The Handler سومین آهنگ سینگلی بود که از آخرین آلبوم گروه Muse پخش شد و پس از آن کل آلبوم در سال ۲۰۱۵ به صورت رسمی عرضه شد. و اما موضوع آهنگ The Handler درباره شخصی است که اسیر کنترل قدرتی بزرگ است و دیگر نمی تواند این شرایط را تحمل کند می خواهد آزاد شود و آنطور که دوست دارد زندگی کند. این قدرت می تواند یک شخص باشد و یا هر چیز دیگری که فکرش را می کنید پس با حس خودتان این آهنگ را گوش دهید.

The Handler:

 

ترجمه متن آهنگ و بررسی:

You were my oppressor

تو به من ستم می کردی ( ستمگر من بودی )

( همین که کسی متوجه می شود چه کسی در واقع او را مورد ظلم خود قرار میداده، ظالم دیگر قدرت خود را از دست می دهد. مانند اینکه حجاب از چیزی برداشته شود. مانند اینکه در زندگی متوجه چیزی بشوی و ناگهان همه چیز در زندگی تغییر کند. )

And I, I have been programmed to obey

و من، من برنامه ریزی شده بودم تا اطاعت کنم

( شخصیت اصلی آهنگ طوری برنامه ریزی شده تا فقط دستورات کسی که تحت کنترلش است را اجرا کند. کسی که تمام کارها و احساساتش را در دست دارد )

But now you are my handler

اما حالا تو کنترل کننده من هستی

( این قسمت از آهنگ دقیقا اشاره دارد به کاور آلبوم گروه Muse جایی که یک دست بزرگ را می بینید که دسته ای در دست دارد و شصی که خوده او افراد دیگری را کنترل می کند تحت هدایت دارد. شخصیت اصلی می خواهد علیه کسانی که می خواهند تفکراتش را تحت کنترل بگیرند و جای او تصمیم بگیرند مبارزه کند. )

And I, I will execute your demands

و من، من خواسته های تو را اجرا می کنم

( مکثی که بعد از گفتن و من دارد نشان از احساس ضعف ناشی از تحت کنترل بودن دارد. خواسته ها انتخاب شخصیت اصلی نیست اما احساس ضعف می کند و در نهایت تسلیم می شود. )

Leave me alone

I must disassociate from you

تنهایم بزار

باید از تو جدا شوم

( در این قسمت خشم را می توان حس کرد، دیگر نمی خواهد کنترل شود می خواهد خود را از این بند رها کند و آزاد باشد. )

Behold my trance formation

تشکیل شدن ترنس مرا ببین

( Trance Formation of America کتابی است از کتی اوبریان اولین قربانی طرح کنترل ذهن دولت آمریکا که زندگی نامه خود را در این کتاب نوشته. بر اساس این کتاب کتی قربانی برنامه های CIA بوده است. در این قسمت از آهنگ به نام این کتاب اشاره شده و دور از عقل هم نیست چون موضوع رها شدن از بند ظالمی است که دیگران را تحت کنترل دارد. )

And you are empowered to do as you please

My mind was lost in translation

و تو این قدرت را داری که هر کاری می خواهی بکنی

ذهن من در این تفسیر گم شده

( وقتی کسی به حالت بقا می رود این حالت باعث ایجاد دیوارهای روانی در ذهن او می شود. به این شکل است که شخصیت ظالم داستان می تواند روی افکار و احساسات او تاثیر بگذارد. )

And my heart has become a cold and impassive machine

و قلبم تبدیل به یک ماشین سرد و بی احساس شده

( قلب مرکز احساسات است اما این بخش از وجودش نیز تحت تاثیر است و کنترل می شود بنابراین او تبدیل به یک ماشین بله قربان گو شده و حتی کارهایی که می کند بی احساس است رفتار هایش سرد است. )

Leave me alone

I must disassociate from you

مرا تنها بزار ( رهایم کن )

من باید از تو جدا شوم

I won’t let you control my feelings anymore

دیگر اجازه نمی دهم روی احساساتم کنترل داشته باشی

( در این قسمت دیگر تصمیم می گیرد به سلطه کسی که کنترلش می کند پایان دهد. آهنگ حالتی انقلابی و حماسی به خود می گیرد و نشان از تغییر در روند داستان دارد. )

And I will no longer do as I am told

و دیگر آنچه گفته شده را انجام نخواهم داد

( اعلام می کند که دیگر فرمان بردار نیست و به دستورات عمل نمی کند. )

And I am no longer afraid to walk alone

Let me go

Let me be

و دیگر از اینکه به تنهایی پیش بروم ترسی ندارم

بگذار بروم

بگذار باشم

( همین که تصمیم گرفته است دیگر فرمان بردار نباشد اعتماد بنفسش را دوباره بدست آورده و ترسی ندارد که به تنهایی به امور خودش برسد. از او می خواهد بگذارد برو و اجازه دهد خودش باشد. )

 I am escaping

From your grip

You will never own me again

Yeah

من از چنگال تو

فرار می کنم

تو دیگر هرگز مرا نخواهی داشت ( صاحبم نخواهی بود )

آره

( نقطه عطف شخصیت اصلی داستان. شروع به باور قدرت خودش می کند و این درست همان زمانی است که قدرت ظالم به پایان می رسد. )

بدونیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *