ژانر Survival Horror یکی از زیر شاخه‌های ژانر ترسناک در صنعت بازی‌های ویدئویی است. ریشه‌های به وجود آمدن چنین ژانری را در داستان‌های نویسنده‌ای آمریکایی به نام اچ پی لاوکرافت دانسته‌اند؛ که برای نخستین بار داستان‌هایی با درون مایه ماورا‌ الطبیعه و ترسناک نوشت و شخصیت‌هایش را انسان‌هایی ماتریالیست شکل می‌دادند که اندک اندک در دل داستان به عناصر غیر طبیعی و ماورایی اعتقاد پیدا می‌کنند. در درون صنعت بازی نیز Sweet Home را در برخی نظرها نخستین بازی ساخته شده در این ژانر دانسته‌اند. اگرچه یک بازی نقش آفرینی محسوب می‌شد، اما المان‌های ژانر ترسناک را در خود داشت. جدا از آن بازی، این ژانر به طور رسمی با Resident Evil در سال ۱۹۹۶ پا به عرصه گذاشت که بازی Sweet Home از منابع الهام آن بوده است. پس از آن بود که خیل عظیم بازی‌های ترسناک، اشتهای بازی‌بازان را برای نجات پیدا کردن از محیط‌های جن‌زده و انباشته از حضور اهریمنی موجودات خونخوار و شریر، افزون کرد.

از آخرین عناوینی که پا به عرصه این ژانر گذاشت، بازی Outlast بود که در سال ۲۰۱۳ ساخته شد. بازی منتشر شد و هواداران بسیاری پیدا کرد و از طرف منتقدین نیز تمجید شد. آن بازی بیشتر در فضای بسته بیمارستانی پی‌گیری می‌شد و با مهم‌ترین شاخصه‌اش یعنی دوربین دید در شب و Jump Scare، نوید IP جدید و گردن کلفتی را می‌داد. پس از آن، انتظارها برای ساخت نسخه‌های بعدی این عنوان آغاز شد تا زمانی که این اتفاق افتاد و منتشر شد!

منوی ابتدایی بازی. از همان ابتدا معلوم است که با چه فضایی سر و کار دارید. همه چیز گویاست.

دو خط از داستان

بلیک لانگرمن و همسرش لین، برای تحقیقات درباره قتل زن جوان و حامله‌ای به نام جین دو، با هلی‌کوپتر راهی منطقه سوپای در صحرای آریزونای آمریکا می‌شوند. با سقوط ناگهانی هلیکوپتر و ناپدید شدن لین، بازی شما را به دل منطقه‌ای اهریمنی می‌کشاند که از همان دقایق ابتدایی سنگینی فضای شرارت‌بارش را احساس می‌کنید و پیش رفتن در بازی بسیار سخت به نظر خواهد رسید. در حقیقت نقشه ابتدایی در داستان (تحقیقات درباره قتل جین دو) به سرعت جایش را به پیدا کردن لین و گریختن از آن مکان شیطانی بدل می‌کند. بگذارید صادقانه احساساتم را درباره بازی بیان کنم! از فضاسازی بازی حیرت خواهید کرد. عاشقش خواهید شد. –البته اگر ترکیدن دائم زهره‌تان اجازه حظ بردن از آن را بدهد-. فضا سازی این بازی خارق العاده است.

Outlast 2 گام‌های جدیدی در ژانر بازی‌های Survival Horror برداشته است. این بازی توانسته با تبدیل کردن فضای بسته و بیمارستانی، به محیطی باز با عوارض طبیعی همچون مزرعه ذرت، کوهستان، دریاچه، خانه‌های محلی، جنگل و غار، به همان اندازه ترسناک باشد که در محیط‌های بسته. البته بخشی از داستان بازی که به عنوان یادآوری خاطرات یا فلاش بک، منطقه سوپای را با محیط مدرسه عوض می‌کند، دالان‌ها و اتاق‌های فرو رفته در تاریکی را نیز به عنوان دست مایه کار خود در نظر گرفته است. جایی در بازی به خلیجی متروک وارد می‌شوید که محیطی وسیع دارد. با چشم اندازی تاریک و مه گرفته. بایستی سوار کلکی بشوید و بر سطح خلیج روان شوید. هرگز تصورش را نیز نخواهید کرد که راندن روی سطح آب هم اینقدر دلهره آور باشد. گویی استدیوی Red Barrels خواسته توانایی خود را در انتقال ترس با هر فضایی به مخاطبان اثبات کند.

گرافیک بازی تحسین کردنی است. عمق، نورپردازی و سایه ها.

بازی آنچنان سایه سنگین هراس را در لحظه لحظه بازی کردن دنبال شما می فرستد که هیچ جا از آن خلاص نخواهید شد. هیچ جایی در بازی Outlast 2 در امان نیستید. دشمنان شما، که تنوع نسبتا زیادی نیز دارند، همه جا حضور خواهند داشت. به خصوص نخستین دشمن بازی، که از قضا ترسناکترین و مخوف‌ترینش هم هست. با تکرار مدام نصایح و حرف‌هایی با لحنی شیطانی، و تبری به شکل صلیب که نشانی از چشم عنکبوتی را در راس خود دارد و مو به تنتان سیخ می‌کند. باور کنید زمانی که برای نخستین بار به این عفریته رسیدم، برای سازندگان تحسین‌ها فرستادم و لعنت‌ها کردم! امنیت، واژه‌ای است که سازندگان در سلب آن از بازی‌باز، خودشان را کشته‌اند و توفیق هم داشته‌اند. Outlast 2 سمفونی هراس انگیزی از آب در آمده است که تا پایان بازی شما را رها نخواهد کرد و کاری با شما خواهد کرد که پس از بازی به آن فکر کنید. بله! حتی بعد از بازی به آنچه سازندگان طبخ کرده‌اند خواهید اندیشید. از نظر زمانی آنقد طول خواهد کشید که حتما با خود زمزمه خواهید کرد: چرا این بازی تموم نمیشه! زمان Gameplay بیشتر از ۱۰ ساعت طول خواهد کشید. البته به گفته سازندگان زمان روایت داستان همین اندازه است، اما کاملا بستگی به نحوه بازی کردن شما و پیدا کردن گره های داستانی دارد و می‌تواند کمتر یا بیشتر طول بکشد.

Gameplay

بازی از زاویه اول شخص است. HUD در این بازی بسیار خلاقانه تعبیه شده است و شما می‌توانید تعداد باطری‌هایی که در اختیار دارید و باندهای استریل یا پانسمان را روی کمر شخصیت بازی ببینید. همچنین در حالی که سر شخصیت رو به پایین است، به منوی دوربین دسترسی دارید و ویدئوها و فایل‌های ظبطی قابل مشاهده‌اند. یکی از جلوه‌های پسندیده‌ای که به بازی اضافه شده است، تکان‌های سر است. تصویر ثابتی در بازی دیده نمی‌شود و سر شخصیت با نوسانی ملایم بالا و پایین می‌رود و حس نفس نفس زدن او را منتقل می‌کند. البته این امکان در منوی تنظیمات قابل تنظیم یا کاستن است. حرکات دوربین بسیار نرم و دلپذیر انجام می‌شود و هرگز احساس کمبود و نقص نمی‌کنید. کما اینکه به هنگام دویدن تصویر اندکی کشیده می‌شود و حس و حال تند و تیز فرار کردن را به خوبی ثبت می‌کند. در همین بخش، یعنی گریز و فرار کردن، یکی از هیجان انگیزترین بخش‌های Outlast 2 رقم می‌خورد. گریزهای بازی فوق‌العاده کار شده‌اند و دشمنانی که در پی‌تان هستند، به قدری ترسناک‌اند که همه حس و حال فرار، از طریق گذر تند و تیز تصویر به شما انتقال داده می شود. طراحی این گریزها نیز جای تحسین دارد. چراکه صرفا مسیری صاف را پیش روی شما قرار نمی‌دهد و خود به پازلی کوچک در درون بازی مبدل شده است. در برخی جاها باید بپیچید، یا خم شوید یا کاملا دراز بکشید و در نهایت خیلی سریع راه درست را پیدا کنید. در غیر این صورت دشمنان نزار، اما قمه به دستتان، شکمتان را سفره خواهد کرد و قمه‌شان را در سرتان فرو می‌کنند.

خلیج. فضاسازی و طراحی مراحل و مکان ها در بهترین و دلهره آورترین حالت خلق شده اند.

خلق اتمسفر همیشه در هر بازی اهمیت بسزایی دارد. و در بازی‌های ترسناک، به واسطه انتقال حس ترس و دلهره و اضطراب از طریق ساخت و پرداخت و ترکیب سیاهی و نور و سازه‌ها و بافت‌ها، از هر بازی دیگری بیشتر جلوه می‌کند. کاری که سازندگان Outlast 2 در این زمینه کرده‌اند، شاهکار است. به قدری نورپردازی‌ها و طراحی مکان‌ها گیرا و چشم نواز است که دوست دارید در حین تعقیب و گریز یا مخفی شدن به آنها چشم بدوزید؛ اما دریغا که باید لین را بیابید و از این جهنم فرار کنید!

مخفی شدن از دیگر عملکردهای ساختار این بازی است. در بسیاری از مراحل مخفی شدن به شما کمک می‌کند تا زنده بمانید. و ویژگی‌ای تصنعی در بازی محسوب نمی‌شود، بلکه کاملا حیاتی و کارآمد است. در بشکه، حوضچه آب یا آب چاله، زیر میز یا تخت، داخل کمد یا درون تنه توخالی درخت و در میان علف‌های بلند، از نظر دشمنان دور خواهید بود. از درون برخی از این مخفی گاه‌ها، همچون بشکه و کمد، می‌توانید دید بزنید و وضعیت بیرون را بررسی کنید. عملکردهای اینچنینی در بازی بسیار کار شده‌اند و سعی شده تا چیزی از قلم نیوفتد. برای مثال شما به دو روش می‌توانید درها را باز کنید. یکی فشردن دکمه مربوط و باز شدن ناگهانی در؛ و دیگری نگه داشتن دکمه مربوطه و باز کردن در با جهت دادن، تا با کمترین سر و صدا باز شود. درباره درها بد نیست بدانید که بهتر است درهایی که چفت دارند را پشت سرتان ببنید و آنها را به حال خود رها نکنید. که این خود از ابزارهای در امان ماندن محسوب می‌شود.

دوربین دید در شب و همه آن چیزی که ممکن است با آن مواجه شوید. اگر دیدید پس نیوفتید، یا فرار کنید یا فرار کنید!

در مجموع سه آیتم در بازی وجود دارد که با آنها برخورد می‌کنید و به قولی آنها را جمع می‌کنید. باطری، باند و نامه‌ها. یقین کنید که نامه‌ها کوچک‌ترین اهمیتی برایتان نخواهند داشت! اگرچه خود روایت کننده داستانی جانبی در بازی‌اند. چراکه بیش از آنکه فکرش را بکنید از هراسی که در دلتان افتاده، ترجیح می دهید از آنها چشم پوشی کنید و سریع‌تر خود را به جای امنی برسانید. (البته اگر جای امنی وجود داشته باشد). درباره دو مورد دیگر، باطری از باند بیشتر اهمیت دارد و مجبورید برای روشن نگه داشتن تنها سلاح خود، به دنبال باطری باشید. در حالی که وجب به وجب بازی از ترس انباشته شده است، این کار اصلا آسان نیست و برایش بایستی خطر کنید و به دل کلبه‌های خون آلود و گوشه‌های تاریک و اتاق‌های متروک با سایه‌های تندگذر جن و اهریمن بزنید.

گرافیک بازی به لطف موتور بازی‌سازی Unreal Engine 3 از نکات قوت آن محسوب می‌شود. تفاوت در تصویری که با دوربین دید در شب می بیند، و تصویری که با چشمان خود می بینید، از زمین تا آسمان است و ترکیب سرد و گرم رنگ‌ها در حالت عادی و رنگ غالب سبز در حالت دید در شب، دو دنیای متفاوت را در بازی پدید آورده است. بازتاب‌ها، که بیشتر در مراحل مدرسه دیده می‌شود خیره کننده است. چشمه‌های نوری در بالاترین سطح و واقع گرایانه‌ترین حالت ممکن ساخته شده‌اند. کنتراست تصاویر، دیدن دو رنگ قرمز، که از شکم جنازه‌های آدمی‌زاد و حیوان‌های تکه تکه شده بر زمین زرد و خاک آن خراب آباد ریخته شده‌اند، یا بر کف سرامیکی و موزاییکی مدرسه، به خوبی مردمک چشمانتان را به سوی خود خیره می‌کند.

مکان هایی که برای داستان مهم اند به خودی خود ضبط می شوند. سلاخی هویداست.

در کنار گرافیک، صداگذاری بازی را نیز باید شاهکار دانست. Outlast 2 فقط با صدا می‌تواند زهره‌تان را بترکاند. صدای همه چیزی در بازی کار شده است. خرد شدن شیشه، قدم برداشتن بر خاکی نرم، نفس‌های بلیک از ترسیدن، اجسام و اشیاء و علف و صدای آب به هنگامی که زیر آن مخفی شده‌اید، صدای قیژ و ویژ باز شدن درها و پنجره‌ها و بادی که به چین‌های پرده‌ای افتاده است، صداهایی که از بیرون کلبه‌ها شنیده می‌شود، ناله‌ها و زمزمه‌های طلب عفو و بخشش یا تسلیم شدن معتقدان بالا خانه اجاره داده‌ای که با قمه دور می‌گردند و منتظر شما هستند، صدای جیغ‌هایی که از دور از لین می‌شنوید یا دیگرانی که شکنجه می‌شوند، و هر آنچه در منطقه شیطانی سوپای آریزونای Outlast 2 موجود است! تمام این‌ها را گفتم، اما حق مطلب درباره صداگذاری این بازی ادا نخواهد شد، مگر آنکه آن را با هدفون تجربه کنید. جرات کنید و این کار را بکنید. آنوقت خواهید فهمید که Outlast 2 چیست! از هر گوشتان صدایی می‌شنوید. سرسام خواهید گرفت و از شدت تپش قلبتان هدفون را شل خواهید کرد و به دور گردنتان خواهید انداخت تا نفسی بگیرد. گویی که سرتان را زیر آب کرده باشند. این کاری است که Outlast 2 قصد محقق کردنش را داشت و اکنون آن را عملی کرده است. یعنی ترساندن تا سرحد مرگ، آن اندازه که از ادامه دادن بازی پشیمان شوید و بگویید، حالا فردا بقیه‌شو می‌رم!

تعداد دفعاتی که از Jump Scareها خواهید ترسید، حساب ندارد. چرخش دوربین به دور خود و بررسی محیط اصلا کار راحتی نیست و محال است بدون استرس و اضطراب این کار را بکنید. چیزی که این بازی را هرچه بیشتر در عمق ذهنتان می‌کارد و جوانه‌های چندش‌انگیز ترس را در افکارتان می‌رویاند، پی رنگ مذهبی بازی است. در واقع فرقه‌ای با باورهای خاص، و با این پندار که در حال خدمت به خدواند هستند، دست به هر کشتاری می‌زنند و در راه محقق کردن اعتقادات و افکارشان، ریختن خون بسیار عادی‌ست و تکه پاره کردن اندام‌ها و آدم‌ها به کندن کله مرغی شباهت دارد. بازی هم در نشان دادن این قصاوت و بی‌رحمی از هیچ کوششی دریغ نکرده است و با جزییات کامل، با برهنگی تمام، و حتا گذشتن از تابوهای مرسوم، همچون نمایش ندادن عورت زنان و مردان، هر آنچه می توانسته از بستر داستانی خود بیرون بکشد را بیرون کشیده است. منطقه ای که Red Barrels به نام سوپای، با مختصات جغرافیایی آریزونای آمریکا خلق کرده است، دنیایی مرگ خیز و شیطانی است که وردها و خطابه‌ها و زمزمه‌هایش به درگاه خدواند، همچون شرارت ازلی ابدی آشیانه کرده در قلب انسان‌های سیاه دل، با تمام سردی‌اش بر تنتان می نشیند.

بدون شک سازندگان منابع الهامی هنوز کشف نشده در طراحی مکان ها داشته اند. چنین ذوقی هنر می خواهد.

در واقع با اشاره‌ای که سازندگان بازی، پیش از انتشار به منبع الهام خود از خودکشی دسته جمعی موسوم به جونزتاون (Jonstown) در سال ۱۹۷۴ داشتند، تاثیر مخرب و جنایت‌گونه آموزه‌هایی را که ذهن آدمی قادر به پرورش آن است، بار دیگر هشدار داده‌اند و از ظرفیت‌های چنین مایه فکری و مذهبی که دیگران را هرچه آسان‌تر خام می‌کند و به پیروی مجاب، برای جان دادن به اثر خود بهره جسته‌اند. کاری که با توفیق فراوان، با ترس بسیار و مبدل شدن به اثری خوفناک به پایان رسانده‌اند.

در باب موسیقی هم یک مرحبای حسابی باید نثار سازندگان کرد. ریتم‌ها و نواها کاملا هم گام و همراه با بازی شنیده می‌شوند و ضرب آهنگ‌هایی که در طول مراحل تکرار می‌شود، تنش و نگرانی شما را بیش از پیش خواهد افزود. هنگام دویدن تند می‌شود، هنگام برخورد با سایه‌ای که ناگهان با چرخش دوربین به آن برخوردید و مو تنتان سیخ شد، با کشیدن تند آرشه ویلون پاسخ خواهد داد، زمانی هم که همه چیز اندکی آرام گرفته با ریتمی کوبه‌ای خوف در دلتان می اندازد تا رنگ آرام و قرار به خود نبینید.

بازی Outlast 2 نفی‌کننده صریح سکون است. از ابتدا تا به انتهای بازی در حال گریختنید. گریزی نه آرامش عطا کن، که دلهره‌آور و سستی به دل ریز. این بازی به اعتقاد بسیاری از منتقدان، گام‌های تازه‌ای در ژانر Survival Horror برداشته است. با باز کردن محیط بازی و گستردن آن به پهنه‌هایی روباز و وسیع از چرخیدن درون فضاهای بسته رهایی پیدا کرده است. با تغییر اتاق‌ها و دالان‌ها به محیطی روستایی و باز، دویدن و گریز را درست به جا به آن اضافه کرده و اجازه نداده این تغییر در جهت منفی حرکت کند و با حذاقت و توانایی از ظرفیت‌هایی چنین محیطی استفاده لازم را کرده است. در عین حال مخفی کاری بازی را حیاتی و لازم کرده است و هیچ سلاحی نیز در اختیار شما نگذاشته تا وحشت در سوپای را تجربه کنید.

خیلی چیزها از دور خواهید دید و مکث خواهید کرد. اما موسیقی که به صحنه اضافه شود، دست و پایتان را گم خواهید کرد.

تنوع دشمنان باعث می‌شود تا هرگز احساس کسالت از محتویات به شما دست ندهد. از غولی که کوتوله‌یی را بر پشت دارد و با تیرهای آتشین جانتان را به درگاه خداوند تسلیم خواهد کرد، تا مردمان بیچاره و نحیف و استخوانی و قمه به دست و انواع دیگری که مدام خرناس‌کشان به دنبالتان روان می‌شوند، یا کسانی که روی زمین کشان کشان به دنبالتان می‌آیند و ضربه‌ای حواله‌تان می‌کنند، و تا آن موجود زبان دراز چندش، که درون مدرسه مدام سر و کله اش پیدا می‌شود و زبانش را توی حلقتان می‌کند، یا آن عفریته بدصدای نسناس که با دیدنش بر می‌گردید و با چشمانی از حدقه در آمده راهی را برای فرار جستجو می‌کنید. محیط‌های بازی نیز از همین تنوع پیروی کرده است و عوض شدن مراحل با مختصات ویژه، به خودی خود نکته مثبت محسوب می‌شود. از آب و هوایی که خون از آسمان می‌بارد، تا حیات خلوتی برف پوش، جنگل‌ها با رودخانه‌ها و درختان شکسته و افتاده، تپه‌ها و صخره‌ها و دریاچه و راهروهای مدرسه.

نمی‌توان به بازی Outlast 2 ایراد بزرگی وارد کرد. مگر آنکه خصمانه و خیره سرانه نظر بدهیم. اما نکاتی چند وجود دارد که اشاره می‌کنم. نحوه حرکت کردن دشمنان در بیشتر اوقات قدری خشک و بدون انعطاف لازم انجام می‌شود. این در مقایسه با جلوه‌های دیگر بازی که به روانی و صیقلی هرچه تمام‌تر صورت می‌گیرد، در تضاد است. کافی است به کیفیت آب در بازی توجه کنید و سپس حرکت کردن آن آشغال کله‌ها را دنبال کنید. نکته دیگر محتویات بازی است. در واقع درون بازی به جز نامه و باطری و نوار زخم بندی، هیچ چیز دیگری وجود ندارد. البته باید اشاره کرد که در قیاس با ریتم تند بازی که بر مبنای فرار کردن طرح ریزی شده، جایی برای جستجو و اکسپلوررها نداشته است. اما از طرفی نیز نمی‌توان آن را نادیده گرفت. تنها ایرادهایی که به چشم بنده آمد همین هاست.

باطری

اتاق‌ها و دالان‌های مدرسه را جستجو کنان، درگیر با ترس و دلهره اینکه مبادا ناگهان چیزی جلوی چشمتان ظاهر شود، با استرس پیش می‌روید که اخطار تمام شدن باطری بالای تصویر چشمک می‌زند. همه دلهره‌هایتان چند برابر می‌شود. –لعنت بهت-. آنگاه برای یافتن یک باطری فسقلی به هر دری می‌زنید تا دوربینتان که سینه تاریک و خوفناک بازی را برایتان قابل رویت می‌کند، روشن بماند. همین مساله به تنهایی می‌تواند این بازی را به یک بازی ترسناک استاندارد و ستایش شده مبدل کند. به این مساله آخر، خوبی‌هایی را که پیشتر آوردم اضافه کنید تا ببینید Outlast 2 چه جنون وحشت انگیزی را به جانتان می‌اندازد.

Outlast 2 یک بازی بسیار دلهره آور و ترسناک است که تجربه اش تا مدت‌ها در خاطر خواهد ماند. Gameplay و عناصر داستانی این بازی چنان به خوبی در کنار هم نشسته‌اند که گویی جز این نباید می‌شد. ساخته جدید استدیوی خوش ذوق و کاربلد Red Barrels  اثری درخور توجه و مثال زدنی از کار در آمده است که ۱۰ ساعت هراس نصیب هراس دوستان خواهد کرد! جلوه‌های بصری قدرتمند و طراحی معماها و مراحل و دشمنان و نورپردازی‌های بی‌نظیر، در بستری با رنگ مایه مذهبی اما جنون خیز، به همراه خشونت آشکار و گاها حال به هم زن، این بازی را گام بعدی و موفق‌تر Outlast در ادامه حیات خود در دنیای بازی معرفی کرده است. به دوستان توصیه می‌کنم هدفون یادشان نرود!

گیمفا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *