همانطور که در نقد قسمت هشتم گفته شد فصل دوم سریال شهرزاد تا حدی از مشکل عدم تعادل رنج می‌برد. از ابتدای فصل دوم سریال شهرزاد به این ویژگی عادت کرده‌ایم که پس از هر قسمتی که هیجان‌انگیز بوده و همراه با اتفاقات غافلگیر‌کننده و حساس است، اپیزودی به نمایش در آید که روندی کند و آرام‌تر داشته و حکم مقدمه و زمینه‌چینی را برای اتفاقات قسمت‌های بعدی داشته باشد. قسمت دهم نیز از این قاعده مستثنی نیست. اپیزود پخش شده در هفته گذشته به جرات یکی از بر‌ترین اپیزود‌های دو فصل سریال شهرزاد است. در این قسمت شاهد جنگ شهرزاد بر سر دو جنبه مهم روزگارش یعنی ادامه زندگی مشترک با فرهاد یا تسلیم شدن در برابر ظلم قدر‌تمندان و به دست آوردن فرزندش بودیم که به‌واسطه همین ویژگی سکانس‌هایی رقم می‌خورد و دیالوگ‌هایی ادا می‌شود که لحظه لحظه آن لذت‌بخش وقابل تمامل است. در مقابل قسمت دهم فاقد چنین بخش‌هایی است، با این حال لحظات تاثیر‌گذارش در عین اندک بودن، بسیار زیبا هستند که تقریبا موفق به رفع کمبود‌های اپیزود می‌شوند.

قسمت دهم فصل دوم سریال شهرزاد

اهرم فشار جدید قباد برای به دست آوردن شهرزاد این‌بار فرزندش یا بزرگان خانواده نیست، بلکه او از قدرت و ثورتش استفاده می‌کند

در قسمت نهم قباد در نبرد با شهرزاد برای از سر‌گیری رابطه‌ای که در آن توانست عشق را برای اولین‌بار تجربه و احساس خوشبختی کند، شکست می‌خورد. پیروزی شهرزاد و فرهاد مسلما بدون تاوان نخواهد بود. قباد که پیش از این برای دستیابی به هدفش از روش‌های مسالمت‌آمیز از جمله گفت‌و‌گو و دخالت بزرگان خانواده دیوان‌سالار استفاده و چندین اهرم فشار را به کار گرفته است، اکنون به سو‌ء‌استفاده از قدرت و ثروتش روی می‌آورد. اولین نشانه انتقام و اعمال تلافی‌جویانه در اپیزود نهم و با مهر زدن بر حکم تخلیه املاک دیوان‌سالار که در اختیار خانواده‌های سعادت و دماوندی هستند، رقم خورد که نهایتا این تصمیم قباد که با تحریک نصرت انجام شده، در قسمت دهم به حقیقت تبدیل می‌شود. اما اقدام بعدی او یعنی خرید ملکی که در اجاره انتشارات اندیشه است و تبدیل آن به مکانی کاملا متفاوت، جز رفتار‌های خود‌خواهانه و تا حدودی کود‌کانه قباد است. اگر قباد پیش از این شهرزاد را با روش‌هایی نظیر جلو‌گیری از ملاقات مادر و فرزند، به سمت پذیرش خواسته‌اش سوق می‌داد، حال قصد دارد با ایجاد فشار‌های اقتصادی روی دو خانواده، شهرزاد را به دست آورد.

قسمت دهم فصل دوم سریال شهرزاد

رابطه فرهاد و شهرزاد تا‌کنون و در طی ده قسمت پخش شده از فصل دوم فراز و نشیب‌های متعددی را تجربه کرده است. در اپیزود‌های ابتدایی تنها سکانس‌های کوتاهی به نمایش در آمد که سر‌اسر عاشقانه بودند. اما این روند تنها چند اپیزود ادامه پیدا کرد و با مداخله‌های قباد، به زندگی این دو خدشه وارد شد. عدم اطمینان و تردید فرهاد در تداوم زندگی مشترکش با شهرزاد تا جایی افزایش پیدا می کند که به از بین رفتن نماد عشق آن‌ها یعنی گردنبند مرغ آمین منجر می‌شود. پس از آن‌که شهرزاد در بین گزینه‌های قرار داده شده در پیش رویش یعنی جدایی از فرهاد و باز‌گشت به خانواده دیوان‌سالار یا ادامه زندگی فعلی‌اش، فرهاد را انتخاب می‌کند، تمامی آن شک‌ها به فرا‌موشی سپرده می‌شود و علاوه بر دفاع از تصمیم شهرزاد، به قباد دیوان‌سالار علنا اعلان جنگی تمام عیار می‌کند. مکالمه فرهاد و شهرزاد نه رنگ و بوی شاعرانه قبل را دارد و نه این دست سکانس‌ها به هدیه‌های نوبتی خلاصه نمی‌شود. بلکه در قسمت دهم در کنار اشاره به مسائل زنان و برابری‌های اجتماعی، فرهاد جملات انگیزشی به زبان می‌آورد و در این راه جمله‌ای معروف از نیچه را نیز نقل می‌کند.

قسمت دهم فصل دوم سریال شهرزاد

با نزدیک‌تر شدن رابطه قباد و شاپور انتظار می‌رود که سریال شهرزاد تاریک‌تر و مافیایی‌تر از قبل باشد

همانطور که پیش‌بینی می‌شد تم مافیایی اثر که پیش از این بخش اعظم سریال را به خود اختصاص داده بود، اکنون به بخش فرعی سریال تبدیل شده و کمتر از ده دقیقه را به خود اختصاص داده است. رابطه بین شاپور و قباد از اپیزود‌های قبل به سمت صلح‌آمیز شدن پیش رفته و قتل‌های متعدد خانوادگی به پایان خود رسیده‌اند. پس از قرار ملاقات در خارج از شهر و در زمین‌های سر‌سبز، هم‌اکنون نوبت به سالن کنسرتی رسیده است که دوران فروغ را تجربه نکرده است و تفاوتی با مخروبه ندارد. با در‌گذشت بزرگ‌آقا و قتل‌های زنجیره‌ای او، خانواده دیوان‌سالار در شرایط نا‌به‌سامانی به سر می‌برد. قباد در کنار شهرزاد، باید به مسائل دیگری از جمله آینده اقتصادی تجارت‌خانه‌اش توجه کند. شاپور در حالی که تمام مدت خانواده دیوان‌سالار را زیر نظر دارد، از رخداد‌های پیرامون آن آگاهی دارد. این آگاهی باعث می‌شود پیشنهادی به قباد بدهد که بر‌خلاف اصول کاری بزرگ‌آقا است، اما بقای میراث او را تضمین می‌کند. بدون شک قبول معامله مذکور از سوی قباد، سبب افزایش سکانس های شاپور خواهد بود.

قسمت دهم فصل دوم سریال شهرزاد

جنبه‌های سیاسی و اجتماعی سریال شهرزاد، در قسمت دهم موثر‌تر از قبل ظاهر می‌شوند. فصل اول همزمان شد با رخداد‌های کودتای ۲۸ مرداد و سر‌کوب قیام دکتر مصدق. جنبه‌های سیاسی سریال در بخش‌های مختلفی از جمله انتشار شب‌نامه و جلسات فرهاد با همکارانش به نمایش در آمده است. قسمت دهم نیز پا را از این بخش‌ها فراتر نمی‌گذارد. در این اپیزود از عملکرد دکتر مصدق دفاع می‌شود و فرهاد به نقد افرادی می‌پردازد که تفکرات‌شان را مخفی و از شیوه نهان‌سازی اندیشه‌ها استفاده می‌کنند. فرهاد نه قدرت و نفوذ قباد را دارد و نه قادر به مبارزه مستقیم با ظلم است، پس برای دست‌یابی به اهدافش از تنها سلاحش یعنی قلم استفاده می‌کند. نمایش مدرسه‌ای که فرهاد در آن به عنوان معلم مشغول کار است، حاوی سکانس جالبی از نوع نقد اجتماعی است. دانش‌آموزانی که هم‌کلاسی‌شان را مورد تمسخر قرار می‌دهند و مدام او را قضاوت می‌کنند، نماد بسیاری از مردم اطرافمان هستند که بدون آگاهی از حقیقت، تنها دیگران را نقد، مضحکه و قضاوت می‌کنند. این دانش‌آموزان حتی پس از دانستن حقیقت هم واکنشی نشان نمی‌دهند و با صدای زنگ سریعا از کلاس خارج می‌شوند. تنها فر‌هاد که دغدغه اجتماعی دارد، به صورت نمادین از دانش آموز متفاوتش حمایت می‌کند.

قسمت دهم فصل دوم سریال شهرزاد

سازندگان در جدید‌ترین اقدام خود اسپویل را از ویدیو‌های «آنچه خواهید دید» به کاور منتقل کرده‌اند

در نقد قسمت قبل گفته شد که ویدیو‌های «آنچه در قسمت بعد خواهید دید» نه کار‌کرد مشابه پایان نفس‌گیر (Cliff Hanger) را دارند و نه جایگزین مناسبی برای این بخش هستند. حذف این قبیل ویدیو‌ها خدشه‌ای به روند کلی سریال وارد نمی‌کند، بلکه وجود آن‌ها که در اکثر اوقات بخش‌های مهم قسمت‌های آینده را لو می‌دهند، به تجربه کلی لطمه جبران می‌زند. اما در قسمت دهم سازندگان پا را فراتر گذاشتند و با طرح روی جلد این قسمت بخشی از سریال را لو دادند که هر‌چند وقوع آن تا حدی قابل انتظار بود، اما می‌توانست به عنوان یک عنصر غافلگیر‌کننده عمل کند. در‌خواست کمک صابر از بلقیس و خروج هر سه آن‌ها از روستای محل اقامت شیرین و صابر از آن جهت محتمل بود که شیرین تنها به عمه‌اش اعتماد دارد و صابر نیز قادر به اجرا برنامه‌اش نیست و برای قدم بعدی سر در گم است. در مجموع اگر کاور اثر به مانند گذشته به دور از هر‌گونه اسپویل انتخاب می‌شد، مسلما رو‌یا‌رویی بلقیس با صابر و شیرین هیجان‌انگیز‌تر ظاهر می‌شد. در این بین بازی عالی و بی‌نظیر پریناز ایزد‌یار را فراموش نکنیم.

قسمت دهم فصل دوم سریال شهرزاد

دهمین قسمت از فصل دوم سریال شهرزاد شاید آن سکانس‌های مهم و نفس‌گیر اپیزود نهم را نداشته باشد، شخصیت‌پردازی‌ها را ارتقا ندهد و مخاطب را غافلگیر نکند، اما این بدان معنا نیست که اپیزودی خسته‌کننده و فاقد ارزش تماشا است، بالعکس اگر سکانس‌های اضافه دو خانواده سعادت و دماوندی را نادیده بگیریم و روی دیالوگ‌ها و جنبه‌های اجتماعی و سیاسی متمرکز شویم، با قسمتی رو‌به‌رو خواهیم بود که اگر بهتر از اپیزود نهم نباشد، بدتر از آن نیست. باید صبر کرد و دید که آیا در اپیزود‌های آینده تم مافیایی به فروغ قبلش باز‌خواهد گشت و سر‌انجام «خود‌خواهی» قباد به کجا خواهد انجامید. با این حال شخصا همچنان منتظرم که سروان آپرویز به مانند شاپور به یکی از مهره‌های اصلی سریال تبدیل شود.

زومجی

  • نقد سریال Katla

    نقد سریال Katla

    نقد سریال Katla میلان کوندرا در کتاب «سبکی تحمل ناپذیر» می‌گوید: تمامی‌ محکومیت انسان در ا…
  • Lupin

    نقد سریال Lupin

    نقد سریال Lupin کم پیش می‌آید سریالی توانسته باشد در فصل دوم یا بخش دوم خود به اندازه سری‌…
  • Loki

    نقد سریال Loki – قسمت ششم

    نقد سریال Loki – قسمت ششم سریال Loki از همان ابتدا خودش را به‌عنوان یک سریال متفاوت …
  • Sweet Tooth

    نقد سریال Sweet Tooth

    نقد سریال Sweet Tooth در روزهایی که ساخت اقتباس‌های سینمایی و تلویزیونی ابرقهرمانی داغ است…
  • City On Hill

    نقد سریال City On Hill

    نقد سریال City On Hill چند سالی است که سریال‌های پلیسی/جنایی که هدف شان عیان ساختن پشت پرد…
  • The Good Doctor

    نقد سریال The Good Doctor

    نقد سریال The Good Doctor سریال‌های پزشکی همیشه علاقه‌مندان پیگیر خودشان را دارند. ایده‌ی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *