نقد و بررسی The Walking Dead Episode 3: Above The Law

“به قلم علیرضا رزمجویی”

مرده‌ی بی‌تحرک

در قسمت‌های گذشته با شروع داستان “خاویر”، دوباره شاهد تولد شوم یک دنیای آخر‌الزمانی بودیم. همزمان با مشاهده‌ی تقلای او برای وفق دادن خود با این دنیای بی‌رحم، با شخصیت‌ آشنایی روبه‌رو شدیم که بی‌اختیار تصمیم‌هایمان در طول مسیر را تحت‌تاثیر خود قرار داد. در واقع فصل سوم همزمان با شروعی دوباره، امتحانی برای تست وفاداریِ مخاطب به همراهِ همیشگی خود در دو فصل گذشته بود. اما آیا ادامه‌ی ماجرا به اندازه‌ی کافی تاثیرگذار باقی مانده است یا همه‌ی آن خصوصیت‌های خاص که در مقاله‌ی قبلی به آن اشاره کردیم به منظور پیشبرد داستان به گوشه‌ای رانده شده‌اند؟

بعد از کلیف‌هنگرِ بزرگ قسمت قبل انتظار داریم که همان رویکرد غیرقابل‌ پیش‌بینی و درگیرکننده‌‌‌ی قبل در مقیاسی وسیعتر ادامه پیدا کند اما از ابتدای اپیزود، بازی خود را داخل مخمصه‌ای قرار می‌دهد که تا پایان آن برای خلاص شدن از آن تقلا می‌کند. از اینجاست که بازی به شکلی کلیشه‌ای به دنبال یک آنتاگونیست می‌گردد تا در مقابل شخصیت اصلی قرار دهد. دوباره گروهی دیگر، دوباره سردسته‌ای دیگر که به فکر منافع خود است و دوباره شخصیت ما که باید به اجبار در مقابل ظلم و بی‌عدالتی بایستد. اگر کمی درباره‌ی آن بیاندیشیم، بهترین لحظه‌های The Walking Dead زمانی رقم خورده‌اند که در واقع دنیای آخرالزمانیِ پیرامون شخصیت‌ها به دشمن اصلی‌ آنها تبدیل می‌شود و به نظر می‌رسد تل‌تیل دوباره این را فراموش کرده است.

جالب این است که در بازی انتخابی برای خلاص شدن از این وضعیت وجود دارد. در گفتگویی بین شخصیت‌ها فرصتی به وجود می‌آید که از این موقعیت کلیشه‌ای فرار کنیم اما حتی با انتخاب این گزینه نیز، بازی مسیر خود را طی می‌کند و به شکلی ناامیدکننده متوجه می‌شویم که بیشتر انتخاب‌هایمان در دو اپیزود گذشته، نادیده‌ گرفته شده‌اند. اگر قرار باشد بازی شخصیتی را از دنیای خود حذف کند، کار خود را انجام می‌دهد حتی اگر لحظه‌ای متقاعد شویم که تصمیم‌گیرنده‌ی اصلی ما هستیم. رویکردی که قبلا با تلقین احساس مهم بودنِ تصمیمات به مخاطب (حتی اگر این تاثیر واقعی نباشد)، یکی از نکات تحسین‌برانگیز بازی محسوب می‌شد حالا به یک رویکرد شکست خورده برای فریب دادن او تبدیل شده است.

اما همه چیز در این قسمت از دست نرفته است. مهارت تل‌تیل در ایجاد شک و تردید و برانگیختن احساسات در مخاطب هنوز در بازی موج می‌زند. تنها یک فلش‌بک چند دقیقه‌ای از گذشته‌ی کلمنتاین، دوباره چهره‌ی خشن دنیای The Walking Dead را نشانمان می‌دهد و همزمان برای مدت کوتاهی باعث می‌شود، اهمیت اتفاقاتی که می‌افتد را احساس کنیم و خود را برای انجامِ‌ کار درست ترغیب کنیم. این تکه‌ای از روند خوشایند و مهمی است که در دو اپیزود گذشته تجربه کردیم که متاسفانه با رویداد‌های بیهوده و تکراری محاصره شده است. با این حال به لطف پیشرفت در کارگردانیِ صحنه‌های مختلف و صداپیشه‌های حرفه‌ای، هنوز هم موقعیت‌های مختلفی در بازی وجود دارند که تاثیرگذار هستند و این یکی از مهمترین‌ عواملی است که باعث جذب مخاطب و همراهیِ او تا پایان بازی می‌شود.

 

خاویر هنوز هم شخصیتی با پتانسیل باقی مانده است اما خیلی کم پیش می‌آید که هویت خود را نشان دهد و بیشتر از اینکه چیزی به این دنیا اضافه کند، نقش راوی داستان را داشته است. البته پرداختن به گذشته‌ی او و مشاهده‌ی مهارت‌های او به عنوان یک بازیکن حرفه‌ایِ بیس‌بال، به عمق شخصیت‌پردازی و همزادپنداریِ با او کمک شایانی کرده است. با این حال به نظر می‌رسد فاصله‌ی زیادی از روبه‌رو شدن با یک شخصیت کامل و پخته داریم که امیدواریم در اپیزودهای آینده این فاصله کمتر و کمتر شود.

قبلا هم گفته‌ایم که کسی برای گیم‌پلی، به سراغ The Walking dead نمی‌آید اما زمانی که مخاطب تاثیر خود در روندِ بازی را مشاهده نمی‌کند و چیزی که می‌خواهد را از داستان بدست نمی‌آورد، ممکن است به عنصر سرگرمی روی بیاورد. اما حتی آن گیم‌پلی کمرنگِ اپیزودهای قبل نیز در این قسمت محو شده‌اند. دیگر خبری از محیط‌های نیمه‌باز برای جست‌وجو و پیدا کردن آیتم‌های مختلف نیست. دیگری خبری از تعاملِ آزادانه با شخصیت‌های مختلف و ایجاد گفت‌وگو‌های جذاب نیست. حالا گیم‌پلی به معنای واقعی به یک دکمه‌زنیِ پیش‌ِ‌ پا افتاده برای پیشبرد داستان تبدیل شده است. نه تنها خبری از ایده‌های جدید نیست بلکه همان تعامل‌های جزئی با دنیای بازی که به عنوان گیم‌پلی از آن یاد می‌کردیم نیز محو شده‌اند.

 

اما وضعیت تکنیکی بازی چگونه‌ است؟ حتی با این گیم‌پلی رقیق نیز تل‌تیل به صورت حیرت‌آوری، قدم رو به عقبی برداشته است. افت فریم هر از گاهی از ناکجا آباد سر می‌رسد و حتی در بین مکالمات نیز خود را نشان می‌دهد. هر چند دقیقه و حتی در بین اتفاقات مهمِ داستانی باید یک صفحه‌ی لودینگ آزاردهنده را تحمل کنیم که کاملا از تنش و هیجانِ بازی می‌کاهد. احتمالِ قابل‌توجهی نیز وجود دارد که سیو خود را بدون هیچ دلیلی از دست بدهید و مجبور شوید یکی از ضعیف‌ترین اپیزود‌های The Walking Dead را دوباره تجربه کنید. با اینکه هیچکدام از این موارد باعث نمی‌شود که بازی را کنار بگذارید اما به راحتی متوجه کم‌کاریِ سازندگان در زمینه‌ی فنی نیز خواهید شد.

نکات مثبت

موقعیت‌های تاثیرگذار

صداپیشگی‌ فوق‌العاده

نکات منفی

رویکردی کلیشه‌ای در داستان

دور شدن بازی از روند خاصِ خود در قسمت‌های قبلی

انتخاب‌هایمان در روند بازی تاثیر قابل‌توجهی نمی‌گذارند

گیم‌پلی در کمرنگ‌ترین حالت خود قرار دارد

پسرفت در زمینه‌ی تکنیکی

سخن آخر

Above The Law یک اپیزود بیهوده است که بدون اینکه حرف خاصی برای گفتن داشته باشد، با بی‌اعتنایی به انتخاب‌های مخاطب، روند بازی را به یک شرایط کلیشه‌ای و ناخوشانید هدایت می‌کند. با این حال به لطف کارگردانی و صداپیشگی‌های حرفه‌ای، موقعیت‌های تاثیرگذاری خلق شده‌اند که تا پایان اپیزود می‌توانند توجه مخاطب را به خود جلب می‌کند.

Verdict

In overall, “Above The Law” is a completely futile and pointless episode and leads the plot to a total cliche’, but thanks to its professional voice acting and its smart director, we were able to witness some impressive scenes which would attract players attention to itself

Score: 6 – PS4 Version

پردیس گیم
insta-tanikal

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *