فصل نهم/ بخش نهم
پرتاب
شاتول قول داده بود که پارکینگها و دستشوییها و تسهیلات رایگان بیشتری که در اکثر استارتاپهای درهی سیلیکون برای کارمندان فراهم میشود، در راه است. او میگفت: “من در فکر یک مرکز نگهداری از کودکان هم هستم.”
اما در همین حین که او سرگرم صحبت درخصوص بزرگترین ماموریت اسپیسایکس بود، به خودش آمد و دید که ظاهرا او الهامبخش کارآموزان شده است. بعضی از آنها مشخصا رویای فضانورد شدن در سر داشتند و شاتول به آنها گفت در حال حاضر که تعداد فضانوردان ناسا کمتر شده، کار در اسپیسایکس قطعا بهترین شانس آنها برای رسیدن به فضاست. ماسک طراحی یک لباس فضانوردی با ظاهری باحال و جذاب را که البته خیلی “پف دار” نباشد، تبدیل به یکی از اولویتهای شخصیاش کرده بود. شاتول میگفت: “لباسها نباید سنگین و بدقلق باشند. شما باید طرحی بهتر از آنها داشته باشید.” و وقتی فضانوردان بگویند: “خب، در فضا مکانهایی برای سکونت هست مثل ماه و البته مریخ.” اسپیسایکس از قبل آمادهی آزمایش یک موشک غولپیکر، به نام فالکون سنگین (Heavy Falcon) شده است که نسبت به فالکون ۹ میتواند به نقاط دورتری در فضا پرواز کند. او میگفت: “موشک فالکون سنگین ما یک اتوبوس آدم را به فضا نخواهد برد. بنابراین ماموریتی برای این فالکون سنگین وجود دارد و ما در حال کار کردن روی آن هستیم.”
گر از انسانها بدتان میآید و مشکلی با انقراض آنها ندارید، خب پس بیخیال. به فضا نروید.
شاتول میگفت برایاینکه اتفاقی مثل موفقیتآمیز بودن آن وسیله بیفتد، کارمندان اسپیسایکس باید کارآمد و باانگیزه باشند: “مطمئن شوید که خروجی کار شما بسیار عالی میشود. اگر ما یک مشت آشغال سر راه شما ریختیم، شما باید حتما در مورد آن با ما بحث کنید. این خصوصیتی نیست که هرجای دیگر قابلقبول باشد، اما در اسپیسایکس اینطور نیست.” اگر این جمله به نظر تند و خشن است، خب همینطور باشید. همانطور که شاتول انتظار داشت، رقابت سفرهای تجاری فضایی فقط به اسپیسایکس و چین ختم میشد و در تصویری بزرگتر، این رقابت بر سر نجات زندگی بشریت بود. شاتول میگفت: “اگر از انسانها بدتان میآید و مشکلی با انقراض آنها ندارید، خب پس بیخیال. به فضا نروید. اگر فکر میکنید جان انسانها ارزش مدیریت ریسک و پیدا کردن محلی دیگر برای زندگی را دارد، پس باید روی این مساله تمرکز کنید و برایش پول خرج کنید. من کاملا مطمئنم که ما توسط ناسا انتخاب میشویم تا کاوشگرها و مریخنوردها را روی مریخ پیاده کنیم. و بعد اولین ماموریت اسپیسایکس این خواهد بود که مقادیری تجهیزات به آنجا ببرد تا وقتی مردم به آنجا رسیدند، مکانهایی برای زندگی و غذایی برای خوردن و کارهایی برای انجام دادن داشته باشند.”
چنین حرفی به این معناست که افراد متحیر و هیجانزده در صنعت هوافضا مدت مدیدی امیدوار بودند که سروکلهی یک شرکت پیدا شود تا انقلابی در سفر فضایی ایجاد کند. متخصصان هوافضا به این موضوع اشاره خواهند کرد که بیست سال بعد از اینکه برادران رایت آزمایشهایشان را شروع کردند، سفرهای هوایی تبدیل به یک کار عادی و روزمره شده بود. برعکس این روند، ظاهرا تجارت پرتاب موشک بدون تغییر باقی مانده بود. ما به ماه رفته بودیم، ماشینهای تحقیقاتی و جستجوگر به مریخ فرستاده بودیم و منظومهی شمسی را کاوش کردیم اما تمام اینها همچنان جزو پروژههای فوقالعاده گران محسوب میشوند.
کارول استوکر (Carol Stoker) دانشمند علم نجوم و ستارگان در ناسا میگفت: “به دلیل کار با موشکها، هزینهها همچنان بالا هستند. به لطف ارتش و قراردادهای دولتی با آژانسهایی مثل ناسا، صنعت هوافضا به لحاظ تاریخی همیشه هزینههای بسیار بالایی برای انجام پروژههایش نیاز داشته و سعی کرده بزرگترین و قابلاطمینانترین دستگاهها و ماشینها را بسازد. این کسبوکار طوری طراحی شده بود تا بالاترین کارآمدی را داشته باشد، بنابراین پیمانکاران هوافضا میتوانند بگویند به آنچه مورد نیازشان بوده رسیدهاند. این استراتژی وقتی منطقی به نظر میرسد که شما تلاش کنید یک ماهوارهی نظامی یک میلیارد دلاری برای دولت آمریکا به فضا بفرستید و نتوانید از پس هزینههای پرتاب این محموله بربیایید. اما در کل، این روش باعث از بین رفتن اشتیاق دیگر رقبا میشود و در نهایت منجر به بزرگ شدن، بینظمی و از بین رفتن صنعت هوافضا میشود.
اسپیسایکس نمیخواهد قرارداد این پرتابها به این شرکت اهدا شود. ما فقط به دنبال حق رقابت هستیم.
خارج از اسپیسایکس، شرکتهای پرتابکننده موشک آمریکایی دیگر با همکاران خود در کشورهای دیگر رقابت نمیکردند. آنها تواناییهایی محدود در پرتاب موشک و اهداف نهچندان روشنی داشتند. رقیب اصلی اسپیسایکس برای ماهوارههای نظامی داخلی و دیگر محمولههای باری بزرگ یک شرکت سرمایهگذاری مشترک به نام یونایتد لانچ الاینس (ULA) است که در سال ۲۰۰۶ و زمانیکه شرکتهای بویینگ و لاکهیدمارتین باهم یکی شدند، به وجود آمد. در آن زمان دلیل یکی شدن این دو شرکت این بود که تصور میشد دولت پروژهی کافی برای هردو شرکت ندارد و این ترکیب تحقیقات و ساخت لوازم توسط بویینگ و لاکهید منجر به پرتابهایی ارزانتر و مطمئنتر شد. شرکت یونایتد لانچ الاینس متکی به دههها کار روی پروژهی موشکهای دلتا (بویینگ) و اطلس (لاکهید) بود و موشکهای بسیار زیادی را با موفقیت به فضا فرستاده بود. ULA از همین چیزها بهعنوان مصداقی از قابلاعتماد بودن و کسب اعتبار استفاده میکرد. اما نه این شرکت سرمایهگذاری، نه بویینگ و نه لاکهید هیچکدام نمیتوانستند به تنهایی خدمات تجاری ارایه بدهند و حتی بتوانند کمی به موقعیتی نزدیک بشوند تا بتوانند به لحاظ هزینهها و قیمتها با اسپیسایکس، روسها و یا چینیها رقابت کنند. دیو بردن مدیر کل برنامههای تجاری و غیرنظامی در شرکت هوافضا میگفت: “بازار جهانی پروازهای تجاری غالبا تحتنفوذ شرکت اریناسپیس (Arianespace) ]اروپا[، لانگ مارچ (Long March) ]چین[ و یا تجهیزات و موشکهای روسی است. تفاوت فقط در نرخ متفاوت نیروی کار و نحوهی شکل گرفتنشان است.”
مثال واضح از این اوضاع مربوط به زمانی است که ULA تبدیل به مایهی خجالت برای ایالات متحده شد. در ماه مارس سال ۲۰۱۴ مایکل گس، مدیرعامل وقت شرکت، طی یک نشست رسمی در مجلس سنا، با ایلان که درخواست سهمیهی بیشتری از پرتابهای سالیانهی دولت داشت، به جدل پرداخت. چندین اسلاید به نمایش درآمد که نشان میداد چطور از وقتی بویینگ و لاکهید از یک انحصار دو قطبی تبدیل به انحصار تک قطبی شدهاند، پرداختهای دولت برای پرتاب موشک سر به فلک گذاشته است. طبق محاسباتی که ماسک به مخاطبان اعلام کرد، ULA بابت هر پرواز ۳۸۰ میلیون دلار دستمزد میگیرد، در حالیکه اسپیسایکس برای هر پرواز ۹۰ میلیون میگیرد (این رقم ۹۰ میلیونی که مطرح شد از آنچه که استاندارد اسپیسایکس بود یعنی ۶۰ میلیون دلار بالاتر بود چرا که دولت درخواستهای اضافه بر سازمانی بهخصوص برای پرتابهای مهم، داشت).
همینکه اسپیسایکس برای پرتاب موشکها انتخاب شد، ماسک به این موضوع اشاره کرد که با این کار دولت حتما به قدر کافی برای ماهوارهای که قرار است با موشکها به فضا برسد پول پسانداز خواهد کرد. گس نتوانست این حرف را تلافی کند. او ادعا کرد که اعداد و نمودارهای ماسک دربارهی قیمتهای پرتاب موشک شرکت ULA نادرست هستند اما خودش نتوانست نموداری برای اثبات حرفش ارایه بدهد. مخاطبان همچنین به این موضوع پرداختند که تنشهای بین ایالات متحده و روسیه به دلیل رفتار تهاجمی روسیه با اوکراین، بیشتر شده است. ماسک بهدرستی به این موضوع اشاره کرد که ایالات متحده میتواند بهزودی تحریمهایی را ضد روسیه اعمال کند که شامل تجهیزات هوافضا نیز میشود. در واقع شرکت ULA برای فرستادن تجهیزات مهم نظامی ارتش آمریکا به فضا کاملا به موتورهای ساخت روسیه برای موشکهای اطلس وی (Atlas V) متکی بود. ماسک میگفت: “موشکهای فالکون ۹ و فالکون سنگین ما کاملا آمریکایی هستند. ما کار طراحی و ساخت موشکها را در کالیفرنیا و تگزاس انجام میدهیم.” گس با چهرهای کاملا خشک و جدی اعلام کرد که شرکت ULA به اندازهی دو سال از روسیه تجهیزات موتور خریده است و همچنین طرحی برای ساخت دستگاههای مختلف خریداری کرده که مشغول ترجمهی آنها از روسی به انگلیسیست. (چند ماه بعد از این جلسه، یوالای گس را از مدیر عاملی برکنار کرد و برای ساخت موشکهای ساخت آمریکا قراردادی با شرکت بلو اورجین (Blue Origin) بست.)
یکی از لحظات سخت و مایوسکنندهی این جلسه زمانی بود که سناتور ریچارد شلبی میکروفون را گرفت تا چند سوال بپرسد. شرکت ULA که تجهیزاتش را در آلاباما میساخت ارتباط نزدیکی با این سناتور داشت. شلبی هم احساس کرد که باید با اشاره به این موضوع که ULA شصتوهشت پرتاب موفق داشته کمی همشهری خودش را بالا ببرد و از ماسک میپرسید که دستاوردهای آنها چه بوده است. صنعت هوافضا همیشه یکی از بزرگترین حامیان شلبی بوده است و درنهایت تعجب وقتی نوبت به فرستادن تجهیزات به فضا رسید، او تبدیل به یک فرد سختگیر و تشریفاتی ضدرقابت شد.
رقابت معمولا منجر به کیفیت بهتر و قراردادهایی با قیمت پایینتر میشود اما بازار پرتاب موشک یک بازار عادی نیست.
شلبی میگفت: ” رقابت معمولا منجر به کیفیت بهتر و قراردادهایی با قیمت پایینتر میشود اما بازار پرتاب موشک یک بازار عادی نیست. این تقاضای محدود توسط قوانین صنعتی دولت شکل گرفته است.” این جلسهی ماه مارس که شلبی در آن چنین اظهاراتی داشت، تبدیل به یک مایهی خجالت شد. دولت تصمیم گرفت چهارده پرتاب مهمش را بهجای اینکه مستقیما به ULA واگذارکند، به مزایده بگذارد. فردای آن روز هم نیروی هوایی آمریکا تعداد پرتابهایش را برای مزایده کم کرد و از چهارده به هفت الی یک رساند. یک ماه بعد، اسپیسایکس طرح دعوی کرد و فرصتی برای به دست آوردن پرتابهای نیروی هوایی را درخواست کرد. شرکت در وبسایتfreedomtolaunch.com اعلام کرد که: “اسپیسایکس نمیخواهد قرارداد این پرتابها به این شرکت اهدا شود. ما فقط به دنبال حق رقابت هستیم.”
رقیب اصلی اسپیسایکس در ایالات متحده، برای ماموریتهای تجهیز ایستگاه فضایی بینالمللی و ماهوارههای تجاری، شرکت اوربیتال ساینس (Orbital Science Corporation) است. این شرکت در سال ۱۹۸۲ در ویرجینیا تاسیس شد، شروع کارش درست مثل اسپیسایکس مانند کودک نوپایی بود که با کمترین سرمایه رشد میکند و تمرکزش روی بردن ماهوارههای کوچکتر تا مدار پایین زمین بود. شرکت اوربیتال باتجربهتر بود اما درعینحال دستگاهها و ماشینهایی با تنوع کمتر داشت. اوربیتال برای موتورها و بدنههای موشکهایش به تامینکنندههای روسی و اوکراینی متکی بود و خلاف اسپیسایکس بهجای اینکه سازندهی فضاپیماها باشد، مونتاژکنندهی آنها بود. و همچنین کپسولهای شرکت اوربیتال برعکس اسپیسایکس قادر به برگشتن به زمین نبودند، بنابراین نمیتوانستد آزمایشها و یا دیگر تجهیزات را به زمین بازگردانند. در اکتبر سال ۲۰۱۴ یکی از موشکهای اوربیتال روی سکوی پرتاب منفجر شد. در حالیکه آنها پرتاب را برای تحقیق دربارهی این اتفاق به تاخیر انداخته بودند، از اسپیسایکس درخواست کمک کردند. آنها میخواستند بدانند که آیا ماسک ظرفیت اضافه برای رسیدگی به کار مشتریان اوربیتال را دارد یا نه. همچنین این شرکت اشاره کرد که قصد دارد از موتورهای روسی استفاده نکند.
برای بردن انسان به فضا، اسپیسایکس و بویینگ برندههای رقابت چهارسالهی ناسا برای فرستادن فضانوردان به ایستگاه فضایی بینالمللی بودند. اسپیس ایکس ۲٫۶ میلیارد دلار و بویینگ ۴٫۲ میلیارد دلار برای ساختن کپسولهایشان و بردن آنسانها به ایستگاه فضایی بینالمللی در سال ۲۰۱۷، دستمزد خواهند گرفت. این دو شرکت شاتل فضایی را تعویض میکنند و به ایالاتمتحده این قدرت را میدهند که پروازهای سرنشیندار را هدایت کند. ماسک میگفت: “واقعا برایم مهم نیست که بویینگ با آن فناوری افتضاح و برای همان کاری که اسپیسایکس برای ناسا انجام میدهد، دوبرابر دستمزد میگیرد. داشتن دو شرکت که در این کار فعالیت میکنند برای پیشرفت سفرهای فضایی بشر خیلی بهتر است.”
ادامه دارد…
منبع دیجی کالا مگ