نقد و بررسی بازی Homefront

جنگ هرگز زیبا نیست. جنگجویان در یونیفرم نظامی چیزی جز یک سرباز آماده‌ی مرگ نیستند. زندگی یک سرباز در جنگ شاید کوچک‌ترین ارزشی نداشته باشد. جنگ همین است! یک سرباز، سربازی دیگر را می­کشد و متحد سرباز مقتول، سرباز قاتل را از بین می‌برد. چیز پیچیده­‌ای نیست. آب هم از آب تکان نمی‌­خورد و فردای همان روز دوباره سرباز‌هایی که همدیگر را نمی‌شناسند باید برای این‌که زنده بمانند همدیگر را بکشند. همین سرباز­ها اما زمانی که لباس فرم خود را در­می­ آورند، زمانی که برای استراحت به زادگاه خود برمی‌گردند تنها یک سرباز نیستند. هر یک آن­ها یک همسر، یک پدر، یک فرزند و یک برادر است. خارج لباس نظامی، هیچکس جرات ندارد به سرباز­ها بی‌احترامی کند، هیچ­کس نمی­تواند تفنگش را به سمتشان بگیرد و خودشان هم هیچ خطری برای دیگران ندارند. نه دشمن کسی هستند و نه دشمنی دارند. ولی جنگ هیچ‌وقت یک پدر، همسر، فرزند و برادر را نمی­بیند. جنگ فقط و فقط سربازی را می‌­بیند که دیر یا زود، خواسته یا ناخواسته باید جانش را فدای کشورش ( بخوانید سران کشورش! ) کند.

متاسفانه در کمتر بازی ویدئویی روی کثیف جنگ ملموس است. بازیکن در نقش یک نظامی یا غیرنظامی وظیفه دارد طبق دستوراتی که بازی به وی می‌دهد پیشروی کند و دشمنان را بکشد. همه ی ما حتی خود من از این موضوع لذت می‌بریم. کشتن یک انسان به همان اندازه که در دنیای واقعی سخت و ترسناک است، در یک بازی آسان، شیرین و در ضمن ضروری است. در بازی‌ها معمولا افراد نظامی را می‌بینیم که می‌میرند اما آیا می‌دانستید که در جنگ جهانی دوم شانزده میلیون غیر نظامی اهل جمهوری چین کشته شده‌اند؟ این رقم برای آلمان نازی نزدیک به دو میلیون بوده و برای هند کمی کمتر. شوروی در جنگ جهانی دوم دوازده میلیون غیرنظامی کشته شده داشته است! افراد بی‌گناهی که کوچکترین توجیهی برای مرگ آن‌ها نمی‌توان یافت. جنگ واقعی همین است. در جنگ واقعی همه می‌میرند هم کودکان هم زنان هم افراد میانسال و مسن و هم نظامی‌ها. کمتر بازی‌ای را می‌شناسم که چنین چیز‌هایی را بازگو کند. منظور اعداد و ارقام نیست، مقصود قیافه‌ی واقعی جنگ است. وقتی بین امپراطوری‌های Battlefield و Call of Duty عنوانی چون Homefront وارد معرکه شود، شانس زیادی برای پیروزی ندارد خصوصا اگر قبل از انتشار نتواند مشکلات خاص خود را برطرف کند. Homefront که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد اگرچه مشکلات زیادی خصوصا در بعد گرافیکی داشت ولی توانست یک نمای واقعی از جنگ را به رخ بازیکن بکشد. یک فضاسازی فوق‌العاده که شاید بعد از این‌همه سال تنها چیزی باشد که هنوز در ذهن بازیکنان مانده و مرا وادار به نوشتن درباره ی عنوانی که شش سال قبل منتشر شد می کند، می‌توانست بیشتر در خاطرات بماند اگر اسیر مشکلات و ضعف‌های دیگر نمی‌شد. Homefront از معدود بازی‌هایی است که بی‌رحمی جنگ را به نمایش می‌گذارد. به جز این بازی، Spec Ops The Line هم یکی دیگر از چنین بازی‌هایی است که البته کاری به آن نداریم. به هر حال اگرچه نمی‌توان Homefront را یک بازی پیروز و موفق قلمداد کرد ولی بازیکنان زیادی لذت آن‌را چشیدند. اگر قرار باشد به Homefront با دید یک منتقد نگاه کنیم، متاسفانه باید گفت با یک بازی نسبتا ضعیف رو به رو هستیم ولی با دید یک بازیکن معمولی که فقط می‌خواهد از بازی لذت ببرد و به نظرم همین هم درست‌تر است، Homefront بازی جالب و سرگرم‌کننده‌ای است. اما برای این‌که نگاهی دقیق‌تر و موشکافانه‌تر به بازی‌ای که حدودا شش سال پیش توسط THQ منتشر شد بیندازیم، به شما پیشنهاد می‌کنیم در ادامه با ما همراه باشید.

امید آخرین چیزی است که میمیرد

اینجا کسی جنگ را دوست ندارد…

بازی با یک کات‌سین که به نوعی مقدمه‌ی داستانی بازی را شرح می‌دهد آغاز می‌شود. اما کار اصلی بازیکن از جایی شروع می‌شود که یک خلبان سابق هلیکوپتر به نام Robert Jacobs در خانه‌ای در کلرادو ظاهرا خوابیده است. وی دستور دارد که خود را به کمپی در آلاسکا رسانده تا دوباره آموزش ببیند. اما کره‌ای ها که کنترل شهرها در اختیار گرفته‌اند وی را دستگیر کرده و سوار اتوبوس کرده تا به محل مورد نظر خود منتقل کنند. درحالی که اتوبوس مسیر خود را طی می‌کند بازیکن می‌تواند از طریق پنجره اتفاقاتی که بیرون برای دیگران می‌افتد را مشاهده کند. کشتار وحشیانه­ ی کره‌ای‌ها که مردم بی‌گناه را خیلی راحت می‌کشند روی واقعی جنگ را به نمایش می‌گذارد. در همین حین حتی یک زوج جوان را می­بینیم که گرفتار سرباز­های کره­‌ای شده و پس از التماس‌های بی‌فایده به رگبار بسته می‌شوند. در همین حال کودکی که احتمالا کمتر از ۵ سال سن دارد گریان به سمت پدر و مادر خود می‌دود. واقعیت جنگ همین است. شیرین نیست! مثل بازی‌ها جذاب نیست! از مقصود اصلی خود دور نشویم. پس از طی مسافتی به یکباره اتوبوس حامل دو زندانی مورد حمله­‌ی دونفر با نام­های Connor، یک تفنگدار سابق دریایی و Rianna قرار می‌گیرد. زندانی دیگری که همراه ماست کشته شده و دو مهاجم Robert را نجات می‌دهند. این­جاست که بالاخره شما دست به اسلحه شده و کار خود را شروع می‌کنید. Connor و Rianna به همراه Robert پس از چند مبارزه‌ی سخت بالاخره به مخفیگاه گروه Resistance Fighters می‌رسند. مخفیگاهی که شاید تنها مکان زیبای بازی Homefront هم باشد!

اتفاقات ابتدایی بازی در سال ۲۰۲۷ رخ می‌دهند. کات‌سینی که همان اول صحبتش را کردیم، مربوط به سال ۲۰۱۰ می‌شود و در واقع آغاز تحرکات نیروهای نظامی دو کشور را بازگو می‌کند. البته تلاش برای تسخیر خاک آمریکا سوژه‌ی جدیدی برای بازی‌های اول شخص شوتر نیست ولی این‌که چگونه داستان پیش برود هم نکته‌ی مهمیست. Homefront دوران طلایی کره‌ی شمالی را نشان می‌دهد.دورانی که در دنیای واقعی هنوز به آن نرسیده‌ایم. Homefront در واقع آینده را پیشگویی می‌کند. حالا این‌که این پیشگویی تا چه اندازه درست از آب درمی‌آید، ربطی به ما و مطلبمان ندارد. ولی این ماهیت بازی است. یک پیشگویی درباره­‌ی آینده. جایی که سربازان آمریکا روز به روز کمتر و کمتر شده و آمریکای مقتدر خرابه‌ای بیش نیست. همان‌طور که گفتیم جذابیت‌های داستانی بازی تنها مربوط به روند داستان بازی نیست. این­که جنگ واقعی چیست و چگونه رخ می‌دهد، جذاب‌ترین قسمت بازی Homefront است. اگر هیچ حس بدی نسبت به جنگ ندارید، فقط Homefront را با دقت بازی کنید. و اما برویم سراغ ادامه‌ی ماجرا. داستان بازی ضعیف نیست و اتفاقا یکی از نقاط قوت بازی است. صحنه‌های دراماتیکی که در بازی رخ می‌دهند و دیالوگ‌های رد و بدل شده بین کاراکتر­ها و از سوی دیگر روند داستانی بازی که بازیکن را گیج نمی‌کند همه و همه از جمله مواردی هستند که روی هم رفته از  Homefront یک بازی جذاب ( به لحاظ داستانی ) می‌سازند. شخصا داستان را مهمترین رکن یک بازی می‌دانم و مطمئن باشید اگر شما هم چنین عقیده‌ای دارید، Homefront تجربه­‌ی خوبی بوده و یا خواهد بود. دقت کنید در Homefront شما در واقع وسط میدان جنگ هستید پس نباید انتظار دیالوگ‌های زیادی داشته باشید. نویسنده­ ی بازی آقای John Frederick Milius قبلا توانسته امتحان خود را پس دهد. متاسفانه آقای Milius فعالیت خاصی در حوزه­ ی بازی­ های ویدئویی نداشته و بیشتر کارهایشان مختص فیلم­‌های کوتاه هستند. این نویسنده ­ی ۷۳ ساله سابقه­‌ی نامزد شدن برای بردن جایزه­‌های مهمی را هم در کارنامه‌‌ی خود دارد. شاید تنها مشکل بزرگ بخش Campaign بازی مدت زمان کوتاه آن است. بازی آنقدر کوتاه است که اگر حرفه‌‌ای باشید می‌توانید در پنج ساعت این بازی را به پایان برسانید. با این وجود، همین تایم محدود هم می‌تواند بازیکن را به طور کلی در بعد داستانی راضی نگه دارد. Homefront توانسته با فضا‌سازی فوق‌العاده و منحصر به فرد خود، صحنه‌های واقعی جنگ را به بازیکن نشان دهد.

با این‌که بازی بیشتر روی مبارزات نیروهای کره‌ای با گروه American Resistance تمرکز دارد، ولی به طور کلی در طول بازی با چهار حذب آشنا می‌شویم که در ادامه به صورت خلاصه درمورد هر حذب توضیحاتی خدمتتان ارائه می‌دهیم.

United States Armed Forces: نیروهای رسمی ارتش آمریکا که در بخش Multiplayer بازی قابل بازی هستند یکی از احذاب و گروه‌های حاضر در Homefront محسوب می‌شوند. این نیروها در سال ۲۰۲۷ با موفقیت شهرهای San Francisco و San Diego را پس می‌گیرند. همان‌طور که اشاره شد این نیروها در مد چندنفره‌ی بازی اهمیت دارند و در Campaign به کمک شما نخواهند آمد.

American Resistance: نیروهای چریکی زیرزمینی آمریکا هنوز برای وطن خود می‌جنگند. رهبر این جنبش که شما هم عضو آن هستید Boone Karlson نام دارد. وی در واقع یک پلیس محلی بوده که Robert Jacobs را می‌شناسد و کسی که مقدمات فرار شخصیت اصلی بازی را فراهم می‌کند همین مرد است. Boone نقش مهمی در مبارزات جنبش تحت فرماندهی‌اش علیه KPA ایفا می‌کند. گروه The American Resistance را شهروندان عادی تشکیل داده که پس از عضویت، آموزش‌های چریکی می‌بینند. این گروه که امیدوارند کشور خود را نجات دهند، به دزدیدن تکنولوژی‌های دشمن شهرت دارند.

Survivalists: این گروه کمرنگ‌ترین نقش را در بازی دارند و تنها در یک مرحله به عنوان دشمن شما حاضر هستند. به گفته‌ی Connor Morgan، این گروه که مقرشان در یوتاست، خود را برای پایان دنیا آماده می‌کنند.

Korean People’s Army: این نیروها که به KPA معروف هستند و در Homefront: The Revolution هم حضور دارند اصلی‌ترین دشمنان رابرت و یارانش به شمار می‌روند. نیروهای این گروه به انواع و اقسام پهباد‌ها، تانک‌ها، هلیکوپتر‌ها، ماشین‌های ضدگلوله و ابزار مختلف جنگی دسترسی دارند.

Boone Karlson تنها غایب مهم گروه American Resistance در این تصویر است.

جسدهای آماده ی سوختن و کودکانی که هرگز بچگی نکردند…

اگرچه بازی در بخش داستانی کم‌نظیر به نظر می‌رسد ولی در گیم پلی بازی مشکلات ریز و درشتی دیده می‌شود. بگذارید این‌گونه بگویم، گیم‌پلی Homefront به خوبی داستان آن نیست. اساس بازی تفاوتی با First Person Shooter‌های دیگر ندارد. مثل هر FPS دیگری که بازی کرده‌اید، در Homefront‌ هم بازیکن باید سعی کند پشت اشیا و دیوار‌های محیط پناه گرفته و به وقتش شلیک کند. برای این‌که بتوانید پشت اشیای کوتاه پناه بگیرید هم می‌توانید بنشینید و به قول معروف Crouch کنید. با توجه به این‌که هرگز مبارزات برابر نبوده و همیشه این شما و دوستانتان هستید که مظلوم واقع می‌شوید بهتر است قبل از ورود به هر درگیری به فکر یک سنگر باشید. البته محیط بازی به بازیکن این اجازه را می‌دهد که در نقاط مختلف سنگرگیری کرده و ریکاوری کنید. نوار سلامتی بازیکن به گونه‌ای است که معمولا می‌توانید قبل از به پایان رسیدن آن خود را به نقاط امن برسانید و زیاد طول نمی‌کشد که به حالت اول برگردید. زمانی که مرگ بازیکن نزدیک است صدای تپش قلب زیاد شده و صفحه قرمز می‌شود. این به منزله‌ی هشدار است. در هر نقطه‌ای که می‌خواهید هم می‌توانید بخوابید و مبارزه کنید. این قابلیت هم بیشتر اوقاتی که شمارش معکوس برای به پایان رسیدن کامل سلامتی شما شروع می‌شود به کارتان می‌آید. بدین ترتیب مطمئن می‌شوید که به هیچ وجه در معرض گلوله قرار نمی‌گیرید. قابلیت خوابیدن و خزیدن چیزی است که در هر شوتر اول شخصی نمی‌توانیم ببینیم. البته چند نقطه‌ی محدود هستند که بازیکن نمی‌تواند در این نقاط از این قابلیت استفاده کند. برای مثال جاهایی که زیر پایتان آب باشد، حتی به مقدار کم، بازی به شما اجازه‌ی خزیدن نمی‌دهد. برخلاف خیلی دیگر از شوتر‌های اول شخص، در Homefront بهتر است همیشه نیم‌نگاهی هم به مهمات خود داشته باشید. احتمال این‌که وسط مبارزه هر دو سلاحتان با مشکل Out of Ammo مواجه شوند زیاد است. البته سعی نکنید بازی‌هایی چون Metro را در ذهن خود مجسم کنید! در Homefront وضع خیلی بهتر است! منتهی خب به سادگی Call of Duty هم مهمات یافت نمی‌شود. یکی از دلایل آن متنوع بودن سلاح‌های دشمنان است. با کشتن هر گروهی که به سمتتان حمله‌ور می‌شوند سلاح‌های مختلفی در دسترس بازیکن قرار می‌گیرند. این‌که شما انتخاب‌های زیادی دارید خوب است، ولی مشکل این‌جاست که برای هیچ‌یک از این آپشن‌ها، گلوله‌ی کافی ندارید! البته در طول بازی به جاهایی برخورد می‌کنید که می‌توانید مهمات خود را به ماکزیمم برسانید. گاهی اوقات Sniper بهترین سلاح با توجه به محیط است. البته خود Connor در یکی از مراحل بازی به شما یک تک‌تیرانداز داده و از شما می‌خواهد اهداف مشخص شده را از پای درآورید. قدرت تک‌تیرانداز نقطه‌ قوت آن است. البته در هر مبارزه‌ای نمی‌توانید از چنین اسلحه‌ای استفاده کنید. در بعضی از بازی‌ها اسنایپر بدون زوم کردن هم نشانه دارد ولی بزرگتر است و شلیک دقیق مشکل. ولی در Homefront خبری از همان نشانه‌ی بزرگ هم نیست. به همین علت استفاده از آن به جز جاهای خاص، منطقی به نظر نمی‌رسد. به علاوه، بازی به اندازه‌ی کافی سلاح‌های دیگر را در اختیارتان می‌گذارد که نیازی به استفاده از تک‌تیرانداز نداشته باشید. با این‌که اتفاقات بازی مربوط به چندین سال آینده است ولی خبری از سلاح‌های عجیب و غریب نیست. همان اسلحه‌هایی که در بازی‌های نرمال دیگر قابل استفاده هستند را هم باید در Homefront استفاده کنید. شاید بهتر بود سازندگان روی این موضوع دقت بیشتری به خرج می‌دادند تا گیم‌پلی بازی با داستان آن کاملا مَچ باشند. به جز سلاح‌ها، تجهیزات نظامی هم همان تجهیزات همیشگی بوده و چیز جدیدی که مثلا سال ۲۰۲۷ را با سال ۲۰۱۰ متفاوت جلوه دهد نمی‌بینیم.

مواد منفجره نقش بسیار مهمی را در بازی ایفا می‌کنند. در Homefront استفاده از مواد منفجره‌ای مثل نارنجک هم ضروری است و هم جذاب. بگذارید درباره‌ی جذابیت استفاده از آن بعدا صحبت کنیم اما چرا ضروری؟ تعداد دشمنان در همه‌ی درگیری‌ها بیش از آنچه است که شما فکر می‌کنید. یعنی شما و همراهانتان که همیشه حداقل دو نفر هستند همواره با انبوهی از دشمنان سر و کار دارید. این یکی از پیش پا افتاده‌ترین اهمیت‌های استفاده از نارنجک است. این‌که در کل Homefront بازی ساده‌ای نیست را هم در نظر داشته باشید. این‌ها به کنار، هوش مصنوعی دشمنان فوق ‌العاده است. آن‌ها هیچ‌وقت منتظر نمی‌ایستند تا توسط شما مورد اصابت گلوله قرار بگیرند. دشمنان در همه‌ی موارد و شرایط پشت سنگر‌های خود قرار گرفته و کار شما را مشکل می‌کنند. تلاش دشمن برای تعویض سنگر، بهترین موقعیت بازیکن برای کشتن اوست. در غیر این صورت شک نکنید برای کشتن هر نفر باید سختی زیادی را تحمل کنید. گاهی اوقات علاوه بر Connor و Rianna افراد دیگری هم به کمک شما می‌آیند و اتفاقا می‌توانید خیلی خوب هم روی کمک آن‌ها حساب کنید ولی سختی بازی همان است و هوش مصنوعی بالای نیروهای کره‌ای فرقی نمی‌کند. این‌که آن‌ها همیشه پشت سنگر هستند و فقط هنگام شلیک از سنگر خود خارج می‌شوند، بیشترین اهمیت استفاده از مواد منفجره را به بازیکن می‌فهماند. خلاصه برایتان بگویم، تعداد زیاد مهاجمین تنها دلیل سختی بازی نیست، هوش بالای آن‌ها هم شما را به شدت اذیت می‌کند. البته اذیتی از نوع خوب و مثبت! این را به یاد داشته باشید که با سرباز‌های آموزش‌ دیده‌ای طرف هستید. گیم‌پلی بازی اما مشکلات زیادی دارد. برای مثال وقتی باید از زیر یک فنس عبور کنید، مجبورید که صبر کنید تا Connor و Rianna اول از زیر آن رد شده و سپس بازی به شما اجازه‌ی عبور می‌دهد. شاید به نظرتان این مشکل بزرگی نباشد ولی این موضوع درباره‌ی بالا رفتن از نردبان‌ها، اشیایی که باید از روی آن‌ها رد شوید و حتی موقع باز کردن درها هم صدق می‌کند. مشکلی که واقعا گاهی اذیت‌کننده است و می‌تواند چند ثانیه شما را معطل کند. مطمئنا یک بازیکن می‌داند چند ثانیه در چنین مواردی مثل چند ساعت است! در واقع همیشه باید نوبت رعایت شده و رابرت، شخصیتی که کنترلش بر عهده‌ی شماست، سومین نفر ( آخرین نفر ) است. و واژه‌ی Follow هم بیهوده در چنین حالت‌هایی بالاسر شخصیت کانر حک می‌شود.

سرباز کره‌ای که در آتش می سوزد و می سوزد…

ولی در مبارزات تقریبا همه‌چیز خوب است. در مورد هوش مصنوعی دشمنان بالاتر صحبت کردیم و حالا می‌خواهیم نگاهی به سیستم Aiming و Shooting بازی بیندازیم. خوشبختانه در این بخش هم Homefront مشکل خاصی ندارد. البته خیلی کم یافت می‌شوند بازی‌هایی که بتوان ایراد‌هایی این‌چنینی به آن‌ها گرفت. معمولا این سیستم در همه‌ی بازی‌ها قابل قبول بوده و هیچ استثنایی در Homefront نیز وجود ندارد. دقت شلیک بازی عالی بوده و اگر بتوانید نشانه‌ی خود را دقیق تنظیم کنید مشکلی از این بابت نخواهید داشت. این‌که دقت خودتان بالا باشد هم با توجه به همان هوش مصنوعی دشمنان مهم است. راستی اگر خاطرتان باشد گفتیم احتمال این‌که با کمبود مهمات در طول بازی مواجه شوید وجود دارد! یکی از دلایل دیگرش هم همین AI یا هوش مصنوعی دشمنان است. تحرکات متجاوزین به خاک آمریکا در طول نبرد‌ها، بازیکن را وادار به شلیک‌های اشتباه زیادی می‌کند. بدون هیچ حرفی، مطمئن باشید تیر‌های خطای زیادی در Homefront شلیک خواهید کرد. یکی از مشکلات Homefront عدم تنوع در ماموریت‌هاست. در واقع لوکیشن‌های بازی اکثرا شبیه هم بوده و تفاوت زیادی با هم ندارند. قطعا اگر Campaign بازی کمی طولانی‌تر بود، یکنواختی مراحل را هم در زمره‌ی نکات منفی بازی می‌نوشتیم. جالب است که یک ایراد، یک عیب دیگر را می‌تواند بپوشاند! گذشته از این، در درگیری‌ها با پهباد‌های زمینی شش چرخی که Goliath نامیده می‌شوند مواجه می‌شوید. از این نوع وسایل نقلیه‌ی بی‌سرنشین در نسخه‌ی دوم Homefront نیز استفاده شد. رابرت جیکوبز به کمک Goliath می‌تواند تانک‌های T-99 نیروهای دشمن را منفجر کند.  گروه American Resistance تنها یک Goliath دارد آن‌را هم Hopper Lee یکی از نخبه‌های تکنولوژی گروه American Resistance دزدیده است. علاوه بر تانک‌ها از Goliath می‌توان برای از بین بردن تعداد زیادی از نیروهای KPA هم استفاده کرد. لازم به ذکر است که Goliath از طریق یک کنترل از راه دور، کار می‌کند و تنها کاری که شما باید انجام دهید پیدا کردن یک نقطه‌ی امن برای نشانه‌گیری است. چند ثانیه پس از نشانه گرفتن تانک یا هرچیز دیگر توسط دوربین، Goliath هدف را با خاک یکسان می‌کند. Goliath دوست خوب شماست و طول نمی‌کشد که عاشقش می‌شوید. روزنامه‌هایی که در بازی روی زمین افتاده‌اند را می‌توانید بخوانید. این روزنامه‌ها هیچ شباهتی به روزنامه‌های Mafia II و Mafia III ندارند و صرفا پیشینه‌ی داستانی بازی را بازگو می‌کنند. به جز چند مورد، پیدا کردن بقیه‌ی روزنامه‌ها کار ساده‌ای نیست و باید جاهای زیادی را به دنبال آن‌ها بگردید.

با مشکل Checkpoint دست و پنجه نرم نخواهید کرد خیالتان راحت! هرکجا که لازم باشد بازی به صورت اتوماتیک ذخیره می‌شود. بدین ترتیب لازم نیست در مبارزات دشوار بیش از یکبار برنده بیرون بیایید. بخش چندنفره‌ی Homefront یک بازی دیگر است! با این‌که اساس و بِیس بازی همان بوده ولی تفاوت‌های زیادی در جنبه‌های مختلف قسمت Multiplayer بازی با بخش Campaign آن دیده می‌شود. جزئیاتی که قسمت آنلاین بازی دارد باعث می‌شود احساس کنید از Homefront خارج شده و درحال انجام یک بازی دیگر هستید. قسمت آنلاین بازی دارای دو مد اصلی است.  Ground Control و Team Deathmatch. محدودیت در زمینه‌ی تعداد مد‌های بخش آنلاین بازی بزرگترین ایراد این قسمت است. شاید دانستن این نکته که گروه شما و دشمن دقیقا از سلاح و تجهیزات یکسان استفاده می‌کنند هم برایتان جالب باشد. به هر حال این نیز یکی از مشکلات قسمت آنلاین بازی است. در بخش چندنفره‌ی بازی کار تیمی مهم‌تر از کار انفرادی است. به طور کلی امتیاز‌های تجربه‌ی تیمی ( XP ) به مراتب مهمتر از تعداد Kill و دیگر آمار بازی هستند. در قسمت Multiplayer بازی این‌بار جنگ بین نیروهای ارتش آمریکا که بالاتر راجع بهشان صحبت کردیم با نیروهای KPA را تجربه می‌کنید. کلا قسمت آنلاین بازی سرگرم‌کننده و جذاب است. می‌توانید XP به دست آورید، لول خود را بالا ببرید، انبار مهماتتان را ارتقا دهید و توانایی جدید آنلاک کنید. فضاسازی این قسمت هم به خوبی Campaign بازی بوده و یک آمریکای ناامید را به تصویر می‌کشد. سایز بزرگ مپ به بازیکن و تیم اجازه می‌دهد که تاکتیک‌های مختلف جنگی را در بازی پیاده کنند. بزرگ بودن نقشه هم یکی از خوبی‌های بخش چندنفره‌ی Homefront است. به جز XP در بازی Homefront باید با BP یا همان Battle Points هم آشنا شوید. BP در واقع همان امتیاز تیمی بوده که اهمیت بسیار زیادی دارد. وقتی بازیکن به تیم خود کمک‌های خاصی کند به مقدار مشخصی BP دریافت کرده که می‌تواند با استفاده از آن‌ها پهباد، وسیله‌ی نقلیه و اسلحه‌های مختلف بخرد. به عنوان مثال برای خرید یک RPG به تنها ۲۵۰ BP احتیاج دارید ولی برای این‌که بتوانید یک تانک T-99 خریداری کنید باید حداقل ۲۰۰۰ امتیاز نبرد داشته باشید. بازی در ابتدای کار به شما ۵۰۰ امتیاز نبرد می‌دهد و در ادامه این خود شما هستید که باید BP خود را افزایش دهید. عملکرد ماهرانه‌ی شما در میدان نبرد می‌تواند Battle Points برای شما به ارمغان بیاورد. از BP حتی می‌توانید وسط نبرد هم استفاده کنید و با آن برای خود یک جلیقه، یک RPG و یا هر آیتم دیگری تهیه کنید. محیط‌هایی که در قسمت آنلاین بازی میدان‌های جنگ هستند شامل شهرها، زیرزمین‌ها، بزرگراه‌ها و مناطق روستایی و حومه‌ی شهر می‌شود. پیش‌تر گفتیم که نقشه‌ی بزرگ بازی به بازیکن اجازه‌ی پیاده‌سازی هر تاکتیکی را می‌دهد و استفاده از اسنایپر که در Campaign بازی کمک زیادی به بازیکن نمی‌کند هم یکی از همین تاکتیک‌هاست. در اکثر محیط‌ها اماکن بلند برای تک‌تیرانداز‌ها دیده می‌شود. نقاط کوری که به راحتی نمی‌توان آن‌ها را پیدا کرد و پس از شلیک هم می‌توان پشت سنگر‌ها قایم شد. برای این‌که بتوانید بهترین عملکرد را در هر مپ داشته باشید اول باید آن‌را به خوبی بشناسید که این موضوع نیازمند چندبار تجربه‌ی مپ مورد نظر است. پس اگر در تلاش‌های ابتدایی نتوانستید کاری از پیش ببرید از تلاش دست نکشید و مطمئن باشید با کمی بازی کردن و آشنا شدن با محیط می‌توانید به یک جنگجوی قهار تبدیل شوید. همان‌طور که گفتیم قسمت آنلاین بازی دو مد اصلی دارد. اولی Ground Control بود و دیگری Team Deathmatch. ماکزیمم تعداد بازیکنان مد اول ۳۲ و مد دوم ۲۴ نفر است.

اینجا Oasis نام دارد. Oasis مقر نیروی American Resistance است.

سکوت کن، به یاد قدرتی که ویران شد

همان‌طور که اشاره کردیم طراحی بازی فوق‌العاده است. خرابی، ناامیدی، مرگ، فقر و هرچیز دیگری که در یک جنگ واقعی رخ می‌دهد را می‌توانید در طراحی محیط‌های مختلف Homefront ببینید. فضاسازی فوق‌العاده‌ی بازی مثال‌زدنی است و نمونه‌ی آن‌را به شخصه در هیچ بازی دیگری ندیدم. خرابه‌های متروکه، دیوار‌های ویران و سنگ‌ریزه‌های ناشی از خرابی محیط را همه‌جا مخصوصا خیابان‌ها می‌توانید ببینید. خبری از ساختمان‌های باشکوه نیست و از آمریکای مقتدر چیزی جز چند تکه سنگ باقی نمانده. می‌خواهم بگویم سعی نکنید از فضاسازی و طراحی هنری بازی ایراد بگیرید. البته گرافیک هنری را اگر به همین چند مورد محدود کنیم باید بگویم بی‌نظیر است ولی مشکلات زیادی در این زمینه دیده می‌شود. در واقع Homefront را می‌توان یک بازی با گرافیک نه‌چندان خوب دانست. به جز چند شخصیت اصلی که البته طراحی چندان جالبی ( از نظر گرافیکی ) ندارند بقیه‌ی دشمنان بازی کلا صورت ندارند! مشخصا سازندگان نتوانسته‌اند از عهده‌ی چهره‌پردازی کلیه‌ی شخصیت‌های بازی برآیند و این ضعف کاملا مشهود است. به هیچ شکلی نمی‌توان از کیفیت پایین طراحی سربازان دشمن دفاع کرد. نیروهای KPA نه تنها صورت درست حسابی ندارند، بلکه طراحی لباس خوبی هم در آن‌ها دیده نمی‌شود. همان‌طور که گفتیم سازندگان تنها روی چند شخصیت اصلی بازی وقت گذاشته و آن‌ها را هم عالی از آب درنیاورده‌اند. دشمنانی که مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرند هیچ شباهتی به سربازان واقعی و زخمی ندارند. هرچقدر عملکرد Homefront در ساختن یک محیط جنگی قوی و طبیعی بوده به همان اندازه در موردی که راجع بهش صحبت کردیم ضعیف کار کرده است. جلوه‌های بصری بازی گاهی فوق‌العاده و گاهی به شکل آماتور‌گونه‌ای مصنوعی هستند که برای هر دو حالت هم مثال آوردیم. گرافیک فنی بازی هم تعریفی ندارد. معمولا با آوردن عبارت گرافیک فنی اولین کلمه‌ای که به ذهنتان خطور می‌کند واژه‌ی باگ است. بله بازی باگ هم دارد ولی نه آنقدری که بخواهد آزارتان دهد. باگ‌های بازی عملا روی عملکرد بازیکن تاثیری نمی‌گذارند مگر موارد خاصی که از هر ۱۰۰ نفر برای یک نفر رخ می‌دهند. تخریب‌پذیری محیط از نکات منفی بازی است. هیچ‌کس انتظار ندارد نه تنها Homefront، بلکه هر بازی دیگری بتواند در تخریب‌پذیری به پای Battlefield برسد. ما هم این‌جا نمی‌گوییم Homefront باید چیزی مثل BF را در این زمینه به نمایش می‌گذاشت ولی حداقل، باید گلوله‌ها تاثیری روی سنگر و سنگ و دیوار و چوب بگذارند. هرچند گاهی با پرتاب نارنجک یک سنگر به طور کلی نابود می‌شود ولی هیچ چیز تدریجی در خرابی یک سنگر نمی‌بینیم. سنگر یا صفر است یا صد! این مشکلی است که بهتر بود قبل از انتشار حل گردد. صحبت از نارنجک شد. کیفیت انفجار یک نارنجک، تانک یا هر ماده‌ی منفجره‌ی دیگری در Homefront قابل قبول که نه، واقعا خوب است. افکت‌های آتش در بُعد گرافیکی بازی یک نقطه قوت به شمار می‌روند. با این‌که کشتن دشمنان با تفنگ واقعا مصنوعی طراحی شده، ولی انفجار‌ها رنگ واقعیت را دارند. بزرگترین مشکل گرافیکی بازی مربوط به همان طراحی NPC‌ها بوده که به معنای واقعی کلمه افتضاح است.

صدای ترسناک مرگ

کمتر بازی‌ای را می‌توان یافت که در بخش صدا‌گذاری و موسیقی مشکلی داشته باشد. شخصیت رابرت که کلا حرف نمی‌زند و صداپردازی شخصیت‌های اصلی بازی هم مشکلی ندارد. آقای Tom Pelphrey وظیفه‌ی صداپردازی Connor و Hannah Cabell هم چنین وظیفه‌ای را برای شخصیت مونث بازی برعهده داشته‌اند. آهنگ‌ساز بازی آقای Matthew Harwood هم خاطرات دراماتیکی را برای بازیکن رقم می‌زند. به طور کلی بازی ۱۱ ترک فوق‌العاده داشته که هرکدام در جای خود مورد استفاده قرار می‌گیرند. هنگام جنگ، صدای گلوله فضا را پر کرده و برخلاف برخی شوتر‌های اول شخص، صدای تفنگ‌ها هم طبیعی است و به بازیکن ضدحال نمی‌زند. صدای انفجار‌ها هم به همین ترتیب بوده و ایرادی بر آن‌ها وارد نیست.

از اینجا برو رفیق. اینجا هیچکس برنده نشده.

و امیدهایی که بر باد رفت…

Homefront اگر بد است یا خوب، اما منحصر به فرد است. Homefront چیز‌هایی را در خود دارد که در هیچ شوتر دیگری یافت نمی‌شود. Homefront یک فیلم هالیوودی نیست، یک زندگی واقعی است. ما را گول نمی‌زند، جنگ را زیبا جلوه نمی‌دهد، واقعیت‌ها را برایمان بازگو می‌کند. نمی‌گویم اگر سنتان زیر ۱۸ سال است این بازی را تجربه نکنید. چیزی را عوض نمی‌کند. فقط می‌گویم بدانید Homefront بیش از شوتری که تا به حال بازی کرده‌اید خشن است. خوی حیوانی جنگ را نشان می‌دهد و مردمی که یکی پس از دیگری می‌میرند بدون هیچ دلیلی. شاید تنها بخاطر این‌که در کشور مهاجم یا مدافع متولد شده‌اند. Homefront خیلی کوتاه است. نهایتا دو روزه به پایان می‌رسد ولی خاطرات آن تا سالیان دراز برای کسی که بازی را فهمیده باشد باقی می‌مانند. به عنوان یک منتقد نمی‌توانم بیش از این از این بازی تعریف کنم ولی به عنوان یک بازیکن بدون این‌که بترسم واقعیت را می‌گویم; Homefront بهترین شوتر اول شخصی است که تا به حال تجربه کرده‌ام. نقاط قوت و ضعف را مفصل توضیح دادیم و به صورت خلاصه در پایین خواهیم دید. بازی تمام شد و رفت پی کارش دی وی دی‌هایش هم وارد کلکسیون رنگارنگ بازی‌هایمان شدند. فردا می‌روم به دوستم می‌گویم Homefront را تمام کردم و از خوبی‌ها و بدی‌هایش برای هم سن و سالانم می‌گویم. هر آن‌چه در کمتر از ۱۰ ساعت بازی کرده‌ام را تعریف می‌کنم و آن‌ها را ترغیب به بازی می‌کنم. اما آیا چیزی هم از بازی فهمیدم یا فقط تمام شد و رفت؟ آن‌همه لکه‌های خون و کیسه‌های جسد و شوربختان بی‌گناهی که کشته شدند چیزی را به من فهماندند؟ یک محیط پژمرده و امیدی که تنها کورسویی از آن باقی مانده چیزی را می‌خواهد به من بگوید؟ هرکه تفسیر خودش را دارد، شما هم برای خودتان بازی را تفسیر کنید ولی من می‌گویم از Homefront خیلی چیز‌ها فهمیدم که خلاصه‌ی همه‌ی آن‌ها یک جمله است… جنگ هرگز زیبا نیست.

گیمفا

  • Last Day of June

    بررسی بازی Last Day of June

    بررسی بازی Last Day of June بازی‌های ویدیویی علاوه بر اینکه یک مدیوم تعاملی هستند و از این…
  • A Hat In Time

    بررسی بازی A Hat in Time

    بررسی بازی A Hat in Time ۲۰۱۷ یک سال عالی برای پلتفرمرها بود. ریمستر کرش بندیکوت، کاپهد و …
  • PlayerUnknown’s Battlegrounds

    بررسی بازی PlayerUnknown’s Battlegrounds

    بررسی بازی PlayerUnknown’s Battlegrounds برخی بازی‌ها هستند که به ناگاه موجی از بازی…
  • DANGANRONPA V3: KILLING HARMONY

    نقد و بررسی بازی DANGANRONPA V3: KILLING HARMONY

    نقد و بررسی بازی DANGANRONPA V3: KILLING HARMONY ماهیت اصلی سری Danganronpa، همیشه تقابل ا…
  • Finding Paradise

    بررسی بازی Finding Paradise

    بررسی بازی Finding Paradise وقتی که چند سال پیش شانس تجربه بازی To the Moon را داشتم، با ا…
  • CALL OF DUTY

    نقد و بررسی Call of Duty: WW2

    نقد و بررسی Call of Duty: WW2 پس از سفرهای بسیار به زمان‌های متعدد در ادوار مختلف آینده، ه…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *