نشست پرسش و پاسخ فيلم «بدون تاريخ بدون امضا» با حضور وحيد جليلوند و عوامل این فیلم در سالن سعدی برج میلاد برگزار شد.

این نشست با حضور كارگردان، فيلمنامه نويس و تدوينگر، علي زرنگار، فيلمنامه‌نويس، امير آقايي و سعيد داخ، بازيگران، علي جليلوند، تهيه كننده، عبدالله اسكندرى، طراح چهره‌پردازى، پيمان شادمان‌فر، مدير فيلمبردارى و امين ميرشكارى، مدير صدابرداري با اجراي محمود گبرلو در سالن سعدى برج ميلاد برگزار شد.

«عبدالله اسكندرى» در این نشست با اشاره به اينكه من اولين بار است روی اين صندلي نشسته‌ام، افزود: حضورم تنها به خاطر آقاي جليلوند است. وي درباره گريم رئال شخصيت‌ها در اين فيلم گفت: سعي كردم خودم را با ذهنيت آقاي جليلوند تطبيق دهم زيرا بازيگران در ذهن كارگردان قوام بيشتري دارند.

جليلوند در ابتداي صحبت‌هايش جاي نويد محمدزاده و هديه تهراني را كه با دليل سفر در نشست حضور نداشتند، خالي كرد و افزود: نگارش اين فيلمنامه دقيقا يك سال زمان برد، سه ماه نيز بازنويسي شد و صحنه‌ها را در ٧٥ روز فيلمبردارى كرديم.

وي درباره رئاليسم افراطى در سينماي ايران و شباهت فضاي اين فيلم با «چهارشنبه ١٩ ارديبهشت» گفت: من به رئاليسم افراطي واقعا اعتقادي ندارم. اينكه چه چيزي در اجتماع اتفاق مي‌افتد كه سينما به اين سمت پيش مي‌رود هم موضوع ديگری است. شايد كارهاي كيارستمي و شهيد ثالث در گذشته رئاليسم‌ بیشتری نسبت به فيلم‌هاي حال حاضر داشتند.

وي تصريح كرد: طبيعتا رئاليسم به موضوع مرتبط است و بستگي به مفهمومي دارد كه مي‌خواهيم به مخاطب منتقل كنيم و ما بر اساس همين مفهوم، ژانر و ساختار را مشخص مي‌كنيم.

كارگردان «بدون تاريخ بدون امضا»، با تأكيد بر اين مطلب كه مفهوم به من مي‌گويد كه چه چيز را انتخاب كنم، اضافه كرد: حرف اين فيلم هم تنها در اين فضا شكل مي‌گرفت، اما اگر بخواهيم موضوع ديگري را انتخاب كنيم به طور حتم ژانر ديگرى را كه مرتبط با مضمون باشد، انتخاب خواهيم كرد.

جليلوند درباره مشاوره از مراجع قضايي برای نگارش فیلمنامه این فیلم، گفت:  ما از مشاور پزشكي قانوني و مشاور حقوقى  براي اين كار كمك گرفتيم.

وي درباره تشييع جسد توسط كاوه نريمان و شهادتش در دادگاه، گفت:  كاوه در فيلم دكتر كشيك را مرخص كرد و مجدد خودش تشييع را انجام داد و در دادگاه اگر مي‌خواست له خودش شهادت دهد، شهادتش سنديت نداشت اما چون عليه خودش بود در دادگاه مورد پذيرش قرار گرفت.

جليلوند، درباره تكرار موضوعات تلخ اجتماعي در فيلم‌ها گفت: زماني كه به يك موضوع پرداخته مي‌شود، نشانگر اين است كه در جامعه زياد وجود دارد.

او درباره ضروری بودن قسمت‌هايي از فيلم گفت: برخي اطلاعات،  تنها براي قوام بخشيدن به شخصيت فيلم كاركرد دارند كه اگر گرفته شوند، شخصيت کامل نمی‌شود. وي درباره پرداختن به موضوع مرگ بچه ها در فيلم هايش توضيح داد: پدر من يك فرزند مرده داشته و رنج پدرم، دليل شخصي من است.
جليلوند در توضيح مفهوم اسم فيلم گفت: اين موضوع براي هر كس مي تواند اتفاق بيفتد و جهانشمول است. يعني براي هر كسي ممكن است اتفاق بيفتد اما آيا ما هم كاري كه كاوه نريمان كرد را انجام مي دهيم و پول و آبرويمان را براي اينكه يك پدر زجر نكشد، به حراج مي گذاريم؟
وي درباره مرغ هاي فاسد در كشتارگاه ها، گفت: من اميدوارم كه روزي برسد كه كسي مرغ نخورد. با تحقيقاتي كه در كشتارگاه ها داشتيم بسياري از مرغ هاي غير ارگانيك مي توانند خطرآفرين باشند.
جليلوند در توضيح تصميم شخصيت براي تشييع مجدد گفت: اينكه چه زماني تصميمش را مي گيرد در صحنه جرم است كه خودش تشييع مجدد را انجام دهد، اما محرك ها در بيش از ده جاي فيلم كاشت شده بود.
علي جليلوند درباره همكاري مشترك تهيه اين فيلم با همراهی احسان عليخاني گفت: با توجه به دغدغه هاي اجتماعي او و حرف مشتركي كه داشتيم با هم در اين پروژه همكاري كرديم  اما اين موضوع را رسانه اي نكرديم.
علي زرنگار نیز در این نشست درباره شباهت فيلم با “اينسايدر” گفت: من واقعا اين فيلم را نديدم اما رنج، زبان مشترك همه ملت هاست همان طور كه اميد است و تشابه فيلم به دليل همين موضوع است.

سینماتیکت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *