند که غنیمت‌های جنگ، کوتاه‌ترین قسمت در تاریخ سریال Game of Thrones به شمار می‌رود، اما این دلیل نمی‌شود که عاری از هرگونه نکته مخفی و ایستر اگی باشد، چه بسا که سازندگان برای آن سنگ تمام گذاشته‌اند و موارد جالب زیادی را می‌توانیم از این قسمت استخراج کنیم. از درس تاریخی که جان به دنریس آموزش داد (که شوخی‌های زیادی در دنیای مجازی در رابطه با این صحنه وجود دارد) و نظرش را عوض کرد گرفته تا بازگشت یکی دیگر از استارک‌ها به وینترفل، همه و همه لحظات بسیار خوش‌آیندی را برای بینندگان رقم زدند.

در ادامه می‌توانید لیست استر اگ‌های قسمت چهارم از فصل هفتم سریال Game of Thrones را مشاهده کنید:

  1. هرج و مرج یک پله است

شاید بینندگان زیادی در غنیمت‌های جنگ تنها به نبرد نهایی، اژدها، نقاشی‌های داخل غار و البته بازگشت آریا استارک به وینترفل توجه کرده‌اند، اما در این قسمت صحنه دیگری نیز وجود دارد که بار معنایی زیادی را به دوش می‌کشد. آن صحنه چیزی نیست جز دیدن ناتوانی لیتل‌فینگر در برابر برن. لیتل‌فینگر پس از آنکه خنجر والریایی کتسپا را به برن داد تا نظر او را جلب کند، برن از فرصت استفاده کرد و اندکی قدرت‌های کلاغ سه چشم را به رخ او کشید. او با گفتن جمله «هرج و مرج یک پله است» باعث شد تا تمام کارت‌های لرد بیلیش رو شوند و او دیگر حرفی برای گفتن نداشته باشد. برای کسانی که در جریان نیستند، این جمله در واقع توسط خود لیتل‌‍فینگر در قسمت ششم از فصل سوم سریال Game of Thrones (که صعود نام داشت) خطاب به واریس، هنگامی که در سرسرای بزرگ قرار داشتند، بیان شده است.

زمانی که واریس به او گفته بود، «هرج و مرج یک چاه است» او بلافاصله آن جمله معروف خود را ادا کرد و انگیزه‌های خود را به بینندگان و واریس نشان داد. همانطور که تا به حال لیلتل‌فینگر را شناخته‌ایم، او فردی بسیار مرموز، جاه‌ طلب، زیرک و باهوش است که از قانون و حفره‎‌های موجود در آن به نفع خود استفاده کرده و قصد دارد با سو استفاده از هرج و مرج به وجود آمده، مسیر خودش را برای رسیدن به راس قدرت پیدا کند. یادآوری کردن کلمات لیتل‌فینگر به خودش، صحنه بسیار جالبی را خلق کرد. برن به او نشان داد که کلاغ 3 چشم یک پسر عادی نیست که با دیدن هدایای درخشان چشم‌هایش را بر روی حقیقت ببندد. او به لیتل‌‍فینگر فهماند که قدرت‌هایش بسیار بیشتر از چیزی هستند که مردم تصور می‌کنند و در واقع راز همه مردم، به خصوص آن‌هایی که خود را زیرک فرض می‌کنند را می‌داند.

  1. خنجر کتسپا

کتسپا تنها یک خنجر عادی نیست. همانطور که آریا در غنیمت‌های جنگ ذکر کرد، این خنجر ار فلز والریایی ساخته شده است. برای یادآوری باید گفت که فلز والریایی و شیشه اژدها (که جان در حال استحراج آن‌ها از دراگون‌استون است) تنها سلاح‌هایی هستند که می‌توانند وایت واکرها را نابود کنند. در مطالب گذشته نیز اشاره کرده بودیم که فصل هفتم Game of Thrones تاکید زیادی بر روی این خنجر دارد. در افتتاحیه این فصل بود که تصویر نقاشی شده آن را به همراه توضیحاتی در کتابی که سموئل تارلی مطالعه می‌کرد، مشاهده کردیم و اکنون صحبت‌های بیشتری را در رابطه با کتسپا می‌شنویم. همه از نقش مهم این خنجر آگاه هستیم، اما سوال اینجاست که چرا برن او را به خواهرش، آریا داد؟

مطمئنا همه شما موافق هستید که برن هیچ کاری را بی‌دلیل انجام نمی‌دهد درست است؟ در مورد قبلی نیز اشاره کردیم که او با بیان تنها یک جمله به ظاهر ساده و بی‌ربط چطور لیتل‌فینگر را کیش و مات کرد. بنابراین، انتظار نداریم که او از سر خوش قلبی یکی از مهم‌ترین سلاح‌های وستروس را به خواهرش داده باشد. آریا خودش را بارها به عنوان یکی از بهترین جنگجویان سریال ثابت کرده است، و در این قسمت تقریبا برین (یکی دیگر از بهترین جنگجویان وستروس) را شکست داد؛ حال تصور کنید که آریا با در اختیار داشتن یک خنجر والریایی چقدر می‌تواند خطرناک‌تر (نه تنها برای انسان‌ها بلکه برای وایت واکرهای آن طرف دیوار) باشد. از هم اکنون بسیاری از تئوری پردازان معتقد هستند که این آریا خواهد بود که توسط خنجر کتسپا، شاه شب را از بین می‌برد!

  1. ادای احترام آریا به مربیان گذشته‌اش

مبارزه بین برین و آریا به یکی دیگر از صحنه‌های جذاب غنیمت‌های جنگ تبدیل شد. در واقع تمامی صحنه‌هایی که برین در آن‌ها حضور دارد به طرز شگفت‌انگیزی جالب از آب درمی‌آیند. جدای از حرکات سریع آریا و ضربه‌های قدرتمند برین که باعث تعجب لیتل‌فینگر و سانسا شده بود، نحوه مبارزه آریا به خوبی یاد آور گذشته او و مربیانی که داشت، بود.

اگر باری دیگر به حرکات آریا در هنگام مبارزه با برین دقت کنیم، متوجه می‌شویم که او درواقع با نمایش مهارت‌های خود به همه مربیانی که در گذشته داشته است، ادای احترام می‌کند. حالت شمشیر در دست گرفتنش یاد آور سریو فلورل، نحوه ضرباتش و نقاطی که برای ضربه زدن از آن‌ها استفاده می‌کند، یاد آور تازی و جاخالی‌هایی که می‌دهد یاد آور جیکن هگار در خانه سیاه وسفید هستند.

  1. شباهت روزافرون آریا به پدرش

آریا از اولین باری که هفت سال پیش در فصل اول سریال Game of Thrones ظاهر شد تا به این لحظه تغییرات بسیاری را به خود دیده است که به خوبی نشان دهنده رشد او و سختی‌هایی که در طول این مسیر پر فراز و نشیب متحمل شده، هستند. در غنیمت‌های جنگ با دیدن استایل آریا، مدل موهایش و لباسی که به تن دارد، بدون شک به یاد ند استارک می‌افتیم. او در این قسمت پس از رسیدن به وینترفل، اولین کاری که می‌کند، رفتن به زیرزمین و راز و نیاز با مجسمه پدرش است، این دقیقا عادت خود ند استارک بود و سانسا به همین دلیل می‌دانست که او را در کجا پیدا کند. در صحنه دیگری که برای اولین بار آریا و برن همدیگر را ملاقات می‌کنند، آن‌ها را در جنگل خدایان مشاهده می‌کنیم و آریا تقریبا همان لباسی را به تن دارد که ند استارک در اولین فصل از سریال Game of Thrones به تن داشت. اکنون که به نظر می‌رسد همه استارک‌ها خودشان را از ریشه‌های خانوادگی خود جدا کرده‌اند، این تنها آریا است که به این ریشه‌ها وفادار بوده و یک استارکی خالص را به نمایش می‌گذارد.

  1. محافظ سانسا کیست؟ هیچ کس!

در فصل گذشته وقتی جان و سانسا یکدیگر را در دیوار ملاقات کردند، جان به خواهر ناتنی‌اش قول داد تا از این به بعد مراقب او باشد و نگذارد به او آسیبی وارد شود. سانسا در جواب به این جمله که چه کسی مخافظ او خواهد بود گفت: هیچ کس! «کسی نمی‌تونه از من مراقبت کنه». در همان زمان بود که طرفداران سریال تئوری را مطرح کردند مبنی بر اینکه آریا (که در براووس در حال گذراندن دوره آموزشی خود بود) محافظ سانسا خواهد بود، چرا که او به «هیچ کس» تبدیل شده است.

این کلمه بارها در طول سریال Game of Thrones تکرار شده و در غنیمت‌های جنگ، پس از آنکه برین از مهارت‌های رزمی آریا شگفت‌زده شد، از او پرسید که چه کسی این مهارت‌ها را به او آموزش داده است، او در جواب فقط به گفتن کلمه «هیچ کس» اکتفا کرد. البته که آریا حقیقت را بیان کرده بود. هیچ کس به او آموزش داده و او را به چنین جنگجویی که از قضا قابلیت تغییر چهره را نیز دارد، تبدیل کرده و اکنون او نیز یک هیچ کس است.

  1. صحبت‌های رابرت براتیون باید جدی گرفته می‌شد

تا به این جای کار همه قسمت‌های فصل هفتم سریال Game of Thrones دارای ارجاعات و اشاره‌های زیادی به فصل اول بوده‌اند. از بازگشت نایمریا، دایرولف آریا، گرفته تا دیالوگ‌های قسمت سوم این فصل و بسیاری از موارد دیگر به خوبی این موضوع را تایید می‌کنند. اگر ما قسمت پنجم از فصل اول سریال را باری دیگر تماشا کنیم، متوجه می‌شویم که نبرد نهایی غنیمت‌های جنگ، سال‌ها پیش توسط رابرت براتیون، پادشاه اسبق وستروس، پیش‌بینی شده بود. در آن قسمت، ند استارک پس از اینکه متوجه شد دنریس باردار است، تصمیم گرفت تا از سمت خود (دست پادشاه) استعفا دهد چرا که رابرت تصمیم داشت تا یک زن باردار (دنریس) را ترور کند. پس از آن رابرت در جمع سرسی و واریس درمورد خطراتی که از طرف دنریس و دوتراک‌ها، وستروس را تهدید می‌کنند صحبت کرد. او گفت:

تنها یک احمق حاضر می‌شود در میدان باز با دوتراک‌ها بجنگد. آن‌ها از یک شهر به شهر دیگر هجوم می‌برند و تمامی دارایی‌های مردم را غارت می‌کنند، بی‌پناهان را می‌سوزانند و هر شخص زنده‌ای را به قتل می‌رسانند. آن‌ها حتی به جسدها هم رحم نمی‌کنند و زن‌ها و بچه‌ها را به عنوان برده پیش خود اسیر می‌کنند. مردم وستروس تا کی صبر خواهند کرد؟ تا چه موقع بزدلی شاهشان را که در پشت دیوارهای بلند پنهان شده است تحمل خواهند کرد و چقدر طول می‌کشد که سلطنت را زیر سوال ببرند و باری دیگر به تارگرین‌ها وفاداری نشان دهند؟

شاید سرسی و لنیسترها باید حرف‌های رابرت براتیون را بیشتر جدی می‌گرفتند و به توصیه‌های او عمل می‌کردند. آن‌ها در یک میدان باز به نبرد با دوتراک‌ها پرداختند و سرسی نیز مثل همیشه پشت دیوراهای بلند قلعه سرخ پنهان شده بود. دنریس تارگرین روز به روز در حال قدرتمندتر شدن است و از هم اکنون خاندان‌های دیگری نیز به فکر ملحق شدن به او هستند. همه این موارد در فصل اول و توسط شخصیتی که بی‌کفایت طلقی می‌شد پیش‌بینی شده بود، اما حیف که گوش شنوایی وجود ندارد!

  1. جان به یاد حرف‌های خود افتاد

در غنیمت‌های جنگ به همان اندازه که نبرد نهایی هیجان انگیز و حماسی بود، دیالوگ‌ها نیز به نوع خود، حداقل برای طرفداران قدیمی این مجموعه، دارای همان سطح از هیجان بودند. در مورد اول اشاره کردیم که برن با بیان کلمات لیتل‌فینگر به خود او باعث شد تا لرد بیلیش به فکر فرو رود و اعمال خود را سبک و سنگین کند. جالب است بدانید که این موقعیت در غنیمت‌های جنگ برای جان نیز پیش می‌آید. زمانی که جان و دنریس در غار هستند، دنریس به او می‌گوید که اگر زانو بزند و سوگند وفاداری یاد کند، از او و مردمش در برابر هر آنچه که آن طرف دیوار وجود دارد، محافظت خواهد کرد. جان این درخواست را رد می‌کند و دنریس می‌گوید «آیا غرور تو ارزش بیشتری از جان مردمت دارد؟». این دقیقا همان جمله‌ای است که خود جان اسنو در افتتاحیه فصل پنجم (که نبردهای پیش رو نام داشت) به منس ریدر، رهبر مردمان آن سوی دیوار، گفته بود. اکنون خود جان نیز در همان شرایط قرار دارد و باید برای نجات مردمش تصمیم بسیار سختی بگیرد.

همه ما اطلاع داریم که آخر و عاقبت منس ریدر چگونه رقم خورد، اما امیدوار هستیم که چنین اتفاقی برای جان اسنو نیفتد. به نظر می‌رسد که جان و دنریس سرانجام به یک تفاهم مشترک می‌رسند و شاید در آینده اتفاقات بسیار بیشتری هم در بین آن‌ها رخ دهد. مطمئنا میساندی و گری ورم به خوبی در جریان این «اتفاقات بیشتر» هستند!

  1. گرامر عالی شوالیه پیاز

آیا به یاد می‌آورید که استنیس براتیون تا چه اندازه به قوانین پایبند بود؟ جالب است بدانید که این قوانین محدود به مملکت‌داری و اجرای عدالت نمی‌شدند و او بارها جمله‌های سر داووس (شوالیه پیاز) را از لحاظ گرامری تصحیح کرده است. یکی از این موارد به استفاده صحیح از کلمه «کم‌تر» (fewer) برمی‌گردد. سر داووس در غنیمت‌های جنگ به بینندگان ثابت کرد که شاگرد بسیار خوبی بوده و تمامی آن درس‌های گرامری را یاد گرفته است. جان در دارگون‌استون از داووس می‌پرسد که ما در شمال چه تعداد جنگجو داریم؟ 10 هزار نفر؟ «کم‌تر» (Less)؟ داووس بدون اتلاف وقت کلمه Fewer را به زبان می‌آورد و همانند پادشاه سابقش، او را از لحاظ گرامری تصحیح می‌کند. حتما استنیس به داشتن چنین شاگردی افتخار می‌کرد!

  1. باز هم حضور افتخاری افراد مشهور در سریال Game of Thrones

اگر حاشیه‌های سریال Game of Thrones را دنبال کرده باشید، مطمئنا اطلاع دارید که عوامل سازنده این مجموعه به حضور پیدا کردن افراد مشهور در سریال، علاقه زیادی از خود نشان داده‌اند. در افتتاحیه فصل هفتم شاهد حضور کوتاه اد شیرین، خواننده معروف بریتانیایی، بودیم. در غنیمت‌های جنگ نیز یکی دیگر از این افراد مشهور با نام «نواح سیندرگارد» (Noah Syndergaard)، توپ انداز تیم بیسبال New York Mets، در هیبت یک سرباز‌ لنیستری ظاهر شده است. در ابتدای نبرد میان دنریس و ارتش لنیسترها، سیندرگارد از مهارت بیسبالی خود استفاده کرده و نیزه‌ای را به طرف یکی از سواران دوتراکی پرتاب می‌کند و او را از روی اسب به پایین می‌اندازد. او با انتشار پستی در حساب توییتر خود اعلام کرد:

برای دفاع از خودم باید بگم که آن‌ها یک اژدها داشتند!

  1. اشاره‌ای دیگر به پدر جان

این تئوری از مدت‌ها پیش توسط طرفداران و خوانندگان کتاب‌های نغمه یه و آتش مطرح شده بود که جان اسنو در واقع فرزند لیانا استارک و ریگار تارگرین است. اختتامیه فصل گذشته با نشان دادن لیانا استارک و جان اسنو (نوزاد) سر انجام این تئوری تایید کرد؛ اما هنوز هم افراد زیادی وجود دارند که باور نکرده‌اند جان اسنو فرزند ریگار تارگرین است و منتظر هستند تا خود سریال بر روی این موضوع تاکید کند.

به نظر می‌رسد که عوامل سازنده سریال برای تاکید کردن بر روی این موضوع چندان هم بی‌میل نیستند و در همین فصل هفتم چندین بار به صورت غیر مستقیم به پدر واقعی جان اسنو اشاره شده است. در قسمت گذشته این مقاله نوشته بودیم که جان پس از گفتن جمله «من استارک نیستم» با یک اژدها روبه رو می‌شود و در صحبت‎‌هایش با دنریس نیز مشخص می‌شود که صفات مشترک زیادی با ریگار تارگرین دارد.

برن منتظر است تا جان اسنو از دراگون‌استون برگردد و با او در رابطه با هویت واقعی‌اش صحبت کند، بنابراین، در روزهای آینده این مسئله به شکل کامل حل و فصل خواهد شد، اما تا آن موقع زمان نسبتا زیادی باقی مانده و به نظر می‌رسد که سازندگان بدشان نمی‌آید اشاره دیگری به پدر جان داشته باشند. زمانی که داووس از جان می‌پرسد که ترجیح می‌دهد مردم او را چگونه صدا بزنند؟ شاه اسنو؟ جان در جواب می‌گوید: گمان نمی‌کند شاه اسنو اسم چندن شایسته‌ای باشد. لازم به ذکر بوده که در شمال وستروس، اسنو به افرادی گفته می‌شود که به صورت نامشروع به دنیا آمده‌اند و چندان مناسب یک پادشاه نیست.

اکنون که مردم شمال جان را به عنوان پادشاه خود انتخاب کرده‌اند و او دوست ندارد پادشاه اسنو نامیده شود، پس چه نامی برازنده جان خواهد بود؟ استارک؟ همه بینندگان مطمئن هستند که پدر جان یک استارک نیست و خون استارک‌ها تنها از طرف مادرش لیانا استارک در رگ‌های او جاری هستند. تنها یک نام باقی می‌ماند. پادشاه جان تارگرین!

گیم شات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *