حدود دو ماه پیش، تریلری از فیلم «مسافران» دیدم که نوید یک داستان علمی­-تخیلی خوش­‌ساخت (با بازی کریس پرت که از دوران «محافظان کهکشان» از او خاطره خوبی داشتم) به همراه رومانس و کمدی را می‌­داد که موسیقی Levitate از گروه Imagine Dragons هم در بک­‌گراند آن پخش می­‌شد و خلاصه این فیلم در لیست فیلم­‌های مورد انتظار من قرار گرفت… اما بعد از تنها ۴۵۵ دقیقه تماشای فیلم، همه­‌ی تصورات من از بین رفت. در ادامه با سینماگیمفا همراه باشید.

داستان فیلم در آینده روایت می­‌شود. آینده‌­ای پیشرفته که ما انسان­‌ها علاوه بر اینکه توانسته­‌ایم سیاره­‌ای با مشخصاتی شبیه زمین پیدا کنیم، توانسته­‌ایم به تکنولوژی سفر­های بین سیاره­‌ای و بین ستاره­‌ای نیز دست پیدا کنیم. شرکتی به نام هومستد سفینه‌ای به نام آوالون با ۵۰۰۰ مسافر و ۲۵۸ خدمه را به سیاره‌ای به نام کلونیِ هومستد ۲ به امید اکتشاف و آبادی می­فرستد. همه­‌ی این ۵۲۵۸ مسافر و خدمه به خوابی مصنوعی فرو رفته­‌اند تا بتوانند ۱۲۰ سال زمان سفر را دوام بیاورند اما برخورد شهاب سنگی به بدنه‌­ی سفینه و وارد کردن آسیبی جدی به آن، باعث بیدار شدن ناگهانی جیم پرستون ،مکانیکی درجه ۲ اهل دنور، از خواب می­‌شود و متوجه می­‌شود که فقط ۳۰ سال از زمان آغاز سفر طی شده و هنوز ۹۰ سال دیگر باید در راه باشند. «جیم» به مدت یکسال بطور نیمه تنها و با رباتی که متصدی بار سفینه است زندگی می­‌کند. او که نمی­‌تواند ۹۰ سال تنها زندگی کردن را تحمل کند، تصمیم به بیدار کردن یکی دیگر از مسافران می­‌گیرد. ارورا لین، نویسنده‌­ای اهل نیویورک که هدفش برای سفر به سیاره­‌ای دیگر، پیدا کردن انگیزه و داستان مناسب برای کتابش است.

من هم مانند شما اولین بار که داستان را خواندم بسیار به دلم نشست اما با تماشای فیلم، متوجه شدم که «مسافران» نتیجه‌­ی یک ایده­‌یِ بد پرداخته شده‌ ­است. ایده­‌ای که در سال ۲۰۰۷ نوشته شد و مدت­‌ها در مرحله­‌ی پیش‌تولید (معنی بهتری برای Pre Production پیدا نکردم!) قرار داشت و با مشخص شدن برایان کرک به عنوان کارگردان، کیانو ریوز و ریچل مک­آدامز به عنوان شخصیت­‌های اصلی انتخاب شدند اما این تصمیم‌ها هم به جایی نرسیدند تا اینکه در سال ۲۰۱۵ مورتن تیلدوم سکان کارگردانی را به دست گرفت. «مسافران» دومین فیلم انگلیسی زبانِ مورتن تیلدوم، کارگردان نروژی است که در کارنامه خود فیلم Imitation Game را دارد که موفق شد برای این فیلم نامزد بهترین کارگردان اسکار ۲۰۱۵ شود. فیلمی تاریخی بر اساس زندگی ریاضیدان معروف آلن تورینگ. اما اگر در «مسافران» به دنبال حس و حالی از اولین فیلم تیلدوم می‌گردید، باید به شما بگویم که ناامید خواهید شد.

کریس پرت در نقش جیم پرستونِ مکانیک ظاهر می­‌شود. جنیفر لارنس نقش نویسنده‌­ای به نام اورورا لین را ایفا می‌کند و مارتین شین، متصدیِ باری را به تصویر می­‌کشد که از قضا، یک روبات است. لارنس فیشبورن نقش یکی از خدمه­‌ی سفینه را بازی می­‌کند و اندی گارسیا هم حضوری ۱۵ ثانیه­‌ای به عنوان کاپیتان سفینه دارد. اما با وجود تیم بازیگران به این درخشانی، به جز جنیفر لارنس، هیچکدام از حد متوسط بالاتر نمی­‌روند.

در سکانسی که جیم قرار است در مخزن تهویه را باز کند، تضادی بسیار آشکار بین بازیِ کریس پرت و جنیفر لارنس به وجود می­‌آید. جیم که در یک قدمی مرگ قرار دارد هیچ گونه احساس و حرف ِ احساس برانگیزی از خود بروز نمی­‌دهد اما از آن طرف، لارنس گریه‌کنان با او صحبت می­‌کند. و در سکانسی که جیم در فضا شناور است و طنابش از سفینه جدا شده­‌است، جملات احساس برانگیزی می­‌گوید و یکی از زیباترین صحنه­‌های فیلم به وجود می­‌آید که به خوبی با موسیقی متن فیلم مخلوط می­‌شود اما در این لحظه کارگردان فقط روی پرت تمرکز می‌­کند و نشانی از لارنس نیست. در واقع کارگردان به سادگی می­‌توانست کاتی به ارورا بزند و احساس او را نشان دهد اما در عوض به سرعت وارد صحنه دویدن ارورا برای نجات جیم می­‌شود و آن سکانس زیبا هم به سرعت تمام می­‌شود.

صحبت از موسیقی متن شد؛ موسیقی فیلم را توماس نیومن ساخته است که برای آن نامزد بهترین موسیقی متن اسکار ۲۰۱۷ شده‌­است. در وصف موسیقی متن این اثر باید گفت که بسیار خوب و زیبا کار شده اما در برخی از سکانس­‌های فیلم تحمیل شده­‌است. مثلا صحنه­‌ی باز شدن دستگاه خواب مصنوعی ارورا، یکی از نمونه­ سکانس‌هایی است که موسیقی به خوبی با فضای سکانس ترکیب شده­‌است.

بزرگترین نقص فیلم، نامتعادل بودن نحوه روایت و جلو بردن داستان است. از اول فیلم تا سکانس باز کردن دستگاه خواب‌انجمادی، داستان نسبتاًَ تند روایت می‌­شود سپس سکانس‌­های اولیه ارورا به آرامی؛ اما از سکانس پیدا شدن نفر سوم در سفینه، داستان بسیار شتاب­‌زده بیان می‌­شود.

«مسافران» ارجاعات بسیاری را در مورد فیلم‌­ها و وقایع افسانه­‌ای در خود جای داده است. آوالون، نام سفینه‌­ی فضایی که اتفاقات فیلم در آن جا به وجود می­‌آیند، در داستان‌­های افسانه­‌ای، نام جزیره‌­ای بوده‌­است که شاه آرتور بعد از نبرد کاملان به آنجا می­‌رود تا فرایند بهبودی را طی کند. آرتور، متصدی بار سفینه شباهت بسیار زیادی با متصدیِ بار فیلم درخشش (به کارگردانی استنلی کوبریکِ فقید)، از لحاظ نوع لباس پوشیدن، حرف زدن و رابطه‌­اش با شخصیت اصلیِ مرد، دارد و ارورا در واقع نام پرنسس انیمیشن زیبای خفته است. حتی سکانسی که ارورا با چکش به در کابین اصلی سفینه می­کوبد هم، اشاره‌­ای به سکانس معروف جک نیکلسون­­ِ تبر به دست در فیلم درخشش دارد .

اگر شما هم مثل من خوره فیلم (؟!) باشید، حتما متوجه آن سکانس جداشدن طناب جیم از سفینه و شباهت آن با سکانسی مشابه در فیلم «جاذبه» شده­‌اید. حالا باید به شما بگویم که یکی از اشکالات علمی فیلم «جاذبه» این بود که بر اساس قوانین فیزیک، رایان استون می­‌توانست مت کووالسکی را بگیرد و به طرف خود بکشد اما این اتفاق نمی­‌افتد و کاراکتر جرج کلونی توسط نیرویی غیرعلمی در فضا کشیده می­شود و از بین می­رود اما «مسافران» این اشتباه را نمی­‌کند و زیرکانه تکه طنابی که هنوز به لباس جیم وصل بود را وارد شات می­‌کند تا شاهد یکی دیگر از صحنه­‌های جذاب فیلم باشیم. به نظر می‌­آید که سازندگان از اشتباهات علمی فیلم­‌های فضایی گذشته عبرت گرفتند تا فیلم خود را بهبود بخشند.

در پایان، «مسافران» با وجود ایده و داستان خوبش، قربانی بازی­‌های متوسط، کارگردانی متوسط و شیوه روایت داستان شتاب‌زده‌­اش می­‌شود و هیچ شباهتی با کارهای خوب قبلی مورتن تیلدوم ندارد، زود فراموش می­‌شود و فقظ برای یک بار دیدن کافی است و بس.

توسط آریان محمدزاده

گیمفا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *