“دارک سولز زندگی ام را تغییر داد” مقدمه های زیادی را این گونه آغاز کرده ام. و البته این آخرین بار نخواهد بود که نوشته هایم این گونه آغاز می شوند. حقیقتا سه گانه ای که “هیدتاکا میازاکی” پایه گذاری اش کرد از مفاخر ویدئو گیم است و جزو سری بازی هایی است که نه تنها خود درخشیدند بلکه تا همیشه نیز تاثیرشان را بر روی بازی های دیگر صنعت خواهند گذاشت. امروزه سازندگان بسیاربزرگ و حتی بازی های بسیار بزرگ و اصل و نسب دار الگو گیر این سه گانه هستند. و بازی هایی که ان را به استادی برمی گزینند نه تنها با گذر زمان کم نشده اند بلکه به تعدادشان افزوده نیز شده. هر از گاهی عنوانی از راه می رسد و تصمیم می گیرد تعدادی از المان های دارک سولز را قرض بگیرد. گاهی هم هستند آثاری که تصمیم دارند همه چیز بازی را قرض بگیرند! امروز می خواهم درباره ی عنوانی بنویسم که نود و نه درصد خود را مستقیما وقف دارک سولز کرده. عنوانی که مچون یک بسته ی الحاقی بسیار بزرگ است که اثر میازاکی را به دنیایی مکانیکی می برد. شاید در ابتدای مواجهه با The Surge چندان ذوق زده نشوید. حق دارید چون تجربه ثابت کرده “هر بازی سختی دارک سولز نمی شود”. اما بگذارید خیالتان را در این مورد راحت کنم. The Surge یک دارک سولز ناقص ولی خوب است.

The Surge یکی از پنج نقش آفرینی برتر سال.

قصه و ماجرای The Surge همچنان پیرو راه دارک سولز است. خوشبختانه بازی در الگو گیری هر گونه حماقت را کنار گذاشته و به جای به خرج دادن خلاقیت های افتضاح و خام در روایت داستان (که معمولا از سازندگان جوان سر می زند) مستقیما به سراغ متد استاد رفته اند و آن را سرمشق قرار داده اند. The Surge داستان مرد فلجی است که بوسیله ی تکنولوژی و دم و دستگاه یک کمپانی بزرگ مجددا رنگ زندگی طبیعی را می چشد و موفق می شود روی دو پای خود بایستد. اما زمانی که از عمل جراحی فارغ می شود خود را در دنیایی کاملا متفاوت می بیند. کارخانه ای مملو از آهن پاره و دنیایی که به کلی از هم پاشیده. به دلایلی نامشخص عده ای از حضار محترم روباتی و حتی انسانی نیز قصد جان او را دارند و حتی مشخص نیست چرا.
در این بازی هم با روایتی رمزگونه، مبهم و عجیب و غریب طرفیم که به سادگی در اختیار شما قرار نمی گیرد. بلکه باید خودتان به دنبال آن بروید. داستان بازی را باید با پیگیری فایل های صوتی، توضیحات آیتم ها و اتفاقت و دیالوگ های زنده دریابید. روشی که بازی های دارک سولز پیشتر آن را بنیان گذاری کرده اند و باید گفت از بهترین روش های روایت قصه است.

شخصیت اصلی با ویلچر به سمت کمپانی Creo می رود. پس از چند دقیقه چشم به هم می زنید و میبینید او سر حال و شاداب بر روی دو پا در حال شاخ و شانه کشیدن برای روبات های مکانیکی است. به این می گویند فصل افتتاحیه ی طوفانی!

بازی پیرو بی چون و چرای سری سولز بوده و تقریبا تک تک مکانیک ها و ویژگی هایش را مستقیما از این سری کپی و پیست کرده. اینجا هم با همان داستان بنفایر های متعدد، مرگ های پرتعداد و دنیای سر سخت و تاریک و حشی روبرو هستیم و باید هر طور شده راهی پیدا کنیم تا اولا خودمان زنده بمانیم و ثانیا بتوانیم اهداف و کوئست ها را به سر انجام برسانیم. بازی با کنترل شخصیت اصلی به صورت فلج و بر روی ویلچر آغاز می شود. چشمتان را که روی هم می گذارید و باز می کنید کارکتر تان سرحال و شاداب و بر روی دو پا مشغول شاخ و شانه کشیدن برای روبات های غول پیکر است. اولین چیزی که با ان آشنا می شوید مبارزات بازی هستند. پس از چند دقیقه یا حتی چند ثانیه کاملا متوجه خواهید شد مبارزات در The Surge نسخه ای مکانیکی شده از مبارزات دارک سولز هستند. هسته ی اصلی مبارزه ها بر پایه ی دو ضربه ی قوی و آرم و یا ضعیف و سرعتی بنا شده و همینطور جای خالی دادن و یا همان داج (Dodge) خودمان نیز نقشی کلیدی دارد. سازندگان برای این بخش توانایی دفاع و ایستادن در برابر ضربات را نیز برایتان قرار داده اند اما این مکانیزم صرفا در رویارویی با ضربات سبک تر کارایی خواهد داشت و درباره ی ضربات سنگین تر عواقبی نه چندان خوش آیند دارد. به همین خاطر تمرکز بسیار بیشتر از آنچه بر روی دفاع باشد، بر روی داج کردن است. این موضوع احتمالا باعث می شود برخی مبارزات بازی را بیشتر به آثاری چون بلادبورن (Bloodborne) شبیه بدانند. در هر صورت فرقی نمی کند. مهم این است که بازی توانسته با پیاده سازی نسبتا تمیز این سیستم مبارزات بازی خود را روان تر و قابل پذیرش تر کند و زیر بار سیستم های نچسب و من در آوردی ای که در بازی های نقش افرینی “جوان ساز” شاهدشان هستیم نرفته اند. در این بازی سیستم HUD شباهت بسیار زیادی به بازی های دارک سولز دارد. اولین نواری که در بالای صفحه مشاهده می کنید در واقع همان نوار سلامتی یا HP شما است. هر مقدار که ضربه بخورید مقداری از ان کم می شود تا این که به آخر برسد و به دیار باقی بشتابید. البته راه هایی نیز در نظر گرفته شده تا در میان بازی بتوانید ان را مجددا پر کنید. چیزی شبیه همان Estus Flask خودمان که بعدا درباره ی آن مفصلا حرف خواهیم زد. دومین نواری که مشاهده اش می کنید نوار استقامت یا استامینا (stamina) است. این نوار در حالت عادی همیشه پر است و در صورتی که کار هایی که انرژی نیاز دارند انجام دهید مقداری از آن کاسته می شود. کار هایی مانند ضربه زدن یه دشمنان، دفع کردن ضربات آن ها بوسیله ی دفاع کردن، جای خالی دادن از حملات دشمنان و دویدن با سرعت زیاد. در صورتی که برای چند لحظه این موارد را انجام ندهید و کاری با نوار استامینایتان نداشته باشید خواهید دید که با سرعتی مشخص (که بست به توانایی ها و امکانات شما کم و زیاد می شود) شروع می کند به پر شدن. هر چه استامینایتان بیشتر باشد بیشتر می توانید کار های گفته شده را انجام دهید. این نوار در واقع نقشی بسیار مهم را در بازی ایفا می کند و یکی از مهمترین اهرم هایی است که بازی با استفاده از آن شما را محدود می کند. با این نوار شما مجاز نیستید دشمنان را زیر ضربات پیاپی و بی رحمانه تان بگیرید و باید حواستان باشد که اگر استامینا خالی شود دیگه توانایی جای خالی دادن ندارید. آن وقت است که دشمن عزیز هم نامردی نمی کند و اسلحه اش را فرو می کند درون شکمتان. این نوار اهرمی برای کنترل دفاع ضربات نیز هست و باعث می شود نتوانید تا هر جا که دلتان خواست در حالت دفاعی بمانید. زمانی که ضربه ای دریافت کنید مقداری از استامینای شما کاسته می شود. در این حالت اگر بلافاصله ضربه ی دیگری دریافت نکنید قاعدتا انتظار دارید که طبق معمول استامینای شما شروع کند به پر شدن. این اتفاق رخ می دهد اما با سرعتی بسیار کمتر از حد معمول. دلیل آن این است که شما هنوز در حالت دفاعی هستید. ماندن در این حالت باعث می شود استامینا با سرعت کمتری پر شود و در نتیجه این گونه بازی شما را مجبور می کند از لاک دفاعی بیرون آیید.

مبارزات بازی نسخه ای کپی و پیست شده از سری دارک سولز است. منتها با یک تفاوت بزرگ. این بار قابلیت قطع کردن اعضای بدن همه چیز را عوض کرده.

به همین خاطر است که نمی توانید هر زمان که دلتان خواست با دفاع کردن و در واقع قایم شدن در پشت سپر دست هایتان از ضربات فرار کنید. این گونه بازی شما را به جای خالی دادن نیز تشویق می کند و اگر سعی کنید کمی هم این روش را امتحان کنید خواهید دید که گرچه تمرکز بسیار بیشتری نیاز دارد اما هم به صرفه تر است و هم بسیار راحت تر. سومین نواری که در اختیارتان قرار گرفته نواری است به نام Energy. این مورد در بازی های دارک سولز دیده نشده و سازندگان بازی آن را اضافه کرده اند. این نوار در حالت معمولی کاملا خالی است. هنگامی که شما به دشمنانتان ضربه ای وارد کنید و وارد زنجیره ی کمبو ها شوید ذره ذره به این نوار افزوده می شود. این که چقدر به این نوار اضافه می شود و با چه سرعتی پر می شود بستگی دارد به ویژگی های اسلحه و چیپ هایی که روی کارکتر خود اعمال کرده اید. (به این مسئله نیز خواهیم پرداخت) زمانی که این نوار به حد مشخصی برسد شما قادر هستید تا اعمال مشخصی را انجام دهید. اعمالی که معمولا باعث صدمه زدن های جدی و کم زحمت به دشمن می شوند. نوار انرژی استفاده های مختلفی دارد و یکی از آن ها اجرای فینیشر های خشن و قدرتمند بر روی دشمن است. مورد بسیار مهم دیگری که وابستگی بسیار زیادی به این نوار دارد درون های شما (Drone) هستند که یکی از ابزار های بازی برای متنوع کردن مبارزه ها و البته اندکی متفاوت کردن آن با دارک سولز است. شما می توانید در گوشه و کنار محیط بازی درون های مختلفی پیدا کنید که هر یک از آن ها شیوه ی کار متفاوتی دارد و به نوعی خاص برای شما مفید است. برخی از آن ها صدمات از راه دور وارد می کنند و برخی دیگر نیز مخصوص مبارزات از نزدیک هستند. برخی نیز فواید دیگری دارند که در طول مراحل به درد شما خواهد خورد. این درون ها معمولا همگی با نوار انرژی کار می کنند و فعالیتشان بستگی به این نوار دارد. مثلا درون هایی که برایتان صدمات Ranged یا از راه دور وارد می کنند بدون نوار انرژی حتی قادر نیستند حرفتان را از خواب بیدار کنند. اما اگر به اندازه ی کافی انرژی خرجشان کنید خواهید دید که قدرت واقعی شان چیست. نوار انرژی کاربرد های زیادی برای شما دارد و به نفعتان است برای استفاده از آن برنامه ریزی کنید تا بتوانید در این دنیای بههم ریخته زنده بمانید.

مراحل نیز ساختاری دارک سولز گونه دارند. دشمنان سر سخت، مینی باس های کابوس و صد البته باس های…

مهمترین و بزرگترین تفاوتی که The Surge با دارک سولز دارد ویژگی ای است که به مبارزات بازی افزوده شده. ویژگی ای که نه تنها در بازی های میازاکی نمی توان ان را دید بلکه شخصا تابحال مشابهش را در بازی دیگری ندیده ام. اگر خاطرتان باشد در دارک سولز می توانستیم با قفل کردن هدف بر روی دشمن مورد نظر اتک ها و اسپل هایمان را مستقیما به خود او وارد کنیم. بازی بین این که اتک یا اسپل به کدام قسمت از بدن دشمن وارد می شد تفاوت قائل می شد و برخی از ضربات که به مکان های حساس تر بر خورد می کردند تاثیر گذاری بیشتری داشتند. اما این دست بازیباز نبود که بتوان تنظیم کند ضربه اش را به کجا وارد کند. خب در این بازی این ویژگی وجود دارد و بازیبازان می توانند پس از قفل کردن هدف روی دشمن مورد نظر تعیین کنند که ضربه ی وارده قرار است دقیقا به کجا اصابت کنند. درمورد اهداف انسانی گزینه ها مشخص اند. بازیباز باید از میان سر، بخش سینه و شکم، دست چپ و راست و پای چپ و راست یک مورد را انتخاب کند و ضربه هایش را وارد کند. درباره ی هدف های روباتی و کسانی که بدنشان شکل ثابت و درست و حسابی ندارد باید گفت که آن ها هم بر حسب ماهیتشان قطعه هایی دارند که شما قادرید با انتخابشان به آن ها ضربه بزنید. گاهی اوقات اصلا همین قطعه ها نقطه ضعف دشمنان هستند و حتی گاهی نیز با وارد کردن صدمه به قطعه ای خاص موفق می شوید آن عضو را قطع کنید تا دشمنتان ضعیف شود. درباره ی هدف های انسانی نیز همین موضوع مطرح است. با توجه به تکه های زرهی که در بازی پیدا می شود دشمنان هم از تکه های مشخصی بهره می برند. و در بسیاری از اوقات دشمن مورد نظر یک یا چند عضو بی پوشش دارد. مثلا ممکن است او پوشش بندش را کامل به تن کرده باشد اما هیچ کلاخود یا Helmet ای نداشته باشد. در این صورت بخش سر او به عنوان نقطه ی ضعفش شناخته می شود و ضربه زدن به آن نقطه صدمه ی بسیار بیشتری وارد می کند. این سیستم به شما اجازه می دهد تا تشخیص دهید که دشمنتان چه ضعف هایی دارد و در صورتی که زورتان به او نمی رسد بتوانید از راه مشخص او را از پای در بیاورید. اما همیشه نباید به نقطه ی ضعف دشمن ضربه زد. چرا؟ در این بازی در صورتی که سلامتی حرفتان را به حد مشخصی برساند و نوار انرژی تان هم تا حد مشخصی پر باشد می توانید بر روی او فینیشر های خشن اجرا کنید. اگر بر روی عضو خاصی تمرکز کرده باشید کاکتر شما حین اجرای فینیشر عضو مورد نظر را نیز قطع می کند. اگر این عضو پوشش و زرهی نداشته باشد و در واقع جزو همان نقاط ضعف باشد چیزی به شما تعلق نمی گیرد و اتفاق خاصی هم نمی افتد. اما اگر موفق شوید یکی از بخش های پوشش دار را برش بزنید بازی به شما آن قطعه از پوشش را به صورت “خراب شده” خواهد داد. این قطعه ی خراب شده در اصل نقش یک بلو پرینت (Blueprint) را بازی می کند. بلو پرینتی که می توانید با آن همان قطعه را با موفقیت بسازید و از آن استفاده کنید. پس چه شد؟ خیلی جالب شد! شما می توانید با قطع کردن اعضای زره دار حریفانتان زره های آن ها بخش را بدست اورده و پس از کرفت کردن از آن استفاده کنید. دیگر لازم نیست همانند دارک سولز خدا خدا کنید که بازی هنگام فارم کردن دشمن مقابل آیتم مورد نظر را به شما تقدیم کند. این بار می توانید خودتان دست به کار شوید و با برش زدن اعضای دشمن زرهش را تصاحب کنید. برای به دست اوردن همه ی بخش های یک زره لازم است یک سر، یک دست راست یا چپ یک پای راست یا چپ و یک قطعه ی بدنه ببرید. که قاعدتا به چند دشمن و یا چند بار فارم کردن یک دشمن نیاز دارد. این سیستم گرچه اندکی پیچیده و در اوایل گیج کننده بنظر می رسد اما هنگامی که به آن عادت کنید بسیار اعتیاد آور و لذت بخش خواهد شد. هر بار که دشمن جدیدی را می بینید و از لباس و زرهش خوشتان می آید می توانید به جای این که بگویید: “از کجا خریدی؟” خودتان دست به کار شوید و لباس را تنش قاچ بزنید! به همین خوشمزگی.

باس های خیلی Badass ای انتظارتان را می کشند.

این بازی دنیایی بزرگ و تو در تو دارد. دنیایی که خیلی خیلی سخت است که بخواهید همه ی گوشه هایش را کشف کنید و به همه جای آن سرک بکشید چون پر است از راه های مخفی و دالان های مختلف که سر زدن به همه جای آن بسیار سخت است و اراده ی بالایی می خواهد! این بازی نیز همانند دارک سولز اولویت بسیار بسیار بالایی را برای جست و جو و اکتشاف در نظر گرفته و فقط و فقط در صورتی می توانید موفق شوید که محیط ها را وجب به وجب شخم زده باشید. در این بازی قطع کردن اعضای دشمنان تنها راه برای به دست اوردن اسلحه های آن ها و زره هایشان نیست بلکه با جست و جوی مستمر در محیط ها نیز می توانید تعداد بسیار زیادی از این اسلحه ها و زره ها را پیدا کنید. یکی از آیتم هایی که در بازی نقش اساسی دارند اسلحه ها هستند. این اسلحه ها که یا از دست بریده ی دشمنان حاصل می شوند و یا از جست و جو کردن در محیط ها به انوع گوناگونی تقسیم می شوند. به طور کلی اسلحه ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد. اسلحه های سبک و سریع، اسلحه هایی با سرعت و قدرت معمولی و اسلحه های قدرتمند اما کند. این سه کلاس کلی در بازی نوع اسلحه را مشخص می کند و کمبو های مخصوص به آن را تعیین می کند. هر یک از اسلحه ها ویژگی هایی نظیر میزان صدمه و میزان انرژی دریافتی دارد. ویژگی دیگری که به این بازی افزوده شده و در بازی های دارک سولز نیز به چشم نمی خورد میزان تسلط کارکتر شما بر استفاده از این اسلحه ها است. هر چه که از یک اسلحه ی خاص استفاده ی بیشتری بکنید در استفاده از آن مهارت بیشتری کسب می کنید. این مهارت با یک سطح یا لول نشان داده می شود و شما قادرید با این سطح تشخیص دهید استفاده از این سلاح تا چه حد برایتان مناسب است. این لول با جنگیدن هر چه بیشتر با اسلحه ی مورد نظر زیاد می شود و هر چه بیشتر شود طبعا مقدار صدمه ای که می توان با آن اسلحه وارد کرد نیز افزایش خواهد یافت. این سیستم شاید در نگاه اول هیجان انگیز باشد اما در ادامه در خواهید یافت که پیاده سازی اش در بازی چندان هم جالب نیست. برای مثال ممکن است شما با یک اسلحه ی نسبتا ضعیف مدت بسیار زیادی بازی کرده باشید. طبیعی است که پس از مدتی، هنگامی که اسلحه ی بهتری به شما داده می شود شما نگاهی به سطح مهارتتان با آن بیندازید و از انتخابش منصرف شوید چون میزان صدمه ی حال حاضر آن کمتر از اسلحه ی فعلی خودتان است. از طرفی نیز به علت نداشتن وقت (یا حال!) دیگر نمی توانید با اسلحه ی جدید هم همانقدر کار کنید تا به سطح مطلوب از صدمه برسد. به همین خاطر ناچارا به بازی با اسلحه ی قبلی ادامه می دهید. در حالی که این اسلحه پس از مدتی بسیار سخت لول آپ می کند و صدمه ی وارده ی از سوی آن نیز دیگر با توجه به پیشرفت مراحل و دشمنان بازی قابل قبول نیست. به همین خاطر این مسائل می توانند به شیوه ای ناراحت کننده حالتان را بد کنند و کاری کنند از بازی زده شوید. بهتر بود این سیستم با ساز و کار بهتری وارد بازی می شد و یا این که به کلی حذف و با سیستم اپگرید بهتر و کارآمد تری جایگزین می شد.

نمایی کلی از inventory و سایر منو ها. ساده سازی های نه چندان خوش ایند را می توان در این تصویر نیز دید.

در بازی زره های گوناگونی وجود دارد. هر یک از این آیتم های پوشیدنی به قسمتی از بدن شخصیت اصلی تعلق دارند. این آیتم ها نیز همچون اسلحه ها ویژگی های خاص خودشان را دارند. میزان قدرت دفاعی که هر قطعه ی زره برایتان به ارمغان می آورد مهمترین پارامتر سنجش آن است. دیگر ویژگی های یک زره بر اساس ماهیت آن متفاوت است. برخی قطعات مقداری از استامینای شما را ارتقا می دهند. برخی از آن ها نیز به نحوه های مختلف شما را یاری می دهند. شما باید با توجه به ویژگی های مرحله و محیط و دشمنان حاضر در محیط تجهیزات خود را به گونه ای بهینه کنید که بیشترین کارایی را برایتان داشته باشیند و این از نقاط قوت این بازی به حساب می آید.

به طور کلی هر یک از این ایتم ها با بلو پرینت و در واقع قطعه ی خراب شده ی آن آیتم به دست خواهد آمد. پس از این که این بلو پرینت ها را جمع اوری نمودید لازم است به مکانی به نام Med-Bay بروید. این Med- Bay ها دقیقا همان بنفایر های خودمان هستند و شما می توانید در آن ها استراحت کوچکی بکنید و در صورت مردن نیز از همانجا ظاهر خواهید شد. در این اماکن می توانید لیست بلو پرینت های موجود در اینونتوری خود را مشاهده نمایید. برای ساختن هر کدام از این ایتم ها، به مقداری Soul نیاز دارید و همینطور مقدار مشخصی از ایتمی خاص نیز نیاز است. بسته به این که چه چیزی را کرفت می کنید باید یکی از متریال های داخل بازی را برای آن خرج کنید. این متریال ها را نیز باید یا از محیط های بازی پیدا کنید و یا دیگر اعضای قطع شده ی بدن ها را تجزیه کنید تا آن ها را بدست بیاورید. همین ساز و کار دقیقا برای ارتقای اسلحه ها ی داخل بازی نیز صدق می کند. با به کار گیری مقداری امتیاز و مقداری از متریال های موحود می توانید اسلحه ها و زره های خود را لول آپ کنید و کارایی آن ها را ارتقا دهید. سیستم لول آپ اسحه ها گرچه جواب بازی را می دهد در بسیاری از موارد بیش از حد ساده و سطحی بنظر می رسد. به طور یکه نمی توان مانور استراتژیک چندانی روی آن داد و همانند سایر بازی های نقش افرینی بر اساس آن برنامه ریزی کرد و با اعداد و ارقام سر و کله زد. این ساده سازی ها متاسفانه بر خلاف تصور سازندگان باعث شده بازی اندکی سطحی گرفته شود و عمق گیم پلی را به هم بزند.

یکی دیگر از مهمترین ایتم های بازی Implant ها  یا چیپ ها نام دارند که کاربردشان درست همانند Ring های بازی های دارک سولز است. با این چیپ ها می توانید قدرت های مختلف را بر روی کارکتر اصلی اعمال کنید. قدرت هایی مانند افزایش خط سلامتی، افزایش استامینا و بسیاری افکت دیگر که باید با صلاحدید خود آن ها را روی کارکتر تان اعمال کنید. هر Implant در این بازی لول های مختلف دارد. درست مانند دارک سولز که در آن رینگ های مختلف، لول های مختلف داشتند. واضح است که هر چیپی که لول بالا تری داشته باشد توان بیشتری برای کمک رسانی به شما خواهد داشت. معمولا چیپ هایی که لول های بالا تری دارند در مراحل پیشرفته تر بازی به شما داده می شوند.

با جمع شدن همه ی تکه های زره شخصیتتان به یک چنین هیولایی تبدیل می شود.

همانطور که خود نیز تابحال دریافته اید نحوه ی امتیاز دهی این بازی نیز به بازیبازان همانند دارک سولز طراحی شده. در بازی های میازاکی واحد امتیازی داشتیم به نام Soul. این واحد را با از بین بردن دشمنان دریافت می کردید و می توانستد تا زمانی که مقداری از آن در کفتان هست از آن استفاده کنید و ایتم بخرید و خود را ارتقا دهید. اما دارک سولز یک ویژگی بسیار جنجالی داشت و آن نیز این بود که در صورتی مرگ همه ی این امتیازات کسب شده از بین خواهد رفت و شما ناچارید همه ی امتیازات را از اول به دست بیاورید. این قانون یک استثنای بسیار بزرگ داشت و آن هم فقط و فقط دفعه ی اول بود. شما پس از مردن فقط و فقط برای یک بار این توانایی را داشتید که با بازگشتن به محلی که دفعه ی پیش مرده بودید امتیازات از دست رفته تان را جبران نمایید. این مکانیک بعد از دارک سولز در بسیاری از بازی ها دیده شد و هم اکنون The Surge جدید ترین پیرو آن است. در این بازی می توانید پس از یک بار مردن مجددا بازگردید و امتیازاتتان را جمع اوری کنید اما این بازی در این زمینه دو تفاوت بزرگ با دارک سولز دارد. نخست این که The Surge یک نامردی جدید در حق بازیبازان می کند و آن این است که برای این پروسه یک تایمر گذاشته. به این صورت که اگر تا زمان مشخصی نیز به محل کشته شدن تان نرسید این امتیازات به ناچار غیب می شوند و می روند پی کارشان در حالی حتی دارک سولز هم چنین کار هایی نمی کرد! دومین تفاوت اندکی مهربانانه تر است. در دارک سولز بسیاری مواقع پیش می آمد که شما اصلا نمی دانستید چه مقدار امتیاز از دست رفته دارید و اصلا این امتیازات کجا افتاده اند. The Surge نه تنها به شما می گوید که این امتیازات چقدر هستند و ایا می ارزد که به دنبالشان بروید یا نه بلکه حتی نشانگری دارد که نمایش می دهد دقیقا با این ایتم چقدر فاصله دارید تا اگر کسی احیانا محل مرگش را فراموش کرد بتواند مجددا مسی را به درستی و به موقع پیدا کند.

حتما در بازی های سولز آن آیتم هایی را به یاد دارید که با استفاده شان می توانستید مقدار مشخصی روح یا Soul به دست بیاورید. ایتم هایی که با نام هایی مثل soul of an Undead ، Soul of a Brave Warrior، Soul of a Hero و… شناخته می شدند. اینا هم دقیقا با همان نوع آیتم ها سر و کار داریم. در این بازی هم ایتم هایی وجود دارند که با استفاده کردن مستقیم از آن ها می توانید امتیازات مشخصی گرفته و سطح خود را بالا ببرید.

همانند دارک سولز می توانید در بنفایر ها (یا همان Med-Bay ها) لول کارکتر خود را بالا ببرید و اصطلاحا Level up کنید. در بازی های دارک سولز می توانستید کار های زیادی با لول هایتان بکنید اما اینجا قضیه کمی متفاوت است. ساده سازی های متعدد گیم پلی سبب شده تا لول آپ کردن شما چند فایده ی انگشت شمار برای شماداشته باشد. نخست این که با لول آپ کردن و افزایش پارامتری به نام Core Power می توانید میزان قطعات متصل به بدن خود را بیشتر کنید. یکی ای ویژگی هایی که ایتم های مختلف آن را به میزان های مختلف دارند اشغال کردن میزان خاصی از فضای Core Power است. با افزایش این مقدار می توانید میزان بیشتری را با خودتان حمل کنید. این ویژگی درست همانند پارامتر Vit از بازی های دارک سولز است که اکنون به این بازی وارد شده. دومین خاصیت لول آپ ها باز شدن اسلات های جدید برای کار گذاشتن چیپ های بیشتر است. در واقع در دارک سولز تعداد رینگ ها از اول ثابت بود و همیشه در اختیارتان قرار داشت اما اکنون این تعداد از اول محدود است و به مرور با لول آپ افزایش پیدا می کند. اخرین فایده نیز باز شدن برخی مسیر هایی است که پیشتر برایتان بسته بودند. با رسیدن به لول های بالا می توانید از این امکانات استفاده کنید که البته موارد چندان دندانگیری هم نیستند.

Lords of the Fallen در زمینه ی گرافیک هنری عنوانی تحسین بر انگیز بود. با این حال اثر جدید همان سازنده ها از گرافیک چندان خوش رنگ و لعابی بهره نمی برد. خوشبختانه سبک حرکت دوربین و رفتار دارک سولز گونه‌ی آن از دیده شدن اشکالات فنی بازی جلو گیری می کند.

The Surge از حیث گرافیکی عنوان خوبی است و به خاطر زاویه دید مخصوصش کاستی های گرافیکی اش چندان دیده نمی شوند. ا موردی که مرا بیش از هر چیز آزار می دهد کم توجهی آن ها به گرافیک هنری است. به خاطر مواردی اینچنین است که این بازی نتوانسته انطور که باید اتمسفرش را درست کند. اگر The Surge اندکی بیشتر روی گرافیک و فضا سازی اش کار می کرد و اگر مناظر و چشم انداز ها و قاب ها را جدی تر می گرفت اکنون حساب دیگری روی آن باز می کردیم. بی شک پس از تلاش هایی که از سازندگان بازی در Lords of the Fallen دیدیم آن ها می توانستند گرافیک بسیار بهتری خلق کنند. اما متاسفانه این امر در این بازی تحقق نیافته. از طرفی انتقاد دیگر به گویندگی و موسیقی بازی وارد است. مواردی که سازندگان خیلی عادی از کنارشان رد شده اند. اگر این بازی دارک سولز را سرمشق خود قرار داده باید بداند نقش موسیقی در موفقیت دارک سولز چقدر زیاد بوده. البته The Surge نیز از قطعات موسیقی خوبی بهره مند است اما این به هیچ وجه کافی نیست و برای مقایسه با دارک سولز ما به موسیقی های قوی تری نیاز داریم.

جمع بندی

در انتها باید خیالتان را راحت کنم. اگر تمام دارک سولز ها و DLC هایشان را و البته بازی Bloodborne را تا انتها انجام داده اید و شیفته اش شده اید The Surge مسکن خیلی خیلی خوبی است تا بتوانید بتوانید این روز ها را راحت تر سپری کنید. توجهی به نقد ها و نمرات بازی نکنید. The Surge یک نقش آفرینی بسیار خوب و یک دارک سولز نسبتا خوب است. و همین برای واجب شدنش کافی است.
ولی اگر تابحال تجربه ای از دارک سولز نداشته اید حتی سمت این بازی نیایید. در این سبک بازی های چند سر و گردن بالاتری نیز هستند که تجربه نکرده اید پس اول نوبت آن ها است.

 گیمفا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *