زندگی طولانی و موفقی داشته باش!

Live Long and Prosper!

“به قلم علی خمسه”

بعد از خشم کان Star Trek چهار فیلم دیگر بر پرده نقره‌ای نمایش داد و سپس در دهه‌ی 90 میلادی جای خود را به سری جدید Star Trek: The Next Generation بخشید. ولی با این‌حال تاثیری که این سریال و فیلم‌ها روی ژانر علمی تخیلی، چه در تلویزیون، ادبیات، ویدئوگیم و سینما، گذاشتند غیرقابل انکار است.

تا قبل از Star Trek، فضا یک دنیای فراتر از درک بود و موجودات فضایی اکثراً یا دشمنان ما بودند و یا اربابان ما. ولی در سریال، ما با مقوله‌ای مواجه می‌شویم که ساختار ژانر علمی تخیلی را دچار تحول می‌کند: سفر در فضا برای دیدار موجودات فرازمینی. تا قبل از Star Trek، معمولاً زمین محلی بود که دیگر موجودات به آن سفر می‌کردند و اگر انسان‌ها در خارج از زمین با موجود دیگری آشنا می‌شدند، غالباً تصادفی و غیرارادی بود. ولی در سریال و در فیلم‌های Star Trek، ما با اشخاصی همراه می‌شدیم که وظیفه‌شان سفر و دیدار با موجودات فرازمینی بود، اتفاقی که تا پیش از این سابقه نداشت!

تاثیرات شدید این نکته به تنهایی، باعث شد که Star Trek با اتمام سریال و اتمام دوران سینمایی‌اش، نابود نشود. کتاب‌های مختلف درباره شخصیت‌های اصلی و فرعی، کمیک‌بوک‌های متفاوت از ناشران متفاوت درباره اتفاقات فیلم‌ها و سریال، سایت‌های مختلف فن‌فیکشن و هزاران ویدئو در سراسر اینترنت، داستان و دنیای آن را ادامه و گسترش دادند. دنیای کوچکی که جین رادنبری با تاثیر از The Twilight Zone و The Outer Limit در سه فصل از یک سریال تلویزیونی با بودجه پائین ساخته بود، و دنیایی که نیکلاس مایر با وارد کردن کشمش میان عناصرش در Star Trek II: The Wrath of Khan تکمیل کرده بود، حال به موجودی فراتر از هردوی آن‌ها تبدیل شده بود. با این‌حال، تاثیرات تنها محدود به دنیای خود سری نبود.

حال که سفر به فضا و دیدار با موجودات فرازمینی برای مخاطبان تبدیل به یک نکته بدیهی شده بود، دیگر اجزای ژانر علمی تخیلی نیز شروع به استفاده از آن کردند. حال مخاطبی که تا قبل از این از فضا تنها «War of the Worlds» اورسون ولز[1] را شنیده بود و فقط فضای کمیک فیلم‌های کم بودجه‌ای مانند «First Spaceship on Venus» را دیده بود، به این نتیجه رسیده بود که می‌تواند با فضای خارج از زمین نیز مانند خود زمین رفتار کند. بنابراین دیدن فیلم‌هایی مانند Star Wars یا «Total Recall» (نسخه 1990 به کارگردانی پاول ورهوفن[2]) برای او راحت‌تر شده بود. حال داستان‌های علمی تخیلی به راحتی می‌توانستند فضای داستان‌های خود را ایزوله کنند و از منطق روایی محدود جو زمین خارج شوند. داستان‌ها بیشتر به سمت خارج از جو رفتند، و به دنبال آن‌ها، ژانر علمی تخیلی خیلی زود خود را خارج از جو زمین یافت.

 

ولی این تنها دستاورد Star Trek نبود. تا قبل از سریال، معمولاً مفاهیم روایتی مانند شخصیت دراماتیک، دنیای باورپذیر یا منطق ارسطویی (علت و معلولی) بیشتر برای فیلم‌های رئال استفاده می‌شد و ژانر علمی تخیلی به تبعیت از ژانر سورئال هیچ‌کدام از آن‌ها را استفاده نمی‌کرد. فیلم‌هایی که پیش از پخش سریال در ژانر علمی تخیلی ساخته می‌شدند، معمولاً مفاهیم جذاب و تصاویری خیره‌کننده داشتند، ولی در آن‌ها شخصیت‌های بیادماندنی حضور نداشتند. برای همین زمانی که جین رادنبری شخصیت‌هایی دراماتیک و دارای عمق مانند اسپاک، کاپیتان کرک، دکتر مک‌کوی[3] و کان نونین سین را خلق کرد و آن‌ها را در طول سریال بسط داد، مخاطبان متوجه شدند که می‌توانند به همان اندازه‌ای که شخصیت‌های مختلف سینمایی و تلویزیونی رئال را دوست دارند، آن‌ها را نیز دوست بدارند و دیالوگ‌های بیادماندنی آن‌ها زمزمه کنند یا حتی تلاش کنند خود را شبیه به آنان کنند. یکی از بسیار دلایلی که سری Star Trek همچنان جذابیت دارد و در سال 2009 به دست جی. جی. آبرامز دوباره تبدیل به غولی سینمایی شد، در همین شخصیت‌ها نهفته است.

با این استفاده رادنبری از عناصر روایی که پیش از این در احتکار ژانرهای رئال بود، مخاطبان حال از فیلم‌ها و سریال‌های علمی تخیلی درخواست خلق شخصیت‌های بیادماندنی بودند. شخصیت‌هایی که بتوان با آن‌ها همذات‌پنداری کرد، احساساتشان را درک کرد و حتی بعنوان یک الگو موردبررسی قرار داد. اگر تا قبل از شروع Star Trek ما تنها با شخصیت‌هایی روبه‌رو بودیم که باید بوسیله‌ی ظاهرشان تنها آن‌ها را به یاد می‌آوردیم، پس از سریال ما شخصیت‌هایی مانند گرند ماف تارکین[4]، الن ریپلی[5]، ریک دکارد[6] و سم لاوری[7] در ژانر علمی تخیلی طرف هستیم که همگی انسان‌ و یا ظاهری بشدت انسانی دارند؛ ولی آن‌ها را به یاد می‌آوریم چون شخصیت‌های جذابی بوده و هستند.

 

در انتها باید گفت که از نظر بسیاری، تاریخ ژانر علمی تخیلی در چندجا دچار تحول شده است. از زمانی که اچ. جی. ولز[8] سفر به زمان را وارد آن کرد، از زمانی که Star Wars جلوه‌های ویژه خیره‌کننده را معرفی کرد، از زمانی که «Blade Runner» فضاسازی منحصربفرد را جزو نکات اصلی کرد و از زمانی که Star Trek شخصیت‌پردازی و دنیای خارج از زمین را وارد ژانر کرد. هرکدام از اپیزودهای سریال و یا تک تک صحنه‌های فیلم را می‌توان بررسی کرد و آن را برای درک بزرگی ژانر علمی تخیلی در خارج از جو و شخصیت‌پردازی آن استفاده کرد، ولی در انتها نمی‌توان منکر تاثیرات شدید Star Trek شد.

حتی در حال حاضر، در دنیای تلویزیون و سینما، ما با آثاری روبه‌رو هستیم که خود را مدیون به آن دوره می‌دانند. سری جدید Star Trek همچنان رو به جلو در حال پیشروی است و در حال کشف و وارد کردن نکات جدید روایی به فیلم‌های آینده است که بدون شک سال‌ها بعد تاثیرات خود را نشان می‌دهد، و ما مانند اشخاصی که برای اولین بار نریشن ابتدای سریال[9] را شنیدند می‌توانیم بگوئیم که وقتی برای اولین بار ماجرای تبعیض نژادی در «Star Trek: Beyond» مطرح شد یا زمانی که سایمون پگ[10] شخصیت‌های فرعی را به درجه‌ای جدید از عمق شخصیتی برد آن‌جا بودیم.

 


[1] Orson Welles

[2] Paul Verhoeven

[3] Dr. Leonard H. “Bones” McCoy

[4] Grand Moff Tarkin

[5] Ellen Ripley

[6] Rick Deckard

[7] Sam Lowry

[8] H. G. Wells

[9] Space: the final frontier. These are the voyages of the starship Enterprise. Its five-year mission: to explore strange new worlds, to seek out new life and new civilizations, to boldly go where no man has gone before.

[10] Simon Pegg

پردیس گیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *