اگر شماره فروردین ماه مجله شبکه (شماره 191) را مطالعه کرده باشید، بهخوبی از این موضوع اطلاع دارید که در آن شماره مقالهای در ارتباط با رابطهای مغز و کامپیوتر منتشر کردیم. در آن مقاله به معرفی استارتآپهایی پرداختیم که بهطور جدی در حوزه مغز و اعصاب وارد شدهاند. استارتآپهایی که هریک از آنها بهدنبال طراحی رابط مغز و کامپیوتری هستند که تأثیر شگرفی در بهرهوری مغز انسانها خواهد داشت. اما در همین ارتباط ایلان ماسک نیز برنامههای ویژهای دارد. این کارآفرین و میلیاردر بزرگ بهدنبال آن است تا رابط مغز و کامپیوتر ویژهای را طراحی کند که در درازمدت به انسانها کمک کند فعالیتهای روزمره خود را بهشکل مطلوبتری انجام دهند و با هوش مصنوعی به تعامل بپردازند. در همین ارتباط او شرکتی بهنام نورالینک (Neuralink) تأسیس کرده است.
هدف از تأسیس شرکت نورالینک توسعه رابطهای مغز و کامپیوتر است. فناوری پیشرفتهای که به انسانها اجازه خواهد داد بهشکل دقیقتری با کامپیوترها به تعامل بپردازند. وال استریت ژورنال در گزارشی به بررسی این موضوع پرداخته است که ایلان ماسک مدیرعامل موفق شرکتهای اسپیس ایکس و تسلاموتورز در نظر دارد در یک بازه چهار ساله مغز انسان را از طریق توسعه دستگاههایی در ابعاد بسیار ریز میکروسکوپی به سامانههای کامپیوتری متصل کند. بر همین اساس، ماسک سرمایهگذاری قابل توجهی در این زمینه انجام داده است. جزئیات مربوط به این شرکت هنوز بهطور عمومی منتشر نشده است.
نخستین بار نشریه وال استریت ژورنال بود که اعلام کرد ماسک چنین شرکتی را تأسیس کرده است. این نشریه در گزارش خود اعلام کرد نورالینک شرکتی است که در زمینه پژوهشهای پزشکی فعالیت خواهد کرد. در حال حاضر، تمام سرمایه این شرکت از سوی ایلان ماسک تأمین میشود، اما وی بهدنبال آن است تا سرمایهگذاران دیگری را نیز وارد هیئت مدیره این شرکت کند. وال استریت ژورنال در گزارش خود به این نکته اشاره کرده بود که شرکت نورالینک بهدنبال آن است تا سرمایه مورد نیاز خود را از طریق صندوق سرمایهگذاری پیتر تیل تأمین کند. پیتر تیل بهواسطه حمایتش از ایدههای عجیب و غریب شهرت بالایی دارد. تیل از جمله افرادی است که برای نخستین بار از ایده گردباد مصنوعی حمایت کرد. در نتیجه جای تعجب نیست که او از ایده توری عصبی (Neural Lace) که از سوی ایلان ماسک پیشنهاد شده است، پشتیبانی کند. (شکل 1)
شکل 1- ماسک بر این باور است که ما در 4 یا 5 سال آینده به فناوری توری عصبی دست پیدا خواهیم کرد.
نورالینک چگونه شرکتی است؟
این شرکت همان گونه که از نامش مشخص است در ارتباط با فناوریهای عصبی و مغزی فعالیت میکند. در همین راستا نورالینک موفق شده است تعدادی از متخصصان برجستهای که در زمینه کار با الکترودهای مغزی سابقه فعالیت دارند را همراه با تعدادی از متخصصان حوزه فیزیولوژی مغزی استخدام کند. البته در بخش استخدامی این شرکت به 15 فرصت شغلی دیگر نیز اشاره شده است. این شرکت در درجه اول بهدنبال آن است که بهسراغ درمان بیماریهای خاص همچون بیماری صرع برود. اگر این شرکت با راه حل توری عصبی و کاشتنیهای مغزی موفق شود پیشرفتهایی در زمینه درمان بیماری صرع، پارکینسون یا افسردگی ابداع کند، این شانس را به دست خواهد آورد تا فناوری فوق را در قالب یک رویکرد پزشکی موفق به ثبت برساند.
با وجود این، تیم متشکل از متخصصان شرکت نورالینک جزء نخستین تیمهایی نیستند که سعی دارند به چنین فناوری پیشرفتهای دست پیدا کنند. (شکل 2) تیمی متشکل از پژوهشگران دانشگاه هاروارد مقالهای را در نشریه نیچر به چاپ رساندند که نشان میداد آنها موفق شدهاند الکترودهای عصبی را درون مغز یک موش تزریق کنند. این تیم در آزمایش خود موفق شدند پس از کاشت این الکترودها در مغز موش، فعالیتهای مغزی این موجود را اندازهگیری کنند. اما توری مغزی کاربردی فراتر از پزشکی دارد. ماسک بر این باور است که توری مغزی در آینده به انسانها این توانایی را خواهد داد تا فعالیتهای مغزی خود را همتراز با ماشینها نگه دارند. ماسک میگوید: «رابط مغز و کامپیوتر به ما اجازه میدهد با هوش مصنوعی همزیستی مسالمتآمیزی داشته باشیم.» اما سؤال اصلی این است که این فناوری چه زمانی مغز ما را به چیزی فراتر از نمونه زیستی خود تبدیل خواهد کرد؟ ماسک میگوید برای آنکه بتوانیم به یک رابط مغزی معنادار دست پیدا کنیم، به چیزی حدود 4 تا 5 سال زمان نیاز خواهیم داشت. ماسک سال گذشته میلادی در ارتباط با توری مغزی گفته بود: «هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی در آینده نزدیک آنچنان قدرتی به ماشینها خواهند داد که تنها بهواسطه بهروزرسانی مغزی و از طریق کاشتنیهای عصبی قادر خواهیم بود با هوش مصنوعی برابری کنیم».
دستیابی به چنین فناوری پیشرفتهای با چالشهای متعددی همراه است. پژوهشگران حوزه علوم اعصاب بر این باور هستند که ما با دو مشکل بزرگ روبهرو هستیم، اول آنکه میزان درک ما از تعامل سلولهای عصبی با یکدیگر بسیار کم است و دوم آنکه روشهایی که امروزه برای جمعآوری دادههای عصبی مغزی مورد استفاده قرار میگیرند هنوز در ابتدای راه قرار دارند و بر همین اساس به تعدادی داوطلب در این زمینه نیاز است.
پژوهشگران فیسبوک بهتازگی مقالهای را منتشر کرده و در آن یادآور شدند که از طریق یک الگوریتم هوشمند مترجم جدید موفق شدهاند متنها را نُه بار سریعتر از عامل انسانی ترجمه کنند. جالب آنکه این الگوریتم نه تنها این کار را با دقت بسیار بالایی انجام میدهد، بلکه در مقایسه با نمونههای مشابه از کارایی بسیار بالایی برخوردار است. الگوریتمهای ترجمه متعارفی که این روزها مورد استفاده قرار میگیرند در یک لحظه قادر هستند یک لغت یا یک عبارت را ترجمه کنند. بهعبارت دقیقتر در هر لحظه قادر به ترجمه یک جمله هستند. اما برای آنکه فرآیند ترجمه بهبود پیدا کند، پژوهشگران فیسبوک به الگوریتم خود یاد دادند پیش از آنکه فرآیند ترجمه را آغاز کند، در ابتدا گروهی از لغات را توأمان با یکدیگر ترجمه کند. اما این گروه از پژوهشگران کار خود را به این مورد محدود نکردند. آنها همچنین در حال طراحی الگوریتم پیشرفتهای هستند که قادر است تصاویر را تحلیل و همزمان نوشتار درون تصاویر را ترجمه کند. این هدفی است که پژوهشگران آزمایشگاه فیسبوک بهدنبال دستیابی به آن هستند. فناوری پیشرفتهای که آن را Multi-top attention نامگذاری کردهاند. فناوری به کار گرفته شده از سوی این گروه بهشکل قابل توجهی سرعت و کیفیت ترجمه متنها را افزایش خواهد داد. رویکردی که از سوی پژوهشگران فیسبوک در حال پیگیری است، بهوضوح این سیگنال را برای ما مخابره میکند که شبکههای عمیق عصبی بهخوبی در برخی وظایف به درجه استادی رسیدهاند. پژوهشگران این آزمایشگاه حتی ابراز امیدواری کردهاند که این الگوریتم عمیق عصبی بتواند در زمینه خلاصهسازی اسناد، سامانههای محاورهای و پاسخگویی به سؤالات نیز موفق ظاهر شود.
توری عصبی در حالت کلی خود به مجموعه الکترودهای بسیار نازکی اشاره دارد که در جمجمه انسان کاشته میشوند. این الکترودها قادر هستند فعالیتهای مغزی را مورد نظارت قرار دهند. برای آنکه توری عصبی در مغز کاشته شود، باید سوزنهای بسیار بسیار نازکی به کار روند که وارد مغز شده و توری را درون مغز تزریق کنند. این توری بهمرور زمان با بافتهای مغزی ادغام شده، رشد پیدا کرده و حتی ممکن است تغییر اندازه دهد. درنهایت نیز به مغز انسان اجازه خواهد داد بهطور مستقیم به اینترنت متصل شود و در آینده تعامل مستقیمی با سامانههای هوش مصنوعی داشته باشد. البته چنین ایدهای در حال حاضر بیشتر جنبه نظری دارد، اما در حوزه پزشکی در مقطع کنونی آرایههایی از الکترودها و کاشتنیها در مغز بیماران کاشته میشود تا وضعیت بیماری آنها را بهبود بخشد. اما کارکرد این سامانهها با ایدهای که از سوی ماسک ارائه شده است، تفاوت بسیاری دارد. ماسک بهدنبال آن است در آینده هوش انسانی را با هوش مصنوعی همتراز کند و در ادامه این توانایی را در اختیار دانشمندان و پزشکان قرار دهد تا به بازیابی اطلاعات مغزی بیماران بپردازند. ایده ماسک برپایه این نظریه قرار دارد که ما برای انجام بسیاری از کارها از محدودیتهای فیزیکی خود رها شویم و بهجای آنکه بخشی از کارها را با دست انجام دهیم، از نیروی فکر و اندیشه خود استفاده کنیم.
ماسک سال گذشته میلادی در جریان برگزاری کنفرانس Recoded’s Code و اجلاس جهانی دولتها در شهر دبی گفت: «در آینده تعامل ما با ماشینها شکل عمیقتری به خود خواهد گرفت. این تعامل عمیق به ما اجازه خواهد داد بهشکل ملموستری از سامانههای محاسباتی استفاده کنیم. این تعامل نزدیک بهواسطه پهنای باند بسیار بالایی است که در اختیار ما قرار خواهد گرفت. در آن زمان هوش زیستی و هوش مصنوعی با یکدیگر ادغام خواهند شد. اگر بتوانیم رابط مغز و کامپیوتری را طراحی کنیم که قادر باشد با ماشینها به تعامل بپردازد، از قیام رباتها ممانعت به عمل خواهیم آورد. این فناوری پتانسیل این را دارد تا فرآیند رهایش داروها در بخش مشخصی از مغز انسان را هدایت کند و به ما اجازه خواهد داد تا سیگنالها را بهصورت بیسیم برای گوشی هوشمند خود ارسال کنیم».
ماسک بر این باور است که ما تا رسیدن به چنین فناوری پیشرفتهای تنها 4 یا 5 سال زمان نیاز داریم. با وجود این، برای آنکه بتوانیم از این فناوری در جهت اتصال هوش مصنوعی به مغز استفاده کنیم، راه طولانی پیش رو داریم.