از آنجا که در طی نخستین جنگ جهانی اول، میلیون ها نفر از نظامیان و غیر نظامیان جان باختند و کوچه پس کوچه های شهر ها که زمانی جولانگاه انسان های بی گناه بودند و پارک های زیبایی که کودکان اوقات و فراغت خود را در آن می گذراند، دریای خون جریان داشت و اجساد مردم در هر قسمت از این شهرها یافت می شد، می توانست درک کرد که ردپای آن جنگ تا قرن ها باقی خواهد ماند و هیچگاه از ذهن ها پاک نمی شود. آن دریای زیبا که سرخی خون را به خود گرفته بود، آن سواحل رویایی که به مقدار هر دانه شن آن یک جسد وجود داشت و آن شهرهای به یاد ماندنی که چیزی جز ویرانی در آن وجود نداشت، و این خوراک آن سربازان بی رحم بود… گذشت و آن جنگ خاتمه یافت و به مرور زمان رنگ سرخ دریا ناپدید شد، شهرها دوباره جان گرفتند و نسل جدیدی از مردم دوباره به زندگی خود ادامه دادند. اما، افسوس که چه بد است جنگی میان بزرگان جهان رخ دهد و باز هم شاهد آن صحنه های دلخراش گذشته باشیم. اما خب سرنوشت رقم خورده بود… باری دیگر در سال ۱۹۳۹ میلادی جنگ جهانی دیگری رخ داد و روز به روز نیروهای کشور آلمان که به نازی ها معروف بودند بر نقاط مختلف قاره ی اروپا دست یافتند. در آن جنگ نیز باز هم شاهد آن صحنه های ناخوشایند قبل بودیم، بدون هیچ تفاوتی. وقتی که نازی ها کشورهای اروپا را یکی پس از دیگری به میدان خون تبدیل می کردند و به قدرتی شکست ناپذیر تبدیل شده بودند، این مردم بودند که در کنار نظامیان جلوی آن ها ایستادگی می کردند و زادگاه خود را از چنگ دشمنان بی رحم در می آردند. مسلماً وقتی که لحظه ای به جنگ فکر می کنیم، بدون شک تصویری از یک میدان نبرد را تصور می کنیم که به طور دائم سربازانی در آن میدان جان خود را از دست می دهند، سربازانی که شاید در گوشه ای از این دنیا، پدر یا مادری منتظر بازگشت عزیز دل خود هستند. شهر هایی را تصور می کنیم که جرئی از خاک شده اند. از سوی دیگر سربازانی را تجسم می کنیم که در حال رژه هستند. در واقع تصویری که ذهن ما تجسم کرده است، به ما می گوید که سربازان تنها عامل تعیین کننده ی نبرد ها و جنگ ها می باشند. جنگ را هر گونه که تصور کنیم سرباز نقش اصلی آن است. جنگ است و ندای آزادی در همه جا به گوش می رسد، در میدان نبرد، سربازی است که آروز دارد به نام وطنش بمیرد و در نقطه ی مقابل سرباز دیگری سخت از درد زخم هایش به خود می پیچد تا زنده بماند. اما خب به هر حال جنگ است و طنین بی رحمش! در آخر چه سربازی که آرزوی مرگ را داشت و چه دیگری که در تقلا برای زنده ماندن بود، چشم از جهان فرو خواهند بست. یا تسلیم سرمای کشنده ی زمستان می شود. یا عفونت به سراغش می یاید. در نهایت عاقبت چیزی جز مرگ نیست و اینجا، در این میدان جنگ، ندای آزادی در همه جا به گوش می رسد و این ندای آزادی است که ندای جنگ را فرا می خواند…

جنگ جهانی دوم، باری دیگر میدان نبرد پنجمین نسخه از سری عناین «Call Of Duty» است و همچنین قرار است در نسخه ی جدید نیز میدان های خون آلود جنگ جهانی دوم دوباره زمین بازی سربازان شجاع و دلیر باشد.

سری عناوین «Call Of Duty» همیشه جزء آن دسته از عناوینی بوده است که سلیقه ی عموم بازی بازان را همراه داشته است و اکنون نیز بازی بازان زیادی از سرتاسر جهان، همواره جزء طرفداران پرو پاقرص این سری هستند. به عبارتی سری «Call Of Duty» گل سر سبد شرکت «اکتیویژن» (Activision)، خالق و ناشر سری است و نسبت به باقی عناوین این شرکت، محبوب تر و سودآور تر است. این سری از همان ابتدا یک سرگرمی ناب در سبک اکشن اول شخص بود که در میدان نبرد آن، سربازان چندین کشور مشغول کشتن یکدیگر بودند و کل گیم پلی آن به همین کشت و کشتار خلاصه می شود. این سری کار خود را از سال ۲۰۰۲ با نسخه ای زیبا و محبوب آغاز کرد و پس از آن هر ساله ما شاهد عرضه ی یک نسخه ی جدید از این سری هستیم و کماکاًن نیز این روند ادامه دارد. از آن زمان تا کنون ما شاهد چیزی حدود ۱۴ نسخه از این سری بودیم که سه استودیوی «اینفینیتی وارد» (Infinity Ward)، «تری آرک» (Treyarch) و «اسلج‌ همر گیمز» (Sledgehammer Games) هر یک توسعه دهندگان اصلی این سری هستند که هر ساله یکی از این استودیوها وظیفه ی ساخت نسخه ی جدید را برعهده می گیرد. این سری از همان ابتدا به دلیل تجربه ی بی نقصی که ارائه می داد نزد بازیکنان بسیار محبوب  بوده است و این فرانچایز به گونه ای نماد سبک خود تلقی می شود. اکنون جدا از این موارد پیشنهاد می کنم در ادامه با ما همراه باشید که بهانه ی معرفی شدن نسخه ی جدید این سری با نام Call of Duty: World War 2، به بررسی نسخه Call of Duty: World at War که در سال ۲۰۰۸ روانه ی بازار جهانی شد، بپردازیم.

جنگ جهانی دوم به سبک «تری آرک»

بازی «Call of Duty: World at War» که پنجمین نسخه ی این سری به شمار می آید، از لحاظ داستان سرایی در سطح قابل قبولی قرار دارد و در آن شاهد داستان زیبا و گیرایی هستیم. در واقع کل روایت بازی درباره ی جنگ آمریکایی ها با ژاپنی ها و روس ها با نیروهای آلمان نازی است که شاید نسبت به نسخه ی قبلی خود به آن اندازه حماسی نباشد، اما دست کمی هم از آن ندارد و بسیار خوب روایت می شود. در واقع بازی شما را در دو جبهه ی مختلف جنگ قرار می دهد که هر یک جذابیت خاص خود را دارد و انصافاً باید سازندگان را به این خاطر تحسین کرد. بازی ابتدا به صورت هوشمندانه داستان نبرد چشم بادامی ها و آمریکایی ها را به تصویر می کشد. جایی که ابتدا کنترل یکی از تکاوران نیروی دریایی آمریکا را به دست می گیریم که همراه با چندین نفر دیگر توسط نیروهای ژاپنی اسیر شده اند که پس از تماشای صحنه ی ناخوشایند شکنجه و مرگ همراهانتان بالاخره وارد فاز اصلی داستان می شویم. جایی که «میلر» همان تکاور نیروی دریایی آمریکا که در چند قدمی مرگ بود توسط نیروهای آمریکایی نجات پیدا می کند. چندین ساعت ابتدایی، داستان بازی در رابطه با جدال میان آمریکایی ها و چشم بادامی ها به تصویر کشیده می شود و پس از آن بازی به صورت حرفه ای فاز بعدی داستان را به نمایش می گذارد. در ادامه کار خود را در سرمای شدید زمستان ادامه خواهید داد. این دفعه دیگر خبری از چشم بادامی ها نیست و طرف مقابل ما نیروهای نازی می باشند. بازی از همان ابتدا نهایت نفرت نسبت به نیروهای ژاپنی و نازی ها را در شما به وجود می آورد. روایت پیچیده ای ندارد و بسیار ساده و روان بیان می شود. مشکلی خاصی نیز ندارد و روایت بازی شخصیت های دوست داشتنی ای را نیز خلق می کند. اگر چه باید اعتراف کرد که در بازی شاهد شخصیتی مانند کاپیتان پرایس افسانه ای و دیگر شخصیت های نسخه ی چهارم نیستیم و کم تر پیش می آید که شخصیت های نسخه ی پنجم به چشم شما به مانند کاپیتان پرایس به نظر برسند. داستان این نسخه در واقع بر اساس واقعیت است و جنایات آلمانی ها و ژاپنی ها را به خوبی به تصویر کشیده است. داستان بازی مخاطب را به کشورهایی می برد که اکثر وقایع جنگ جهانی دوم در آن رخ داده بود. البته باید گفت که علاوه بر دو شخصیت اصلی بازی، در طی مأموریتی کوتاه اما پر هیجان کنترل شخصیت دیگری را نیز به دست می گیرید که روایت کوتاه آن شخصیت نیز به مانند دو شخصیت دیگر جذاب است. داستان بازی بد نیست، اما می توانست بهتر هم باشد و جنگ جهانی دوم را عمیق تر به تصویر بکشد. سازندگان می توانستند علاوه بر خلق روایت نبرد میان بزرگان جنگ جهانی دوم، نگاهی هم به گوشه و کناره ها و حواشی آن جنگ می انداختند که مسلماً ایده هایی وجود داشت که تاکنون هیچ شرکتی از آنان استفاده نکرده بود.

میدان های جنگ بازی و تم خاص آن، انصافاً حس و حال جنگ های آن زمان را به مخاطب القا می کند.

اما مهم ترین شاخصی که باعث محبوبیت بیش از حد تمامی عناوین سری «Call of Duty» گیم پلی و گان پلی بی نظیر و هیجان انگیز آن است که با همه اشکالات و تکراری بودنش، بازهم عامل اصلی محبوبیت سری است. به عبارتی عاملی که این سری را با دیگر ساخته های شرکت سازنده و البته دیگر عناوین هم سبک، متمایز می سازد، همین جذاب بودن گیم پلی است که مثال زدنی نیست. «Call Of  Duty Modern Warfare» که نخسیتن عنوان این سری برای کنسول های نسل هفتم بود، به گونه ای انقلابی در این سری محسوب می شد، چرا که گیم پلی بازی در عین آنکه بسیار ساده بود، اما واقعاً زیبا و روان خلق شده بود. «Call of Duty: World at War» نیز به مانند نسخه ی قبلی خود از گیم پلی زیبایی بهره مند بود. این دفعه به مانند سه نسخه ی نخست، به دوران جنگ جهانی باز می گردیم و همانطور که مشخص است مسلماً دیگر در بازی شاهد انواع و اقسام سلاح ها و تجهیزات پیشرفته نیستیم و این دفعه، این سربازان دوران جنگ جهانی دوم هستند که در سرزمین چکمه پوشان رژه می روند و یک به یک وارد میدان نبرد می شوند. نخست پیش از هر چیز باید به ضعیف بودن هوش مصنوعی بازی اشاره کنیم و کاملاً مشخص است که سازندگان در خلق هوش مصنوعی عالی باز مانده بودند. البته این مسئله چندان نیز قابل تعجب نیست! پیش تر نیز این مسئله در نسخه های قبلی به عنوان یک ایراد تلقی می شد. در درجه ی آسان بازی به راحتی می توانیم شاهد یکی از بدترین هوش مصنوعی باشیم. سربازانی که ما را نمی بینند و اگر هم شلیک کنند تیرهایشان به هدف نمی خورد و خیلی اوقات یادشان هم می رود که باید کاور گیری کنند و حتی نارنجکی در جیبشان دارند. اغلب اوقات تک تیراندازانی هستند که اگر دقیقا در زاویه ی دیدشان هم باشید کم پیش می آید که شما را هدف بگیرند. اما این مسئله در درجات سختی بالاتر اندکی متفاوت است! و این تفاوت آن است که دیگر شاهد این حد از مشکلات نیستیم و هوش مصنوعی دشمنان اندکی بهتر می شود و حداقل می توانند کاری کنند که آنها را به عنوان یک سرباز قبول کنید!. اما خب مورد بسیار عجیب درجات بالاتر این است که هوش مصنوعی همراهانمان تضعیف می شود و این بسیار نا عادلانه است. باید گفت که اگر می خواهید تجربه ای خاص از این بازی برایتان رقم بخورد، بهتر است بازی را از همان درجات سخت آغاز کنید. در ادامه به تنوع مراحل می رسیم. خوشبختانه مدت زمان گیم پلی بازی به قدری است که گله مند نشوید و تجربه ای لذت بخش داشته باشید. تنوع مراحل بازی یکی دیگر از نکان مثبت پرتعداد آن است و در طی پیش روی در آن، وارد محیط های زیبا و غیر تکراری ای می شوید که همواره جال و هوای بازی را بری شما تازه نگاه می دارند.

بخش زامبی، یکی از بهترین ایده های «تری آرک» برای تنوع بخشیدن به بازی بود!

در همان ابتدا که بازی آغاز می شوید بدون هیچ گونه وقفه ای (اشاره ای به نداشتن بخش تمرینی) وارد میدان نبرد خواهید شد، ماشین های جنگی را خواهید راند و در قالب یک مأموریت خسته کننده با تانک وارد میدان نبرد می شوید و تانک های دشمن را منهدم خواهید کرد. وارد سرمای زمستان می شوید و روند گیم پلی متنوع تر از قبل می شود و باید مأموریت های جدیدی را انجام دهید. دکمه زنی های زیاد، مأموریت های مخفی، تانک سواری ها و قطع شدن اعضای بدن دشمنان به هنگام شلیک به آن ها، تا حدودی «Call of Duty: World at War» را به یک بکش برو جلوی پر هیجان و البته   خشن نزدیک کرده است. در طول بازی هیچگاه احساس آرامش نخواهید کرد و هر طرف که بروید دشمنان برایتان کمین کرده اند و هر از گاهی نیز قربانی تله های آن ها خواهید شد، اما این را نیز در نظر بگیرید که دشمنان بازی در اکثر اوقات همان دشمنان نه چندان هوشمند هستند و غیر از این غافل گیری ها، کار دیگری از دستشان بر نمی آید. می رسیم به مورد بعدی. تنوع سلاح ها و تجهیزات نظامی در بازی بیداد می کند و به مانند نسخه ی قبل عالی می باشند. انواع و اقسام اسلحه هایی که با نمونه ی واقعی خود مو نمی زنند و آن حس و حال بازی در جنگ جهانی دوم را به خوبی منتقل می کنند در بازی وجود دارند. همینطور انواع و اقسام نارنجک ها و تجهیزات دودزا و دیگر نمونه ها، همه و همه در بازی وجود دارند و این بسیار عالی می باشد و تنوع فوق العاده ای به گیم پلی بازی بخشیده است. از آتش افشان ها گرفته تا کلت های ساده ی آن زمان و اسنایپر ها، همگی عالی طراحی شده اند و لذتبخش هستند. جدا از بخش تک نفره ی بازی که این سری معمولا همیشه در این بخش پیروز و سربلند بوده است، اما متاسفانه بخش چند نفره چنگی به دل نمی زند و از نسخه ی قبلی یک سر و گردن پایین تر است. بر طبق سنت ها، بخش چند نفره را می توان به دو صورت آنلاین و آفلاین اجرا نمود و در بخش آنلاین حدوداً ۶۴ بازیکن می توانند در یک سرور به بازی کردن بپردازند. محدودیت بخش آفلاین نیز همان چهار نفر است و در این صورت به تعداد بازیکنان، صفحه نمایش به چند قسمت تقسیم می شود.

بدون شک شرکت حضور یافتن در میدان جنگ به عنوان تک تیرانداز گروه، لذت بسیار زیادی دارد. در طبقات ساختمان ها استتار می کنید و با هدف گرفتن دشمنان، آن ها را به خواب ابدی خواهید برد.

اما می رسیم به یکی از بخش های اصلی و بسیار محبوب بازی! برای اولین بار در سری، این استودیوی «تری آرک» بود که ایده ی بخش زامبی را در این نسخه پیاده کرد و با استقبال خیلی خوب طرفداران نیز روبه رو شد. دیگر کم کم می توانستیم حس کنیم که این سری به یک خلاقیت بزرگ احتیاج دارد. قسمتی از بازی «Call of Duty: World at War» که به شخصه از آن لذت بردم همین بخش زامبی می باشد. این بخش روایت خاصی ندارد و تنها در یک کلبه ی مخروبه و سربسته روایت می شود که از در و پنجره ی آن زامبی ها وارد کلبه می شوند و نقش شما به عنوان یک نظامی این است که خود را از دست آن ها نجات دهید. البته کلمه ی «نجات دادن» به این معنا نیست که از دست آن ها فرار کنید و وارد محیط های دیگری شوید و در نهایت این بخش با رسیدن نیروهای کمکی به پایان برسد! بلکه فقط باید زنده بمانید و مدام، سطح (به قول خودمانی «لول») خود را افزایش دهید که خب هر چه سطح این بخش بالاتر می رود بازی دشوارتر می شود و کار شما سخت تر و البته اگر جان سالم به در برید امتیاز هم بیشتر می گیرید. در موج های بالای زامبی ها تعداد زامبی ها بیشتر و به دست آوردن مهمات سخت تر می شود. این بخش بازی آزادی عمل چندانی ندارد، اما باز هم برای تنوع بسیار عالی می باشد. در بازی می توانید دو یا سه اسلحه داشته باشید که البته اگر اندکی ماهر باشید می توانید این مقدار را تا پنج اسلحه ارتقاء دهید. بازیباز می تواند با یافتن صندوقی در محیط بازی که از اهمیت بالایی برخوردار است به طور شانسی اسلحه ای را انتخاب کنید. تنوع اسلحه های درون جعبه ی مذکور نیز زیاد است و در بین آن ها اسلحه های عجیب و جذاب نیز یافت می شود. جای دارد اضافه کنیم در این بخش خط سلامتی شما خود به خود یهبود نمی یابد و می بایست با یافتن تعداد مشخصی آیتم و ترکیب کردن آن ها با یکدیگر، سطح سلامتی خود را افزایش دهید. این قسمت بدون شک یکی از بهترین نکات مثبت بازی به شمار می آید که می تواند تا هفته ها شما را سرگرم کند.

جزئیات و طراحی مراحل و البته شخصیت های بازی نسبت به نسخه ی قبلی خود پیشرفتی اندکی داشته است.

طراحی طبیعی محیط‌ ها، طراحی پیچیده و پرجزییات لباس‌ ها و تجهیزات شخصیت‌ های موجود در بازی، کیفیت بالای بافت های محیطی، نور پردازی و سایه زنی های دقیق و زیبا، اتمسفری گیرا هم در بخش تک نفره و هم در بخش زامبی، انیمیشن‌های روان و کار شده، جزئیات بالای محیط، نمایانگر کیفیت بصری بازی هستند که همه و همه نشان از یک گرافیک زیبا و چشم‌ نواز دارند. باید گفت که گرافیک بازی نیز در مقایسه با عناوینی که در سال ۲۰۰۸ انتشار یافتند در حد بسیار قابل قبولی قرار دارد و مشکل خاصی چه در بخش فنی و چه در بخش هنری در آن دیده نمی شود. طراحی محیط های بازی کاملا بی نقص کار شده است که همراه با نور پردازی عالی بازی، یک تابلوی زیبا از نقاشی جنگ را خلق می کنند. به خصوص آن مراحلی که در شب دنبال می شود و در آن ما شاهد یک محیط زیبا همراه با نور پردازی فوق العاده ای هستیم که انصافاً به این خاطر باید سازندگان را مورد تحسین قرار داد. در کنار گرافیک منحصر به فرد بازی، صداگذاری بدون مشکل این بازی نیز ارزش بیشتری می یابد و هر چه بیشتر شما را در بازی غرق می کند. تم کلی بازی در زمینه ی موسیقی همان تم آشنای این عناوین است و در زمینه ی صداگذاری شخصیت ها نیز بازی بسیار خوب عمل کرده است. همچنین باید گفت در زمینه ی صداگذاری، بازی چند جهش موفق نسبت به نسخه ی پیشین نیز داشته است. صداگذاری با کیفیت تر این بازی نسبت به عنوان قبلی، نبردها را بهتر جلوه می‌ دهد و همچنین بدون شک برای بازی بازان بسیار دلچسب می باشد.

امید است Call Of Duty WWII به مانند این نسخه موفق باشد و تجربه ی خوبی را برای بازی بازان رقم بزند.

هر چقدر که بخواهیم می توانیم در مورد یکی از زیباترین عناوین سری Call Of Duty حرف بزنیم و حرف بزنیم، اما به هر حال باید به سرانجامی برسیم و نتیجه گیری کنیم. در انتهای این مطلب باید بگوییم اگر تصمیم داشتید در طی روزهای پیش رو نگاهی به گذشته بیندازید و اندکی هوس کردید بازی های گذشته را برای بار دیگر تجربه کنید، پیشنهاد ما به شما می تواند «Call of Duty: World at War» باشد.  مخصوصا به این دلیل که نسخه Call Of Duty WWII قرار است در پاییز امسال برای پلتفرم های پلی استیشن ۴، ایکس باکس وان و البته رایانه های شخصی عرضه گردد و باری دیگر جنگ جهانی دوم را به تصویر کشد. پس با تجربه دوباره Call of Duty: World at War هم خاطرات خود را زنده کنید و هم به نوعی به پیشواز عنوان جدید این سری محبوب بروید.

 

گیمفا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *